همشهری آنلاین_زهرا کریمی: به هوای آنکه شهر شلوغ ۴۰ سال پیش او را کمتر درگیر خودش کند، زندگی در اینجا را انتخاب کرد و با خانهای پر از نقش و نگار و رنگ شهره این روستای کوچک شد. برای پیدا کردنش کافی است بپرسید خانه «محسن عسگریان» همان پدر ۷۲ ساله خوشذوق هنرمند کجاست تا شفاهی نشانت بدهند. صحبت از خانهاش گزارش از خلاقیتهای اوست و گفتوگو با خودش آشنایی با افکارش. برای آشنایی با او و انگیزهاش که چرا با طرح و رنگ خانهاش را از هر خانه دیگری دیدنیتر کرده است با او به گفتوگو نشستیم.
دیوارهای خانه پر شده از نقش و رنگ. از دیوارهای چپ و راست در ورودی، اتاقهای طبقات اول، دوم، سوم، آشپزخانه، دیوار پشتبام و آسانسور و دیوارهای هر کجای این خانه فقط و فقط نقاشیها، جملهها، آیهها و اشعار دل فریبی میکنند و امان فکر کردن نمیدهند. انرژی کاریاش را از برق چشمان خیره تماشاگران میگیرد.
میگوید: «وقتی قلم به دست گرفتم و نقاشی را با کشیدن درخت خرما و اسمهای خدا شروع کردم به این فکر نبودم که روزی خانهام کلی طرفدار پیدا میکند. این طرحها و نقاشیها همه با الهام از مجلسهایی که برای اهلبیت(ع) رفتهام یا آیههای قرآن یا اشعار شاعران بزرگ ایرانی روی دیوار نقاشی کردهام. هر آنچه خدا خلق کرده و از آن در قرآن نام برده روی دیوار زنجیرهوار کشیدهام.
اما انرژی که از ادامه این کار گرفتم ذوق بینندگان و برق چشمان دوستان و اقوام و همسایهها برای تماشای آثارم بود. هر کسی که به خانهام آمد و دیوارهای نقاشی شده را با عشق نگاه کرد و ارتباط گرفت و چشمانش برق زد به من انرژی دوباره برای طراحی جدید داد.»
- سکوت را انتخاب کردم
او از اهالی حصار بوعلی یکی از محلههای نیاوران است و از ۸ سالگی بدنش ورزیده کار شده. دیپلم گرفته تا به قول خودش مدرکی داشته باشد. میگوید: «همسایه خانه پدریام، کاخ نیاوران است. ابتدای خیابان تجریش در میدان جماران مغازه داشتیم. هزار شغل را تجربه کردهام.
هرچه زمانه تقاضا داشت انجام دادهام. مسگری، چراغ سازی، شیروانی سازی؛ و شهر که شلوغ شد کانال و دریچه کولر ساختم. کمکم این شلوغی حوصله سر بر شد. مغازه را واگذار کردم و حدود ۴۰ سال پیش به لواسان آمدم. اصلاً فکرش را نمیکردم که لواسان هم مثل تهران برو بیایی دارد. به همین دلیل از لواسان به روستای کند علیا سفلی آمدم و زمینی به متراژ هزار و ۳۰۰مترمربع خریدم. سکوت را انتخاب کردم تا زندگی کنم. آن زمان اینجا بیابان بود و درخت و کوه. خبری از ماشین، ساختوساز، برجسازی و تجملات نبود.»
- آرامش، ارمغان زبان هنر
وقتی از خیابانهای شلوغ تهران، تجریش و لواسان دور شد یک روز بیکار ننشست و با علاقهای که به فعالیت هنری دارد خانهاش را که در کنجی از این روستا قرار دارد تبدیل به مهد هنر کرد. این هنرمند خوشذوق میگوید: «ملکی که خریدم خیلی بزرگ بود. آن را به ۴ قطعه تقسیم کردم و فروختم.
حدود ۲۵۰مترمربع از آن را نگه داشتم. حدود ۶ سال پیش از ورودی طبقه اول تا پشتبام را نقاشی و رنگآمیزی کردم. همه نقاشیها، نوشتهها و حتی مجسمههای داخل کوچه را برحسب علاقهام انجام دادم. خودم میدانم که این فعالیت برای من نان و آب نمیشود اما چون از بیکاری بیزارم دست به قلم شدم و خانه شخصیام را نقاشی کردم و حالا این خانه با همه خانههای شهر فرق دارد. خاص بودن بهتر از این است که همه مثل هم باشند.»
- کوچه را برای همه زیبا کنیم
وقتی از خیابان اصلی از روی پل آهنی نزدیک خانه او رد میشویم چند مجسمه در کوچه نصب شده که نمونهای از خلاقیتهای اوست. نگاهی که او به نمای شهر و خانهها دارد باعث شده برای زیبایی آن از فعالیت هنری و عمرانی دریغ نکند.
عسگریان میگوید: «شغلم در لواسان و کند علیا بنایی، نقاشی، پلسازی و مجسمهسازی است. به خانههای زیادی برای کارهای بنایی و نقاشی رفته و در هر خانه از صاحبخانه یک ایده خوب گرفته و سعی کردهام آن را اجرا کنم.
اما همیشه برایم جای سؤال بود که چرا ما همه زیبایی را برای خودمان میخواهیم و چرا با مهارتی که داریم آن زیبایی را با اهالی به اشتراک نگذاریم و اینطوری شد که چند مجسمه ساختم و در کوچه نصب کردم یا این پل فلزی را چندین بار تعمیر کردم. این را خوب میدانم که همسایههایم سرشان شلوغ است و همین خدا قوت گفتنهایشان حالم را خوش میکند.
همیشه به همه گفتهام اگر هر کسی باغچه، درخت و روشنایی سردر خانهاش را به سلیقه شخصی زیبا کند نمای شهر و روستای ما زیبا و حال همه مردم خوب میشود.»
- خاطره شیرین از سالها نقاشی دیواری/ سوژه مستندسازان و خبرنگاران
نقاش هنرمند روستای کند علیا سفلی خاطرات زیادی از برخورد شهروندان دارد. میگوید: «خاطرههای خوبم از مستندسازان و خبرنگاران است. هرچند که خیلی علاقه به مشهور شدن ندارم اما گاهی دلم میخواهد به واسطه گروههای فرهنگی به همه بگویم باید آزاداندیش باشیم و برای دل خودمان زندگی کنیم. اینطوری دیگران هم میتوانند به راحتی به علاقهمندیهایشان نزدیک شوند و به آنها جامه عمل بپوشانند.»