همشهری آنلاین_سمیرا باباجانپور: در محلههای قدیمی غرب پایتخت که قدم بزنید، خواهید دید که علاوه بر برج آزادی که نماد ملی هم است، در هر محله ردی از گذشت زمان و تاریخ بر جای مانده و بناهای قدیمی، اکنون هویت این مناطق را رقم میزند. هریک از این بناها با معماریهای باشکوهش جلوههایی تازه و بکر به روی اهالی و ساکنانش میگشاید و علاوه بر کارکردهای میراثی، تاریخی، زیباییشناسی، کارکردهای انسان شناسانه و اخلاقی هم برای آنها دارد. در این گزارش برخی از هویتهای تاریخی این بخش از پایتخت را با ما مرور کنید.
- قلعه چیتگر و حمام مشتی عباس و لیلا خانم
سکونت درمحله «چیتگر» به پیش از روی کارآمدن پنجمین پادشاه از دودمان قاجار بر میگردد. مالک این روستا در زمان «مظفرالدین شاه قاجار»، خانمی به نام «قمرتاج بهبهانی»، یکی از دختران مرحوم آیتالله بهبهانی بود. سال ۱۲۹۰، قمرتاج این روستا را به «سید میرزا احمد حسابی» فروخت. میرزا احمد در آن سالها از رجال دولتی وقت بود. او پس از اینکه مالک چیتگر شد، به فکر افتاد که روستا راآباد کند. زمینهای کشاورزی روستا از طریق ۴ قنات آبیاری میشدند. او با استفاده از قناتها و زیاد کردن رعیت، زمینهای بیشتری را زیر کشت برد. در همین دوران بود که نخستین قلعه چیتگر ساخته شد تا محلی برای زندگی رعیت باشد. این قلعه تا سال ۱۳۱۰ پابرجا بود، اما با ساخت جاده کرج، قلعه به سبب قرار گرفتن در مسیر ساخت این جاده، تخریب شد. این جاده که امروزه به آن «جاده قدیم» میگویند، آن موقع به «جاده شوسه» شهرت داشت. این قلعه مسکونی ۴ برج داشت و کدخدا و رعیت که از نسل مهاجران کاشانی، یزدی، ترک و اصفهانی بودند، بهصورت خویشاوندی در قلعه زندگی میکردند. قلعه جدید که امروز بخشی کوچکی از آن باقی مانده است، حدود ۹۰ سال پیشساخته شد. سال ۱۳۱۰ با ویران شدن قلعه قدیمی، میرزا احمد حسابی و رعیتهایش، قلعه دیگری در جنوب جاده ساختند که امروز در کنار خیابان دکتر حسابی واقع شده است. این قلعه بزرگتر از قلعه پیشین بود. قلعه جدید ۴ برج نگهبانی و یک حیاط مرکزی داشت که حوضی هم در میان آن بود. اطراف این حیاط ۶ حیاط دیگر وجود داشت که به حیاط اصلی وصل میشدند. خانههای اهالی نیز بهصورت اتاقهایی اطراف این ۶ حیاط قرار داشتند. پس از پایان کار ساخت قلعه، میرزا احمد دستور داد، خانهای برای خودش در کنار قلعه بسازند. این خانه بین اهالی به خانه اربابی معروف بود. حمام قدیمی چیتگر که بخشی از هویت و شناسنامه این محله منطقه به شمار میرود و امروز تقریباً ویران شده نیز در همان روزگار بنا شد. سال ۱۳۱۰، همزمان با ساخت قلعه در چیتگر، حمامی نیز از سوی «الفت میرزا حسابی»، یکی دیگر از پسرهای میرزا احمد حسابی، در ضلع جنوب غربی قلعه ساخته شد. این حمام را «لیلا» خانم و «مشتی عباس» که زن و شوهر بودند، اداره میکردند. برای همین، آنجا به حمام لیلا خانم و مشتی عباس معروف شد. آب حمام را با سوزاندنگونها و چوبهایی که در چیتگر به وفور یافت میشد، گرم میکردند. حمام لیلا خانم و مشتی عباس نخستین حمام در آن محدوده بود و از محلههای دیگر هم برای استحمام به آنجا میآمدند. این حمام پلههای فروانی داشت که برای رسیدن به خزینه باید آنها را طی میکردی. سالها گذشت و لیلاخانم و مشتی عباس فوت کردند. سال ۱۳۷۵، این حمام به فرزندان آنها واگذار شد. متأسفانه سالهای زیادی است که در حمام بسته شده و با همه ارزش تاریخیاش به سبب بیتوجهی و نبود رسیدگی، متروکه و مخروبه شد و سرانجام از بین رفت.
