83 سال از دهم آذرماه سال 1316 می‌گذرد‏، از تاریخ شهادت روحانی مبارز‏ و شجاعی که به خطابه‌های آتشینش مشهور است.

همشهری آنلاین _ فاطمه عسگری‌نیا : 83 سال از دهم آذرماه سال 1316 می‌گذرد‏، از تاریخ شهادت روحانی مبارز‏ و شجاعی که به خطابه‌های آتشینش مشهور است. صحبت از آیت‌الله سید حسن مدرس است؛ روحانی زیرک و باهوشی که هنوز وقتی در باغ یا مسجد سپهسالار می‌ایستی صدای نطق‌های آتشین و خطابه‌های شجاعانه‌اش به گوش می‌رسد. انگار نامش با بهارستان گره خورده است. سالروز شهادت این مشروطه‌خواه بزرگ و روز مجلس بهانه‌ای بود برای مرور تاریخ شکل‌گیری مجلس شورای اسلامی در ایران و زندگی آیت‌الله مدرس در منطقه 12.

قصه تشکیل مجلس شورا را که ورق می‌زنیم به آزادیخواهی و نوخواهی مردم ایران در تاریخ معاصر می‌رسیم. امر مهمی که در فرایند جنبش مشروطیت اتفاق افتاد. درست بعد از شکست در دو جنگ ایران با روسیه که مشهور به جنگ‌های ایران و روس بود، ایرانی‌ها به خاطر سرزمین‌هایی که از دست داده بودند دچار تردید و سرخوردگی شدند و به علت‌یابی شکست‌ها پرداختند. همین کنکاش‌ها بود که جوانه‌های اندیشه دگرگونی را در ذهن نواندیشان ایرانی انداخت. مهدی یساولی، پژوهشگر تاریخ، در گفت‌وگو با همشهری محله در این‌باره می‌گوید: «نخستین قدم برای این دگرگونی، اعزام دانش‌آموزان برای ادامه تحصیل به فرنگ بود.

جوانانی که وقتی برگشتند جریان نوخواهی را شکل دادند و این جریان در دوره ناصرالدین شاه قاجار شتاب بیشتری گرفت. مردم جامعه روز به روز آگاه‌تر می‌شدند و بر تعداد دانش‌آموخته‌های فرنگ رفته ایران افزوده می‌شد. » یساولی از دوره مظفرالدین شاه برایمان می‌گوید؛ از روزهایی که جنبش عدالتخواهی و نوخواهی جامعه هر روز پررنگ‌تر می‌شد تا جایی که مشروطه‌خواهان در سال 1285 هجری خورشیدی انقلاب مشروطه را به بار نشاندند و نظام حاکم را وادار کردند تا به خواسته‌های آنها تن دهد: «نخستین و مهم‌ترین خواسته مردم آن زمان عدالت‌خانه بود، اما تأسیس عدالت‌خانه مستلزم نوشتن قانون بود. »


آزادیخواهان قانون می‌خواستند، چیزی که تا آن زمان در کشور وجاهتی نداشت. همیشه شاه به‌عنوان سایه خدا بر زمین حکمرانی می‌کرد و حکم‏، حکم او بود. اما آزادیخواهان در سال 1285 به این شیوه حکمرانی پایان دادند. یساولی می‌گوید: «تأکید آزادیخواهان بر قانون تا جایی پیش رفت که میرزا یوسف خان مستشارالدوله در رساله‌ای تحت عنوان " یک کلام" بر ضرورت قانون تأکید کرد و گفت راه نجات و نیک‌بختی ایران را فقط قانون معرفی می‌کند.»
تحصیل‌کرده‌های از فرنگ برگشته کسانی بودند که نخستین قانون را با ترجمه قانون کشور بلژیک و بومی‌سازی آن برای ایران نوشتند. یساولی ادامه می‌دهد: «این قانون تحت عنوان قانون مشروطیت به امضای مظفرالدین شاه رسید و بعدها هم متممی به آن اضافه کردند و زمینه تشکیل مجلس شورا در سال 1285 فراهم شد.» چندی بعد از فراهم شدن مقدمات تشکیل مجلس شورا متفاوت‌ترین انتخابات تاریخ ایران برگزار می‌شود؛ انتخاباتی بر پایه همان نظام‌نامه‌ای که برای برگزاری این انتخابات تهیه شده بود و هر صنف نمایندگان خود را انتخاب کرد.

