همشهری آنلاین_رابعه تیموری: بدون تردید آرمیدن امامزاده سیدالکریم(ع) و دهها امامزاده در خاک شهرری در رقم خوردن این شهرت نیک بیتأثیر نبوده و مردم ری از گذشتههای دور به پیشتازی در ادای سنت وقف شهره بودهاند، اما آنچه در سالهای اخیر شاهد آن هستیم آگاهی اهالی ری به نیازهای روز جامعه و منطبق کردن نیات وقف خود با این نیازهاست. در ۶ ماهه اول امسال بهرغم سایه انداختن ویروس کرونا بر جامعه در اداره اوقاف شهر ری ۲ موقوفه جدید به ثبت رسیده که برای تأمین مسکن نیازمندان و امور فرهنگی وقف شده است. در گزارش زیر با تعدادی از واقفان شهرری آشنا میشوید.
از وقتی نوجوان بوده زحمت کشیده و اموالش را با رنج و زحمت به دست آورده است. دوران نوجوانی مرحوم حاج «اسدالله غفوریبارجینی» در دوران جنگ جهانی اول گذشت و در همان سنین با وجود مشکلاتی مانند کمبود مواد غذایی و شرایط جنگی کشور تنها نانآور مادر و ۵ خواهرش بود.
حاج اسدالله نوجوان در شهر میبد یزد به زحمتکشی و مقید بودن به حلال و حرام مالش شهرت داشت و با همان قد و بالای ترکهای و لاغر اندامش کارهای مختلفی مانند بنایی، کشاورزی و دامداری را انجام میداد. شاگردی مرحوم غفوری نزد معماران گنبدساز شهر میبد او را به اوستای گنبدسازی چیرهدست تبدیل کرد و سالها بعد که تشکیل خانواده داد و در روستای قلعهنو شهرری ساکن شد خیلی زود آوازه مهارتش به شهرها و روستاهای اطراف رسید. حاج اسدالله به کار بسیار و استراحت کم عادت داشت و در کنار بنایی به سبک گنبدیسازی میبد به مرغداری و کشاورزی مشغول بود. پس از سال ۱۳۳۸ که مرحوم غفوری به سفر حج مشرف شد بیش از گذشته در میان اهالی قلعهنو عزت و حرمت پیدا کرد و با ریش سپیدی و پادرمیانی او بسیاری از اختلافات اهالی ختم به خیر میشد.
ولیمه سفر حج مرحوم غفوری با حدود ۵۰۰ مهمان برگزار شد و لذت این میزبانی سبب شد این سفره احسان را هر ساله در ۲۸ ماه صفر و همزمان با شب رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) در منزلش پهن کند. سفرهداری حاج اسدالله تا روزهای پیریاش و حتی پس از آنکه در محله ابنبابویه شهرری ساکن شد ادامه داشت. وقتی روزهای پیری و کهنسالی حاج اسدالله فرار رسید نگران بر زمین ماندن نذر و نیاز چندین سالهاش بود. بسیاری از وابستگان و نزدیکان مرحوم غفوری قسمتی از املاک خود را که در شهر میبد قرار داشت وقف رسیدگی به نیازمندان کرده بودند و او هم علاقه داشت در این مسیر خیر با آنها همراه شود.
او با موافقت فرزندانش تصمیم گرفت یک سوم از اموالش را که شامل یک باب مغازه و ۴ خانه مسکونی در روستای قلعهنو بود وقف کند تا درآمد آن صرف کمک به نیازمندان، امور فرهنگی، رسیدگی به دانشآموزان کمبضاعت و برپایی سفره احسان در شب ۲۸ ماه صفر شود. «ناصرغفوری» فرزند مرحوم حاج اسدالله میگوید: «پدرم دستگیری از نیازمندان را وظیفه خود و بازماندگانش میدانست و معتقد بود با وقف قسمتی از اموالش این وظیفه او انجام میشود.» موقوفه حاج اسدالله به تازگی در اداره اوقاف شهرری به ثبت رسیده است.
- نامی که ماندگار شد
قدی نه چندان بلند و قامتی چهارشانه، پوششی آراسته و پاکیزه، سر و مویی سپید و چشمانی سرزنده و درخشان که پشت شیشههای دودی عینک طبی پنهان شده مشخصات ظاهری «علی بهواد» است. تحصیلکرده دیار فرنگ است و سالهای زیادی را آنجا گذرانده، اما خاطرات روزهای کودکی او را به حسنآباد فشافویه کشانده است. پدرش جزو قدیمیترین ساکنان تهران و از ملاکان بزرگ خیابان ایران قدیم (میدان شهدای فعلی) بود. وقتی ساختوساز شهری عرصه را بر کشاورزان تنگ کرد مرحوم بهواد زمینهای زراعیاش را در میدان شهدا فروخت و معادل آنها را در حسنآباد خرید.
او قسمتی از این زمینها را به معماری توانا سپرد تا برای کشاورزان خانه بسازد و دهقانانی که روی زمینها کار میکردند بهای خانه خود را به تدریج میپرداختند. روحیات پدر و پسر خانواده بهواد به تصور معمول ازملاکان سرمایهدار شباهتی نداشت و هر دو پابهپای کشاورزان کشتوکار میکردند. بهواد نوجوان در کنار عرقریختن روی زمین کشاورزی سخت درس میخواند و در طول دوران تحصیل از دانشآموزان برجسته و ممتاز محسوب میشد. او به یادگیری زبانهای خارجی علاقه زیادی داشت و در انستیتو «ویکتورهوگو» زبان فرانسه میآموخت. اطلاعیه کوتاهی که در انستیتو نصب شده بود، زندگی علی بهواد را تغییر داد.
