همشهری آنلاین _ بهاره خسروی: بعد از چیزی نزدیک به ۴۰ سال دوری از محله سلسبیل و زندگی در شمال تهران هنوز هم میگوید: «من بچه سلسبیلم. عاشق سلسبیلم و به بچه سلسبیل بودنم افتخار میکنم.» هنوز هم وقتی از خاطرات غبار گرفته سلسبیل، باغ گلستان، کوچه درختی، حمام خورشید، زورخانه پوریای ولی، خانههای ویلایی با باغچههای رنگارنگ و حوضهای کوچک گوشه حیاط تعریف میکند، برق و هیجان همان روزها در چشمها و کلامش موج میزند. دکتر «بهرام آیراملو» دندانپزشک و از اهالی قدیمی محله سلسبیل است که برای حفظ و زنده نگه داشتن هویت این محله با همه مشغلههایی که دارد، تلاشهای فراوانی میکند. در این گزارش با رعایت پروتکلهای بهداشتی مهمان «بهرام آیراملو» شدیم تا همسفر با خاطرات او سری به سلسبیل دهه ۳۰ و ۴۰ بزنیم.
دکتر «بهرام آیراملو» سال ۱۳۲۶ در محله منیریه متولد شد. ۴ ساله بود که بعد از تقسیم اراضی تیمسار باستی و شکلگیری محله سلسبیل در ادامه قناتهای باغ شاه و فرمانفرما همراه خانواده ساکن سلسبیل شد. به گفته دکتر آیراملو، نام محله سلسبیل برگرفته از چشمه جوشانی در بهشت است و علت نامگذاری این نام روی محله وجود قناتهای متعدد در همین محدوده بوده است.
دکتر آیراملو با خاطراتش ما را به روزهای باغها و خانههای یک طبقهای محله سلسبیل میبرد و میگوید: «سلسبیلی که من یاد دارم، خیابانهایش آسفالت نشده بود و کل خیابان از سهراه سلسبیل تا خیابان مرتضوی بود. خانههایی با دیوارهای آجر بهمنی در این خیابان بود که اغلب یک طبقهای با متراژهای ۸۰ تا ۱۰۰ متری بود. البته به ندرت خانههای ۵۰۰ تا ۶۰۰ متری یا ۱۸۰۰ متری هم در میان آنها یافت میشد، اما بیشتر در این محله طبقه متوسط ساکن بودند و به همین دلیل متراژ خانهها به اندازهای بود که وسع مالی آنها برسد.»
به گفته دکتر، اغلب خانهها یک طبقهای بود. اما خانههای جدید اکثراً دوطبقه بودند. او درباره فضای خانهها و اهمیت کوچهها در تهران قدیم توضیح میدهد: «زاد و ولد به نسبت زیاد بود. اکثر خانوادهها بالای ۴ فرزند داشتند و به همین دلیل تعداد اتاقها در خانهها بسیار مهم بود. بیشتر خانهها اتاقهای زیادی داشتند و حیاطها به نسبت کوچک بودند.
به همین دلیل اغلب بچهها از کوچه برای فضای بازی و تفریح استفاده میکردند. آنها در کوچه با فرهنگهای مختلف آشنا میشدند و زندگی جمعی را تجربه میکردند. البته اغلب یکی از افراد بزرگسال هم در کوچه حضور داشت تا بر کار بچهها نظارت داشته باشد و به نحوی فضای امنی برای بچهها فراهم کند و اگر شخصی راه اشتباه یا خلافی میرفت آن فرد را هدایت و راهنمایی کند. در واقع بسیاری از کارهای فرهنگی به دست خود اهالی انجام میشد.»
- مدارس مهممحله سلسبیل
دکتر آیراملو تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته دندانپزشکی در ایران و آمریکا به پایان رسانده است. این هممحلی قدیمی ما سالهای زیادی هم در کسوت استادی در دانشگاه شهید بهشتی تدریس کرده و دانشجویان نخبهای را تحویل جامعه پزشکی داده است. او در یک خانواده فرهنگی کنار پدری نظامی و مادری معلم رشد و پرورش یافته است. دکتر آیراملو با اشاره به مدارس محله سلسبیل و دانشآموزان نخبهای که از پشت نیمکتهای مدارس این محله برای توسعه آبادانی کشور گام برداشتند، تعریف میکند: «قدیمها در هر کوچه سلسبیل یک مکتبخانه بود، اما با تغییر سبک آموزش و روی کارآمدن مدارس نوین هر کوچه صاحب یک مدرسه شد.
