اگر پای صحبت بزرگان و قدیمی‌های «فوتبال» بنشینید و خاطرات آنها را ورق بزنید، درمی‌یابید که زمین خاکی‌ها، فصل مشترک همه آنها است.زمین‌هایی که ملی‌پوشان و ستاره‌های آن زمان درمیان هیاهو و استقبال پرشور هم محله ای‌ها پا در آنها می‌گذاشتند و برای برنده کردن تیم محله‌شان، از دل و جان مایه می‌گذاشتند.

همشهری آنلاین_ مهدی اسماعیل‌پور: در منطقه نوپای ما نیز تعدادی از این زمین‌های به نسبت معروف و شناخته شده، وجود داشت. زمین‌هایی که پاتوقی محبوب برای اهالی محله به شمار می‌رفت و ازمعدود سرگرمی‌های آنها بود.این زمین‌های خاکی حتی پای بسیاری از علاقه‌مندان و فوتبالیست‌های بزرگ سایر مناطق و محله‌های «تهران» و «کرج» را نیز به منطقه 21 باز می‌کرد که البته آن زمان بخشی از منطقه 9 محسوب می‌شد یا خارج از محدوده شهر بود. یکی از ستاره‌هایی که زمین‌های منطقه را هنوز خوب به یاد دارد، «ستار همدانی»، بازیکن سابق تیم «ملی فوتبال ایران» و باشگاه «استقلال» است. ستار آن زمان که بازیکن تیم «بهمن کرج» بود، مدتی در شهرک «فرهنگیان» سکونت داشت و در تنها زمین خاکی این محله بازی می‌کرد و مسابقه می‌داد.‌هافبک سابق تیم‌ملی و ساکن سال‌های دور شهرک فرهنگیان ما را به حدود 25 سال پیش می‌برد، یعنی زمانی که تازه پایش به شهرک فرهنگیان باز شده بود. 
  متولد کجا هستید و چگونه سر از شهرک فرهنگیان درآوردید؟ 
متولد سال 1353 هستم و در «تبریز» به دنیا آمدم. از بچگی در کوچه و زمین‌های خاکی، فوتبال بازی می‌کردم، اما به شکل جدی فوتبالم را از 15 سالگی و از تیم «بولینگ سازی» تبریز آغاز کردم. برادر بزرگ‌ترم علاقه زیادی به فوتبال داشت و همیشه فوتبال و مسابقه‌های فوتبالی را دنبال می‌کرد. بنابراین به نوعی علاقه او سبب گرایش من به این رشته ورزشی پرطرفدار شد. هرچند در فوتبال استعداد زیادی داشتم و خودم نیز عاشق این رشته بودم. از همان دوران کودکی در حیاط و کوچه و خیابان دنبال توپ می‌دویدم و شوت می‌زدم. در باشگاه‌های مختلفی از جمله «تراکتورسازی» تبریز، «استقلال تهران»، بهمن کرج، و «النصر امارات»، «صبا باتری»، «پاس» تهران بازی کردم و سال‌ها بازیکن تیم ملی بودم. زمانی که بازیکن تیم بهمن بودم به شهرک فرهنگیان رفتم و مدتی ساکن این محله بودم. 
 چرا این محله را انتخاب کردید و به محله‌های دیگر یا کرج نرفتید؟ 
سال 1372 که به تیم بهمن کرج رفتم، برای زندگی دنبال خانه‌ای می‌گشتم که هم بتوانم به موقع سر تمرین حاضر شوم و از سوی دیگر داخل شهر تهران باشد. بنابراین به پیشنهاد و راهنمایی دوستم، «ناصر صادقی» که خود بچه شهرک فرهنگیان بود، خانه‌ای در آنجا اجاره کردم. ناصر خودش بزرگ شده آن شهرک بود و پس از بازی در تیم «گالاتاسرای ترکیه»، سال آخر فوتبالش به ایران برگشته بود. ناصر گفت: «شهرک فرهنگیان محله خوبی است.» وقتی هم که خودم محله را از نزدیک دیدم، خوشم آمد و خانه‌ای در شهرک فرهنگیان اجاره کردم. سکونت در شهرک فرهنگیان به سبب اینکه‌ تردد را برای من آسان کرده بود، به نوعی برای من بهترین انتخاب در آن زمان بود.
 شهرک فرهنگیان در آن سال‌ها چگونه بود؟ 
همان‌گونه که از اسمش هم پیداست، ساکنان شهرک، معلمان و قشر فرهنگی هستند. در مجموع، جای آرام و دنجی بود و همیشه آرامش در آنجا موج می‌زد و از دید من واقعاً جای مناسبی برای زندگی بود. دوستانی مانند ناصر صادقی، «علی لطیفی» و «یوسف بخشی‌زاده» که هم تیمی بودیم، در همین محله زندگی می‌کردند. آن زمان‌ها در محله یک زمین خاکی بود که در آنجا فوتبال بازی می‌کردیم. 

 از این زمین خاکی برایمان بگویید.