- حمام های قدیمی
حمام تاریخی محله «اسماعیلیان» کن، حمامی قدیمی با معماری جذاب است که سال ها پشت درهای آهنی و زنگ زده جا خوش کرده است. حمام در روزگار گذشته نشانه فرهنگ و اصالت محله ها محسوب می شد و روستایی که بیشترین حمام را داشت به روستایی با مردمانی سالم و با فرهنگ شهره بود. تقریبا همه ۵ محله روستای کن قدیم، صاحب حمام بودند. براساس روایت اهالی، حمام محله «بالان» که سال ها پیش از بین رفته است از بقیه حمام ها قدمت بیشتری داشته. حمام زیبای محله سرآسیاب تخریب و به حمامی جدید تبدیل شد که هنوز هم فعال است و حمام محله «دارقاضی» نیز سال هاست بلااستفاده رها شده است. در این میان، حمام قدیمی محله اسماعیلیان با معماری جذاب و متفاوت مورد توجه قرار گرفته است. حمام تاریخی کن چندین پله پایینتر از سطح زمین است. حکمت پایین بودن حمامها هم این بوده که بتوانند خزینه را به وسیله آب های سطحی پر کنند. یعنی دریچه ای، جوی کوچه را به سمت خزینه حمام منحرف و پس از ورود به حمام از طرف دیگر یک دریچه بزرگ آب را به سوی جوی هدایت میکرده است. سیستم آب رسانی در این حمام به شکل شگفت آوری طراحی شده بود و خزینه آن هم به گونه ای بود که آب خیلی آسان گرم می شد. ضمن اینکه برخلاف بسیاری از حمام های سنتی، این حمام ۲ بخش مردانه و زنانه داشت و اهالی محله برای حمام رفتن نیاز به شیفت بندی نداشتند.
- خانه های تاریخی محله
کن، خانه تاریخی کم ندارد. هم به دلیل وجود شخصیت های تأثیر گذار در محله، هم به سبب قدمت بنا. در شهرهای توریستی مانند یزد، چنین بناهایی را بازسازی کرده و با امتیازاتی که به مالکان شان داده شده بافت تاریخی را حفظ کرده اند. اما این اتفاق تنها در شهرهای توریستی می افتد و برای محله کن که بافت دوگانه شهری و روستایی را تجربه می کند، دور از تصور است. اما حفظ این بناها نه تنها برای مردم کن بلکه برای مردم تهران ضرورت دارد. بناهایی که جزوی از تاریخ معاصر کشورمان هستند.
خانه پدری آیتالله «مهدوی» و «باقری» که سالها محل زندگی این ۲ عالم بزرگوار بوده، یکی از قدیمیترین خانههای کن است. امروز میتوان قدمت این خانه را از دیوارهای کاهگلی و در قدیمیاش متوجه شد. با این حال، این خانه امروز نمای خوبی در محله کن ندارد. در حالی که این خانه کاهگلی به مرور زمان فرو میریزد و دیوارهایش بر اثر باد و باران کوتاهتر و کوتاهتر میشود.
از دیگر خانه های تاریخی محله کن، خانه آیتالله «محمدعلی عمیقی» است که براساس اسناد خانوادگی موجود، بیش از ۲۵۰ سال قدمت دارد. آیتالله عمیقی متولد ۱۲۵۹ شمسی و یکی از علمای بزرگ زمان و هم دوره آیتالله «بروجردی» بود. گفته میشود «سید ابوالحسن اصفهانی» اجازه نامه اجتهاد این ۲ عالم بزرگوار را صادر کرده و هر ۲ اجازهنامه با حاشیههای طلایی و دستخطی زیبا نوشته شده است که اجازهنامه آیتالله عمیقی به عنوان سندی تاریخی در حسینیه «درقاضی» نصب شده است.
