از اهالی قدیمی محله هلال‌احمر است. تمام عمرش را در کوچه‌پسکوچه‌های این محله سپری کرده، قد کشیده و قصه‌های محله‌ را، از قصه ساختمان‌هایش بگیر تا آدم‌هایش، موبه‌مو در سینه دارد.

همشهری آنلاین _ فاطمه عسگری‌نیا: «حاج احمد ابراهیمی»، یکی از شخصیت‌های بامعرفت محله است که با وجود شرایط جسمی و جانباز بودنش، هوای اهالی محله را دارد؛ از بچه‌های قد و نیم‌قد محله که مبادا اسیر اعتیاد شوند تا جوان‌هایی که نیاز به دستگیری دارند برای ساختن آینده‌شان. حاج احمد از گذشته تا امروز در محله هلال‌احمر بوده و به قول اهالی محله، حکم معتمد محله را دارد. او برادر شهید است و امروز مهم‌ترین خیابان محله عباسی به نام برادر شهید او زینت یافته است. حاج احمد ابراهیمی که این روزها مسئول پایگاه بسیج مرصوص در مسجد صاحب‌الزمان(عج) محله هلال‌احمر است، همه تلاشش را می‌کند تا این پایگاه بسیج هویت اصلی خود را در محله حفظ کند.

روزگار دوردست محله را خوب به یاد دارد؛ از وقتی زمین‌های اینجا بیشتر خاکی بود و کوچه‌پسکوچه‌ها به شکل و شمایل امروزی چیده نشده بودند. حاج احمد ابراهیمی می‌گوید: «محله ما نزدیک به بازار میوه و تره‌بار بود. از طرف دیگر، در آن روزگار کسب وکاری نبود که اهالی محله در آن مشغول شوند. به خاطر همین، از سر تا ته محله طوافی‌ها به ردیف می‌ایستادند. هر طوافی جا و مکان خودش را داشت و کسی حق نداشت مثلاً جای ممد طوافی یا ذبیح طوافی بایستد. بخش عمده دیگر اهالی محله هم کارگران ساختمانی بودند که تابستان و زمستان تا زانو در حوضچه‌های کاه بودند، برای درست کردن ملات و ساخت‌وساز خانه‌ها.»این وضعیت در محله ادامه داشته تا کارخانه دخانیات ساخته می‌شود: «کارخانه دخانیات که ساخته شد، بخش قابل‌توجهی از اهالی محله برای کار به این کارخانه رفتند.»
حاج احمد و خانواده‌اش در انتهای خیابان عباسی زندگی می‌کردند: «خیابان جعفری امروز، قدیم‌ها باغ بود. ما در انتهای خیابان عباسی در یک کوچه که ۳ خانوار ساکنش بودند، زندگی می‌کردیم. روزی که برای سرشماری آمدند، اسم کوچه را ابراهیمی گذاشتند.»این خانواده‌ هشت‌نفره در کنار هم به زندگی ادامه می‌دهند؛ پدر و مادر به همراه ۶ فرزند پسر: «۶ برادر شر و شور و همگی انقلابی؛ هم در فعالیت‌های قبل از انقلاب مشارکت جدی داشتیم، هم در دوران جنگ. همین که جنگ شد همه برادرها همراه پدر به مناطق جنگی رفتیم.»همین‌طور که ریزریز می‌خندد، می‌گوید: «خود ما یک گردان بودیم. حیف که هیچ‌وقت با هم در یک منطقه جنگی مشترک نبودیم وگرنه خاطره‌های زیبایی به یادگار می‌ماند.»


تمام فعالیت‌هایشان را در همین مسجد قدیمی محل دنبال می‌کردند که حالا نامش مسجد عتیق است: «اینجا پایگاه اصلی محله بود. بچه‌انقلابی‌ها جمع می‌شدند، اعلامیه‌های امام(ره) را بین هم تقسیم می‌کردند. در دوران جنگ هم تمام فعالیت‌های پشت جبهه و حمایت از رزمندگان در این مسجد دنبال می‌شد.»هنوز هم مسجد صاحب‌الزمان همان جایگاه و ارزش را در سایه فعالیت مستمر پایگاه بسیج مرصوص دارد. احمدی به‌عنوان فرمانده پایگاه می‌گوید: «هدف از تشکیل پایگاه‌های بسیج مساجد در محله‌ها، ساماندهی امور هر محله بود؛ از رسیدگی به نیازمندان گرفته تا دستگیری از جوانان و نجات آنها از مهلکه‌های آسیب اجتماعی.»