در محله برای هر سلیقهای یک مدرسه بود. برای مثال خانمی به نام کشاورز و همسرش آقای کسایی در محله چند مدرسه مذهبی را اداره میکردند. مدرسه طاهری و خوشه از این مدارس بودند. پایین باغ گلستان، قسمت اول یخچال، باغی بود که تا انتهای خیابان خوش و سینا ادامه داشت. این مکان باغ گل و جالیز پرورش خیار بود. کنار همین کوچه باغی پر از درختان توت وجود داشت که داخل آن بنای قدیمی مربوط به دوره قاجار بود. در دل همین باغ هم نهری روان جاری بود. بعدها این باغ را تقسیم کردند و در بخشی از آن مدرسهای به نام کردویه ساختند.
مادرم در این مدرسه قرآن و شرعیات تدریس میکرد و بعدها مدیر همین مدرسه شد.» دکتر که از دانشآموزان مدرسه برمکی در خیابان نواب سرسالار بوده است. از دیگر مدرسههای مهم سلسبیل که این روزها هیچ اثری از آنها نیست میگوید: «مدرسههای گیلان، اشکانی، خواجوی، طاهری، قطران، علامه، کیوان، دکتر هوشیار و همام که دختر تیمسار باستی آن را اداره میکرد، از مهمترین مدارس محله سلسبیل بودند.»
- علت نامگذاری چهارراه خاکباز
به گفته این همسایه قدیمی ما با شکلگیری محله سلسبیل در زمینهای تقسیمشده تیمسار باستی، قومیتهای مختلفی ساکن محله شدند. در واقع در هر بخش از محله یک قومیت ساکن شد. قومیتهای شمالی، کرد و ترک از قومیتهای مهم ساکن محله سلسبیل بودند. او در اینباره توضیح میدهد: «چهارراه خاکباز در محدوده نواب به دلیل وجود فردی از اقوام حجتالسلام محسنی اراکی، از علمای اراک، به این نام مشهور شد. در این بخش اقوام این روحانی مغازه تیرفروشی راهاندازی کرده بودند و به همین دلیل بسیاری از اراکیها در همین محدوده ساکن شدند.»
دکتر آیراملو در بخش دیگری خاطراتش از روحانیون و علمای نامدار محله سلسبیل یاد میکند و میگوید: «در محله علمای زیادی ساکن بودند. علمای شاخصی مانند آیتالله لواسانی، آیتالله شاهرودی، آیتالله دری نجفآبادی، آیتالله شربیانی، آیتالله امامی که امامجمعه مسجد سلسبیل بود و آیتالله شیرازی از علمای امین و مورد اعتماد اهالی بودند که مردم از محلههای دور و نزدیک برای ارتباط گرفتن و استخاره و بسیاری از کارهای مذهبی به آنها مراجعه میکردند.»
- زورخانه پوریای ولی
هنوز اگر خوب گوش تیز کنیم وقتی راهی کوچه حمام خورشید میشویم، صدای زنگ مرشد و یاعلی گفتنهای باستانیکارانش در میان دیوارهای سیمانی این کوچه که دیگر نه حمام خورشید و نه زورخانه پوریای ولی را در دل دارد، شنیده میشود. همسایه قدیمی در میان صحبتهایش از زورخانه پوریای ولی یاد میکند و میگوید: «یک آقا جلال داشتیم که مربی کشتی در زورخانه پوریای ولی بود. این زورخانه در کوچه حمام خورشید واقع بود و حالا چند سالی است که تخریب شده و جای آن یک خانه آپارتمانی قد کشیده است و دیگر اثری از زورخانه نیست. اما کشتیگیران بزرگی از گود همین زورخانه در تشکهای بینالمللی کشتی گرفتند و برای ایران افتخارآفرینی کردند.»