- کاروانسرای سنگی وردآورد
یکی از کاروانسراهای مهم و تاریخی تهران در منطقه ۲۱ و در محله «وردآورد» قرار داشت. کاروانسرای سنگی در جنوب غربی محله قدیمی و تاریخی وردآورد نشان میدهد که این محدوده از شهر نه تنها امروز، بلکه در گذشتههای دور نیز یکی از دروازههای ورودی تهران و نقطه اتصال پایتخت با سایر شهرها و محلی برای گذر کاروانها بوده است. امروز متأسفانه تنها اسم و بقایایی از کاروانسرای سنگی باقی مانده است. تاریخچه این کاروانسرا به دوران «صفویه» باز میگردد و آخرین منزل کاروانهای عبوری پیش از رسیدن به تهران بوده است. از آنجا که این کارونسرا بر خلاف بیشتر کاورنسراهای کشور از سنگ ساخته شده بود، به کاروانسرای «سنگی» شهرت داشت. این کارونسرا در نزدیکی تقاطع بزرگراههای «فتح» (جاده قدیم کرج) و شهید «لشکری» (جاده مخصوص کرج) قرار داشت و به همین دلیل این نقطه به سهراه کاروانسرای سنگی معروف شده بود. براساس اسناد و تاریخ، صاحبان این کاروانسرا همان مالکان روستای وردآورد بودند. دهه ۴۰ شمسی که مقارن با ساخت کارخانهها و کارگاههای مختلف در اطراف تهران بود، بیشتر این کارخانهها در غرب تهران و اطراف جاده مخصوص کرج ساخته شدند. در همین راستا، مالکان روستای وردآورد نیز بخشی از زمینهای وردآورد را به افراد متقاضی فروختند. کارخانهها و کارگاهها یکی پس از دیگری ساخته شدند. با پایان ساخت این کارخانهها و کارگاهها، مالکان آنها شروع به جذب نیروی کار کردند. این روند تغییرات به شکلی بود که دیگر کاروانسرای سنگی کارکرد خود را از دست داد و رو به ویرانی نهاد و در نهایت با کمک عوامل دیگر از جمله جویندگان «طلا» و «عتیقه» و ساخت بزرگراهها بهطور کلی تخریب شد و از میان رفت.
- صحن ۹۰۰ ساله امامزاده شعیب (ع)
امامزاده «شعیب» (ع)، که یکی از نوادگان
امام «موسی کاظم» (ع) است، در بین باغ های تو در توی محله کن واقع شده است و حکایت های فراوانی در میان اهالی درباره جایگاه و کرامت های این امامزاده وجود دارد. زمانی که امامزاده به شهادت رسید، درخت چناری را برای نشانه در کنار قبر ایشان کاشتند و از روی این درخت مشخص شده است که این امامزاده هزار و ۵۰ سال پیش به خاک سپرده شده است. ولی قدمت صحن و بارگاه آن به ۹۰۰ سال می رسد. بر اساس مستندات، بنای موجود این امامزاده که پیش از آن بارها به دلایل مختلف تخریب شده است، مربوط به دوران «صفویه» است. بنای بقعه، ۲۵ متر مربع است و یک حیاط کوچک دارد که سقف آن با داربست و برزنت پوشانده شده است. محوطه بیرونی نیز به معنی واقعی، مسیر سبز است. شاخه های تنومند درخت از دیوارهای کاهگلی آویزان شده اند که منظره شگفت انگیزی را خلق کرده اند. تا حدود ۳۰ سال پیش، ضریح این بقعه چوبی بود. اما با رسیدگی های مختلف سازمان «اوقاف و امور خیریه» استادکاران یزدی ضریح جدید و زیبایی برای آن ساخته اند که خودنمایی می کند.
- پل تاریخی کن
به گفته تهرانشناسان و اهالی میراث فرهنگی، پل تاریخی کن، تنها پل قدیمی تهران است که سازه آجری دارد، قدمت آن به اواخر دوران «قاجار» باز میگردد و زمانی تنها مرز ارتباطی روستاهای میانی رشته کوه «البرز» با شهر بود. اهالی روستاهای «کیگا»، «امامزاده داود» (ع)، «کشار»، «تالان» و «رندان» از روستاهای بالادستی رودخانه «کن» بودند که تنها از راه همین پل میتوانستند به شهر رفتوآمد کنند. پیش از این پل یعنی حدود سال ۱۲۹۰ هم پلی روی رودخانه کن ساخته شد اما با وجود سیلهای زیاد در این منطقه و بالا آمدن آب رودخانه کن خراب میشد. در سال ۱۳۱۲ پل آجری با همت یکی از اهالی کن به نام حاج «محمدعلی محمدی» ساخته و وقف اهالی کن شد. میگویند تا سالیان سال به این پل، پل حاج محمدعلی میگفتند. البته اهالی قدیمی هم میگویند نسل بعدی حاج محمدعلی به این پل، پل «قجری» میگفتند. چون در زمان قاجاریه ساخته شده است. حاج محمدعلی علاوه بر این پل، باغها و زمینهای زیادی را هم وقف اهالی کن کرد. این پل نیز در یکی از باغهای وقفی او قرار دارد. پل تاریخی کن که در دوران قاجار روی رودخانه کن ساخته شد با تلاش و تعامل شهرداری منطقه ۵ و سازمانهای میراث فرهنگی و گردشگری با شماره ۳۱۹۲۷ به ثبت ملی رسید.