  • حواسمان به نیازمندان محله هست

فرمانده پایگاه بسیج مرصوص حواسش به همه چیز هست: «ما در نقطه‌ای از شهر زندگی می‌کنیم که مردم از لحاظ اقتصادی متوسط رو به پایین هستند، خیلی از خانواده‌ها این روزها در تأمین نیازهای زندگی درمانده شده‌اند و شرایط شیوع ویروس کرونا هم این وضعیت حاد را شدیدتر کرده است. در پایگاه بسیج مرصوص خوشبختانه جمعی از خیّران و اهل دل دور هم جمع شده‌اند و سعی می‌کنیم همه با هم با کمک‌هایی که روی هم می‌گذاریم کمی هم به دستگیری از نیازمندان محله بپردازیم.»

  • هر محله یک درمانگاه

روحیه بسیجی حاج احمد باعث می‌شود تا همیشه در صحنه باشد، حتی در این روزهای کرونایی که همه توصیه می‌کنند به خاطر شرایط جسمانی در خانه بماند، هرچند که دل او طاقت نمی‌آورد. او مدتی پیش با همکاری خیّران و اهالی محله با راه‌اندازی یک کارگاه تولیدی زمینه تولید ماسک‌های بهداشتی را فراهم کرد و بعد از تولید این ماسک‌ها آنها را به رایگان در محله بین اهالی توزیع کرد. حالا هم به جد دنبال ایجاد مراکز بستری و درمانی محلی و مسجدمحور در تهران است.

او می‌گوید: «طرح هر مسجد؛ یک درمانگاه را به وزارت بهداشت ارائه کرده‌ام و معتقدم اگر در هر محله یک درمانگاه مجهز به امکانات بستری مبتلایان به کووید ‌ـ ۱۹ داشته باشیم شیوع این بیماری کاهش می‌یابد، چراکه بیماران هر محله در مسجد محله خود بستری می‌شوند و حتی دیگر لازم نیست با این جداسازی نگران خانواده بیماران باشیم. کافی‌ است وزارت بهداشت هم به میدان بیاید و از فضاهای خالی مساجد در این برهه زمانی استفاده کند.»او ادامه می‌دهد: «در هر محله پرستاران بازنشسته، نیروهای داوطلب امدادی دوره‌دیده و پزشکان داوطلب داریم که حاضرند در کمک به کادر درمان در این بخش به میدان بیایند.»

 اهالی چه می‌گویند؟

  • دلمان به حضور او قرص است

«حسن حسینی» یکی از اهالی محله که برای اقامه نماز ظهر به مسجد آمده است، می‌گوید: «حاج احمد آدم را یاد دوران جنگ می‌اندازد. برای او هیچ‌وقت جنگ تمام نشده. یک روز در جبهه مقابل دشمن می‌ایستاد و امروز در جبهه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی برای بهبود کیفیت زندگی مردم می‌جنگد. دل اهالی محله به وجود او قرص است.» «میثم حمیدی»، یکی دیگر از اهالی محله، می‌گوید: «حاج احمد با همه رفیق است. انگار نه انگار با بچه‌های جوان محله اختلاف سنی زیادی دارد. با آنها با زبان خودشان حرف می‌زند و نصیحتشان می‌کند. خیلی از دوستان ما را از دام اعتیاد نجات داده و دوباره به زندگی برگردانده. یکی از مشکلات اصلی بهبودیافتگان، پیدا کردن شغل است، اما حاج احمد حتی شغل این بچه‌ها را هم تأمین می‌کند تا دیگر به دوره مصرف برنگردند.»

  • نجات یک انسان؛ نجات یک جامعه

همین‌طور که با حاج احمد درباره مشکلات محله و جوانان آن حرف می‌زنیم، بانوی جوانی از شر اعتیاد به مسجد محله پناه می‌آورد و از حاجی می‌خواهد زمینه بستری شدنش را در یکی از کمپ‌های ترک اعتیاد فراهم کند. این نخستین بار نیست که جوانان اسیر در دام اعتیاد محله برای رهایی از این بلای خانمانسوز به حاج احمد پناه می‌آورند. او می‌گوید: «تاکنون بالغ بر ۳۰ نفر از جوانان گرفتار اعتیاد را درمان کرده‌ایم. بهبودیافته‌ها مدتی طولانی برای شرکت در دوره‌های آموزشی معتادان گمنام به مسجد می‌آمدند، چون بخشی از مسجد را به این کار اختصاص داده بودیم.»

حاج احمد می‌گوید شر اعتیاد از سر محله‌های ما کم نمی‌شود، مگر اینکه اهالی هر محله خودشان آستین بالا بزنند و جلو بیایند، دلشان برای بچه‌های محله بسوزد و برای رهایی هر معتاد از اعتیاد هزینه کنند و بعد این افراد را در محله بپذیرند تا دوباره شاهد بازگشت جوان‌های سالم به محل و زندگی خوب آنها باشیم. حاجی معتقد است نجات یک انسان یعنی نجات یک جامعه. بنابراین باید از فضای مساجد در این بخش هم استفاده کرد.