- ستارههای ورزشی
باشگاه ورزشی البرز در خیابان مرتضوی نگین ارزشمند محله سلسبیل است که مهد پرورش بسیاری از ستارههای ورزشی کشور بود. باشگاه البرز و چند باشگاه دیگر مانند باشگاه ورزشی کیان که متولی آن رئیس باشگاه البرز بود، به گفته دکتر آیراملو بخش مهمی از هویت محله سلسبیل را تشکیل میدهد و بسیاری از چهرههای نامدار ورزش ایران به واسطه باشگاه البرز با محله سلسبیل پیوند خوردند و اعتبار حضور در محله را دریافت کردند. دکتر در ادامه در اینباره میافزاید: «عباس گرشاسب»، «خسرو منصور»، «منصور برزگر»، «علی حاج احمدی»، «ناصر مردانی»، «داریوش کارگر»، «نور محمدی»، و «عباس جانیاری» از چهرههای بنام کشتی کشور بودند که همگی ورزش را از تشک باشگاه البرز شروع کردند. برای مثال «هوشنگ پوراسدالله» که در مسابقات برگ زیتون ایروان و گرجستان اول شد و «علیرضا تبریزی» از فرنگیکاران همین باشگاه البرز بودند.»
البته چهرههای نامدار ورزش محله سلسبیل فقط به ورزش کشتی محدود نیست. این هممحلی ما یادی هم از مرحوم «ناصر حجازی» دروازهبان پرستاره تیمملی و تیم فوتبال استقلال میکند که بچهمحله منیریه بود و نیز «نادر کاشانی» که بچهمحله امیریه بود، اما به واسطه باشگاههای ورزشی خوب محله سلسبیل اغلب در این محله رفتوآمد داشت. او میگوید: مرحوم «اردشیر لارودی» یکی از بنیانگذاران تیم فوتبال استان تهران، چهرههای زیادی از باشگاه البرز برای بازی به زمین شماره ۴ برد.
پایینتر از باغ شاه جایی با عنوان آب شاه بود که در این محدوده ورزشگاهی قرار داشت و کوچهاش هم که کوچه ورزشگاه مشهور بود. این مکان تقریباً چند صد متری با اکبرآباد فاصله دارد که کوچه باریکی است که به خیابان سینا (محبوب مجاز) و کوچه ورزشگاه منشعب میشود. زمین شماره ۴ هم در این محدوده قرار داشت. «علی جباری» و«غلام وفاخواه» از شاخصترین این چهرهها بودند. البته در حال حاضر هم برادرشان «ایرج لارودی» دنباله رو راه برادرانش است.»
همچنین «امیر جبلی» و«امیر احتشامزاده» در رشته پینگپنگ، «حسین کشاورز» در تنیس، «نادر کاشانی» کاپیتان تیم بسکتبال ایران، حسن و حسین کیوان در تیمملی والیبال، «همت یار» و «بیژن روح اللهی» از دیگر چهرههای موفق ورزش ایران و باشگاه البرز بودند که دکتر آیراملو از آنها یاد میکند.
- همسایگی با برادر جهانپهلوان
«غلامرضا تختی» ستاره بیتکرار و ماندگار کشتی و اسوه فتوت و جوانمردی، بخش مهمی از هویت تهران معاصر است. ذکر خاطره از او در هر محله از تهران مایه افتخار است. دکتر در میان خاطراتش از محله سلسبیل از روزهای حضور غلامرضا تختی در سهراه سلسبیل یاد میکند و میگوید: «یکی از اقوام تختی در سهراه سلسبیل قنادی معروفی داشت. این قنادی به دلیل نان خامهایهایش مشهور بود که بعدها مکان آن به خیابان کارگر کنار پل عابرپیاده منتقل شد. به همین دلیل تختی اغلب در سهراه سلسبیل حضور داشت و به نحوی پاتوق او سهراه سلسبیل بود.» دکتر در بخش دیگر صحبتهایش به زندگی برادر بزرگ تختی در محله سلسبیل اشاره دارد و اضافه میکند: «تختی یک برادر خوش قد و هکیل مانند خودش داشت که از او بزرگتر بود و در خیابان خوش و کوچه «سید محمد» زندگی میکرد. به همین دلیل به باشگاه البرز هم زیاد سر میزد و به نحوی در محله سلسبیل رفتوآمد داشت.»