- دیوار ۵۰۰ ساله یخچال
این که چرا ایستگاه یخچال برای کنی ها این¬قدر مهم است، خود حکایت خواندنی دارد. وقتی پای صحبت قدیمی ها می نشینیم، خاطرات خیابان خاکی که ۲ طرفش توتستان بوده و یک دیوار بلند کاه گلی که پشتش یخ روزهای گرم اهالی نگه داری می شده است، یادشان می آید.
این دیوار، همان دیوار قدیمی یخچال کن است. این دیوار آن قدر بلند بود که اصلا آفتاب به آن طرفش نمی تابید. پشتش چاله بزرگی بود که زمستان برف در آن جمع می شد. چون آفتاب نمی زد، برف ها یخ می بست و آن یخ ها را در انباری نگه می داشتند تا تابستان مردم یخ داشته باشند. چند نفری هم مسئول فروش یخ بودند و یخ را بار الاغ می کردند و در محله دور می زدند و می فروختند. قدمت این دیوار را ۵۰۰ سال تخمین زده اند. حدود ۱۲ سال پیش در یک شب بارانی، صدایی مهیب در محدوده ایستگاه یخچال می پیچید. مردم صبح که قدمهایشان را به خیابان گذاشتند، متوجه اتفاقی شدند که خاطرههای فراموش شده را در یادها زنده کرد. در آن روزها به هر خانه که سر میزدی، میتوانستی صحبت یا خاطرهای از دیوار و ساختمان یخچال بشنوی. دیوار ۱۵ متری یخچال به سبب بارش فراوان فرو ریخت.
- درختان کهن
کن علاوه بر همه داراییهای فرهنگی، یک دارایی مهم دارد که از دید بسیاری از مردم و مسئولان پنهان مانده و آن میراث درختان چنارش است. درختانی که هنوز مورد احترام مردماند و هرازگاهی خاطرات و باورهای خود را به زبان میآورند تا این میراث، سینه به سینه منتقل شود. وقتی از بزرگراه شهید «همت» و پل کن میگذرید، اگر سری بالا کنید، درختی را میبینید که به گواه بسیاری از ساکنان کن، بیش از هزار سال قدمت دارد. قدمتی که کارشناسیهای انجام شده و دقیق چنین تخمینی را تأیید میکنند و عمر آن را بیش از ۸۵۰ سال میدانند. چنارهایی که در باغ ها و خیابانهای اطراف کن وجود داشت، بیشتر برای شگون و برکتی که همراه داشت کاشته می شد و اغلب چنارهای داخل کن و اطراف خانهها صاحب داشتند. روزگار گذشته چوب، بسیار ارزش داشت. این درختها هم یکی از محلهای درآمد خانوادهها بودند. وقتی درختها مقداری بزرگ میشدند صاحبانشان شاخه های تنومند آنها را میبریدند و میفروختند اما به بدنه اصلی درخت صدمه نمی زدند تا مبادا خراب شود. یکی از درختهای بزرگ کن درختی است که جنب تکیه «سرآسیاب» قرار دارد. این درخت وقف تکیه بود و یک بار برای فرش کردن تکیه با حصیر، شاخههای قطور آن را بریدند و فروختند. شاخههای آن هنوز هم به اندازه یک درخت ۶۰-۷۰ ساله قطر دارد.
- معماری خاص آب انبارها
تأمین آب در تابستانها و فصلهای کمبارش، یکی از دغدغههای مهم مردم روزگار قدیم بوده است. برای همین، در روزگاران نه چندان دور، آبانبارها نقشی حیاتی در زندگی روستایی داشتهاند. شیوه معماری آبانبارها به گونه¬ایی بود که هم مردم و هم افراد غریبه بتوانند آن را تشخیص دهند. نخستین شاخصه هر آبانباری دودکشهای بلندی بود که برای خنک نگهداشتن آب ساخته میشد. سازندگان آبانبارها با دقت زیادی به مسائلی مانند میزان فشار آب بر کف و سطح آبانبار، مصالح داخل بنا، تهویه، تصفیه و جلوگیری از آلودگی آب، توجه کامل داشتند. اهمیت این بناها موجب میشد در انتخاب نوع مصالح و کیفیت ساختمان آنها بیشترین دقت شود و اجزای مهم مانند سردر، پلهها و بادگیرهای با دقت بیشتری طراحی شود. با این حال، آبانبارهای محله کن بدون تزیینات خاصی ساخته میشدند و عالیترین شکل معماری در آنها شیوه آجرچینی بود. در کن بیش از ۱۴ آبانبار بود. حتی در بعضی محلهها سر هر کوچهای آبانبار میساختند.