در این اطلاعیه از دانشآموزان مستعد ایرانی دعوت شده بود برای به دست آوردن بورسیه تحصیل در فرانسه در رقابتی علمی شرکت کنند. بهواد توانست بورسیه تحصیل در فرنگستان را به دست آورد و برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد. دریافت مدرک دکترای دولتی در رشته اقتصاد کافی بود که او در حالوهوایی دور از خاطرات روزهای سخت کودکی و در فضای پر زرق و برق فرانسه به آسودگی زندگی کند، اما خواسته پدر مرحومش مانع کمرنگشدن خاطرات روزهای گذشته شد. پدرش سفارش کرده بود خانوادهاش پس از او به مشکلات و کمبودهای حسنآباد بیتفاوت نباشند و برای آبادانی آن همت کنند.
دکتر بهواد پس از پایان تحصیلات و همزمان با فعالیت در نهادهای مختلف فرانسه در بخشهای مختلف اقتصاد و دارایی و دانشگاههای کشور به خدمت و تحقیق و مطالعه مشغول بود، اما وقتی گرد پیری بر سرومویش نشست و به دوران استراحت و بازنشستگی رسید از خانواده و همه دلمشغولیهایش دل کند تا انرژی و سرمایهاش را تمام و کمال برای آبادانی کشورش بهویژه حسنآباد فشافویه به کار گیرد. حالا سالها از همسایگی علی بهواد در کنار مردم حسنآباد میگذرد. او در خانهای ساده و نقلی که در انتهای باغ خانوادگیاش قرار گرفته زندگی میکند و بخش غیرزراعی باغ به وسعت ۸ هزارمترمربع را به درمانگاه تأمین اجتماعی تبدیل کرده است.
بهواد ۲۰ هزارمترمربع از املاکش را برای ساخت نخستین بیمارستان یا کلینیک تخصصی حسنآباد اختصاص داده است. او اطراف زمین را درخت و فضای سبز کاشته و چشم به همت مسئولان و دولتمردان دوخته تا برای ساخت این مرکز درمانی آستین همت بالا بزنند. مرد سپیدموی دنیای اقتصاد مقرر کرده در چند هکتار از این زمین اهدایی خانه مسکونی ساخته شود تا درآمد حاصل از اجاره آنها بخشی از مخارج بیمارستان را تأمین کند و امکان درمان رایگان بیماران نیازمند حسنآباد و شهرری فراهم شود.
پدر و پسر خانواده بهواد در هیچ یک از یادگاریهایی که در این شهر به جا گذاشتهاند نام خود را ثبت نکردهاند و حتی بر سردر مجتمع ورزشی مجهزی که علی بهواد بنا کرده نام جهان پهلوان تختی نصب شده، اما بیمارستان را به نام پدر مرحومش وقف کرده و پس از تکمیل این مرکز درمانی نام او بر سردر آن ثبت میشود. دکتر بهواد میگوید: «مردم در موقوفات و نذورات خود باید نیازهای روز جامعه را در نظر بگیرند و ثروت خود را برای باز کردن گرهی از کار مردم صرف کنند تا بیشترین آثار مادی و معنوی را به جا بگذارند.»
- خیر و برکتی به وسعت ایران
برایش تفاوتی نمیکند اهل آن شهر و دیار باشد یا نه، کافی است بداند عدهای از هموطنانش به کمک نیاز دارند که گوشهای از ثروتی را که با زحمت و در طول ۷۰ سال عمر پربرکتش اندوخته، توی مشتش بگیرد و به آن جا برود تا مشکلات آنها را با ساخت درمانگاه، مدرسه و... حل کند. «محمد چراغی» برای کودکان تحت پوشش بهزیستی مازندران مرکزی با ۲ هزارمتر زمین و ۷ هزارمتر بنای تجاری ساخته تا این مرکز محل زندگی آنها باشد و درآمد املاک تجاری صرف مخارجشان شود.
او وقتی در فضای مجازی کودکان سیستان و بلوچستان را دیدکه زیر تیغ آفتاب بیابان مشغول درس خواندن هستند به زاهدان رفت و برای آنها مدرسه «حضرت خدیجه کبری(س)» را ساخت. چراغی مدرسه شهید دیلمانی را در روستای لامیزده محمودآباد و مرکز اورژانس شهید دیلمانی را در محور صعبالعبور شهرستان نور ساخته است. همه مکانهای خدماتی، درمانی، فرهنگی و... را که چراغی در شهر و روستاهای دور و نزدیک کشور ساخته، وقف کرده است.
او میگوید: «وقف بهترین راه برای صدقه جاریه و خیریه ماندگار است و سازمان اوقاف امانتدار این موقوفات است. برای جلوگیری از انحراف و پایمال شدن کار خیر بهتر است مکان مورد نظر وقف و برای همیشه ثبت شود.» چراغی کتابخانهای را که در روستای لامیزده ساخته به نام پدرش مرحوم حاج «حسن چراغی» وقف کرده است. یکی از ویژگیهای نیات موقوفات چراغی توجه به نیازهای مردم آن شهر و دیار است. او در شهرری ۹ واحد مسکونی را وقف کرده تا برای سکونت زوجین بیبضاعت در نخستین سال زندگی مشترکشان مورد استفاده قرار گیرد و اگر در طول دوره سکونت خود صاحب فرزند شدند یک سال دیگر هم ساکن این موقوفات باشند.