متأسفانه این زمین از بین رفته است و دیگر وجود خارجی ندارد، اما همیشه به‌عنوان بخشی از خاطراتم در ذهن من باقی خواهد ماند. در آن زمان، هر وقت فرصت می‌کردیم، همراه با علی لطیفی و یوسف بخشی‌زاده و ناصر صادقی و بقیه بچه‌ها در آن زمین خاکی فوتبال بازی می‌کردیم و به قول معروف پا به توپ می‌شدیم. یک‌سری بازی‌ها بود که هر چندماه یک‌بار به‌صورت کاپی بین محله‌های مختلف برگزار می‌شد. چند بار این بازی‌ها در زمین خاکی شهرک فرهنگیان انجام شد. تیم‌ها از محله‌های مختلف تهران با هم بازی می‌کردند و مسابقه می‌دادند. سرنوشت همه زمین‌های خاکی تهران مانند هم بود و تقریباً همه آنها از بین رفته‌اند. یا به خانه و آپارتمان و پاساژ تبدیل شدند یا در بهترین حالت، مانند همین زمین خاکی شهرک فرهنگیان، بخش کوچکی از آنها را چمن مصنوعی کردند. اما آن زمین‌های خاکی کجا و این زمین‌های چمن مصنوعی کجا!؟ من در زمین‌های خاکی از جمله «ارم» در منطقه 9 نیز بازی کرده‌ام. بازیکن‌های شناخته شده ای مانند «محسن گروسی» هم در زمین ارم بازی می‌کردند. 

 این زمین‌های خاکی از جمله زمین خاکی شهرک فرهنگیان چه تأثیری روی محله‌ها داشتند؟ 

نه تنها زمین خاکی فرهنگیان بلکه همه زمین‌های خاکی، عامل اصلی پیشرفت فوتبال تهران در آن زمان بودند. همین زمین‌های خاکی، تهران را به قطب فوتبال ایران تبدیل کرد. بسیاری از ستاره‌های درجه یک تیم‌ملی در دل همین زمین‌ها رشد کردند و آبدیده شدند. جدا از موضوع فوتبال، زمین‌های خاکی به جامعه هم خدمت می‌کردند. جوان‌های زیادی با حضور در این زمین‌ها یا تماشای مسابقات سرگرم می‌شدند و سراغ خلاف و بزهکاری و کارهای دیگر نمی‌رفتند. این دور هم جمع شدن‌ها ، مشارکت اجتماعی مردم را هم تقویت می‌کرد. برای برگزاری بازی در یک زمین خاکی همه بچه‌محل‌ها با هم همکاری می‌کردند. اکنون برای بازی‌های استقلال و «پرسپولیس» هم جمعیت زیادی به استادیوم نمی‌رود، اما آن سال‌ها مردم دورتادور زمین‌های خاکی جمع می‌شدند تا بازی ما را تماشا کنند! 
 پس به نظر شما یکی از دلایل فاصله گرفتن مردم از فوتبال از بین رفتن همین زمین‌های خاکی است؟ 
مردم از فوتبال فاصله گرفته‌اند. چون فوتبال دیگر از کوچه و محله‌ها رفته است. در گذشته، فوتبالیست‌ها میان همین مردم رشد می‌کردند و به تیم‌های بزرگ می‌رفتند. وقتی هم مشهور می‌شدند، باز هم در همین زمین‌های خاکی و در میان مردم بودند. اما اکنون مدرسه‌های فوتبال پولی جایگزین زمین‌های خاکی رایگان شده‌اند. امروزه فوتبال و فوتبالیست‌ها به نوعی برای مردم دست نیافتنی شده‌اند و فاصله زیادی بین آنها افتاده است. از بین رفتن زمین‌های خاکی لطمه بزرگی به فوتبال و سلامت جامعه زد. زمین‌های کوچک چمن مصنوعی هم نتوانسته‌اند جای زمین‌های خاکی را در محله‌ها پر کنند.

  • بهترین خاطره‌ام از محله،دعوت به تیم ملی است

ستار همدانی در پاسخ به این سؤال که هنوز با محله و یا ساکنان شهرک فرهنگیان در ارتباط هستیدو به محله قدیمی رفت‌وآمد دارید؟ می‌گوید: «متأسفانه به سبب مشغله‌های مختلف، ارتباط چندانی با ساکنان محله ندارم. البته هرازگاهی پیش آمده که خیلی کوتاه و گذرا از این محله رد بشوم. نسبت به سال‌های گذشته که من ساکن شهرک بودم، تغییرات زیادی کرده است. برای مثال، همان زمین خاکی دیگر وجود ندارد. یا دیوار دور شهرک را برداشته‌اند. در گذشته، شهرک تنها یک ورودی داشت. خیابان‌ها و کوچه‌های جدیدی ساخته شده و خلاصه نسبت به گذشته پیشرفت کرده است. البته عمده تغییرات در فضای اطراف شهرک رخ داده و داخلش شکل سابق را دارد. خیلی به این محله علاقه دارم و پیشرفتم را مدیون محله فرهنگیان هستم. نظم وترتیبی که ناشی از سکونت در این محله در زندگی من به‌وجود آمده بود و در سراسر زندگی‌ام جریان داشت، به نوعی کمکم کرد و موجب راهیابی من به تیم ملی شد. دعوت شدن به تیم ملی، بهترین خاطره من از این محله است.»
بهترین خاطره‌ام از محله،دعوت به تیم ملی است