همشهری آنلاین_ بنفشه حیرتنگاری: هفته نخست خشونت را تعریف کردیم و انواع آن را برشمردیم. هفته دوم هم بر موضوع خشونتهای خانگی رایج اعمال شده بر کودکان و اشکال گوناگون آن متمرکز شدیم و گفتیم رفتار خشونتآمیز علیه کودکان حول چهار محور آزارهای جسمی، جنسی، غفلت و آزارهای عاطفی ـ روانی اتفاق میافتد که در مورد آزارهای جسمی و جنسی صحبت کردیم. این هفته در مورد آزارهای مربوط به غفلت و آزارهای عاطفی و روانی بحث میکنیم.
برخی اوقات مشاهده میشود که کودکان مورد بیتوجهی یا غفلت والدین، مراقبان و یا مربیان خود قرار میگیرند. این بیتوجهی میتواند در اشکال مختلف نمود پیدا کند، ولی در کل به معنای پاسخ ندادن به نیازهای حیاتی است. از جمله مصادیق این خشونت میتوان به تأمین نکردن نیازهای تغذیهای، پوشاک، خانه و سرپناه مناسب، همچنین نبود توجه و رسیدگیهای مطلوب که متضمن حفظ بهداشت و سلامت و آموزش کودک است، اشاره کرد. این یک نوع آزار است و ممکن است در همه خانوادهها وجود داشته باشد.
آزار از نوع غفلت به شکلهای مختلف نمود پیدا میکند که مهمترین آنها عبارتند از:
بیتوجهی و غفلت جسمانی: این نوع آزار هرگونه رفتار غفلتآمیز را که موجب آسیب جسمانی کودک شود؛ شامل میشود. کارهایی مانند ترک کردن کودک، رها کردن به حال خود، تغذیه نامناسب و غیره.
بی توجهی بهداشتی و پزشکی: بی توجهی و اهمال در رسیدگی به کودک هنگام بروز بیماری از جمله تأخیر در مراجعه به پزشک که میتواند منجر به تأخیر در مداوا و حاد شدن بیماری و حتی در مواقعی از دست رفتن کودک شود.
غفلت عاطفی و هیجانی: نادیده گرفتن یا کم توجهی به نیازهای عاطفی و هیجانات کودک در زمره خشونتهای خانگی قرار دارد. رفتارهایی مانند ابراز نداشتن محبت کافی، بدرفتاری شدید یا مزمن با همسر خود در حضور کودک یا برخورد نامناسب با دیگر اعضای خانواده که همگی ممکن است کودک را در معرض خطرات شدید عاطفی قرار دهد، همچنین قراردادن کودک در شرایطی که بترسد یا به گریه بیفتد از جمله این موارد هستند.
غفلت در تعلیم و تربیت: این نوع از غفلت عبارت است از توجه و رسیدگی نکردن به وضعیت آموزشی و تحصیلی کودک، ناآگاهی از ضعفها و ناکامیهای احتمالی در این زمینه، اختصاص ندادن وقت مناسب برای آموزش موارد تربیتی و انجام تکالیف درسی
طرد: شدیدترین شکل غفلت طرد است. در برخی مواقع کودکان به دلیل ناتوانایی والدین در فراهم کردن امکانات مناسب معیشتی و حمایتی به دلیل فقر اقتصادی، مشکلات برخاسته از دچار بودن والدین به آسیبهای اجتماعی، فقر فرهنگی، مشکلات قانونی و.... . طرد میشوند. گاهی اوقات طرد با این امید انجام میشود که با این کار کودکشان تحت حمایت افراد یا مؤسساتی قرار بگیرد که توانایی نگهداری کودک در شرایط مناسب و مطلوبتر را داشته باشند.
نوع دیگری از خشونت علیه کودکان، آزارهای روانی است. کنفرانس بینالمللی سوءرفتار روانی با کودکان و نوجوانان در سال 1983، بدرفتاری روانی با کودکان را اینگونه تعریف میکند: «هرگونه رفتار با کودک که طبق استانداردهای اجتماعی و نظر متخصصان و از نظر روانشناختی آسیب زا باشد.» یعنی هرگونه رفتاری که بر عملکرد رفتاری ـ شناختی و عاطفی و جسمی کودک تأثیر سوءداشته باشد، بدرفتاری روانی با کودک خوانده میشود. خشونت روانی علیه کودکان به چند شکل نمود مییابد: .
رفتار و نگرشهای منفی نسبت به کودک بهصورت کلامی مانند سرزنش مداوم، به کار بردن الفاظ زشت در صحبت با کودکان و شوخیهای منفی مکرر با کودک که همگی سبب میشود کودک خود را واقعاً بیارزش و مستحق توهین بداند. این احساس بیارزشی کودک را مستعد انواع اختلالات روانی از جمله افسردگی و اضطراب میکند.
انتظارات نامناسب با سن کودک و مقایسه کودک با همسالانش باعث فشارهای روحی و روانی شدید بر کودک میشود
اعمال مقررات و کنترل شدید نسبت به کودک، ترساندن او از تنبیه سخت بدنی، تهدیدهای متداول مانند دوست نداشتن کودک، ممنوعیت برقراری ارتباط با دیگران و حتی اظهارنظر و تصمیمگیری برای همه کارهای کودک که او را عملاً از حق انتخاب محروم میکند و مانع رشد احساس فردیت و استقلال در کودک میشود
به خدمت گرفتن کودک در جهت ارضای نیازهای عاطفی خود: گاهی اوقات والدین، کودکان را در مقام قضاوت قرار میدهند و از آنها میخواهند در مورد ناعادلانه بودن وضعیت زندگیشان اظهارنظر کنند.
کودکان امانتهای الهیاند و والدین باید امانتداران خوبی باشند. بحث خشونت علیه کودکان در این شماره به پایان میرسد. هفته آینده مبحث جدیدی را درباره تأثیرات و عوارض روانشناختی اعمال خشونتآمیز نسبت به کودکان مطرح میکنیم.
*روانشناس بالینی و فیلم درمانگر