  •  میدان بهارستان

تا سال 1285 هجری شمسی در دوره ناصرالدین شاه میدان بهارستان شمالی‌ترین نقطه شهر تهران بود. در این دوره تهران شاهد مهاجرت گسترده مردم از شهرهای دیگر بود. جمعیت به حدی زیاد شده بود که جمع کثیری از مردم بیرون حصار صفوی زندگی می‌کردند. یساولی می‌گوید: «حکومت وقتی این وضعیت را می‌بیند تصمیم می‌گیرد حصار صفوی را تخریب و حصاری جدیدی با 12 دروازه برای تهران بسازد و نامش را هم حصار ناصری می‌گذارند.»
شهر که بزرگ شد مجموعه‌ای از باغ‌های سلطنتی و اشرافی در میان شهر قرار گرفت. یکی از مهم‌ترین این باغ‌ها باغ نگارستان بود که در کنار میدان بهارستان قرار داشت. به همین ‌خاطر، نام این میدان در گذشته میدان نگارستان هم بود. یساولی می‌گوید: «در کنار باغ نگارستان، باغ سپهسالار متعلق به میرزا حسن سپهسالار قرار داشت و مجلس و مسجد سپهسالار در این باغ قرار داشت.»

  •  مدرس در کوچه میرزا محمود وزیر

شکل‌گیری مجلس شورا در جنوب میدان نگارستان یا بهارستان امروزی موجب شکل‌گیری محله عودلاجان با سکونت رجال آن زمان شد. به گفته یساولی، محله عودلاجان در آن زمان یکی از محله‌های توسعه‌یافته شهر در دوره ناصرالدین شاه بود و به خاطر نزدیکی‌اش با مراکز حکومتی به مکانی برای زندگی بزرگان حکومتی و رجال تبدیل شد.»
در بخشی از این محله کوچه‌ای قرار داشت به نام کوچه میرزا محمود وزیر که نام جدید امروزش کوچه شهید علیرضا جاویدی است، اما بومی‌ها و قدیمی‌های محله هنوز آن را به نام تاریخی‌اش می‌شناسند. یساولی می‌گوید: «این کوچه به خاطر نزدیکی به مجلس انتخاب اول رجال دوره قاجار بود از وثوق‌الدوله، نخست‌وزیر دوره قاجار، گرفته تا نصرالدوله بدر، نخستین وزیر فرهنگ دوره رضا شاه، و حتی سیاستمدارانی مثل مدرس.»
یساولی برای اینکه زندگی مدرس را در این محله برایمان روایت کند، گریزی می‌زند به کتاب شرح زندگانی من به قلم عبدالله مستوفی: «عبدالله مستوفی هم از اهالی همین کوچه بود و در روایت زندگی مدرس می‌آورد که مدرس نماینده مجلس و حقوق‌بگیر آن بود. مدرس حقوقی را که از مجلس می‌گیرد در صندوق ذخیره مجلس پس‌انداز می‌کند و بعدها با این پس‌انداز زمین بزرگی در محله میرزا محمود می‌خرد و مجموعه‌ای از خانه‌ها را می‌سازد که سند اولیه همه آنها به نام او بوده است. بعدها همه را می‌فروشد و فقط یک خانه برایش باقی می‌ماند که در میانه حیاطش درخت توتی قرار داشته و همه ملاقات‌های رسمی و غیررسمی‌اش در سایه‌سار همین درخت توت انجام می‌شده است.»
علت حضور مدرس در این محله همجواری با مجلس و مسجد سپهسالار بود. او هم نماینده مجلس بود هم امام جماعت مسجد. بنابراین، هر روز مسیر میان خانه تا این دو مرکز فعالیتش را پیاده از میانبرهای محلی مانند کوچه داودی طی می‌کرد.

  •  ترور مدرس

مدرس در کنار ملک‌الشعرای بهار و دکتر مصدق جزء معدود مخالفان شجاع رضاخان بود که با خطابه‌های آتشین و نطق‌های شجاعانه خود مانع از زیاده‌خواهی‌های رضاخان می‌شد. همین دشمنی‌ها باعث شد تا رضا خان پشت پرده دستور ترور او را صادر کند. یساولی می‌گوید: «مدرس در حالی‌ ترور شد که پیاده از میانه کوچه عبور می‌کرد. او ناگهان متوجه افراد مسلح کمین‌کرده روی بام‌ها شد و به نیت شوم آنها پی برد و با استفاده از زیرکی خود عبایش را باز کرد تا در نشانه‌گیری خطا کنند. هر چند مدرس از این مهلکه جان سالم به در برد، اما به‌شدت مجروح و راهی بیمارستان شد.» مدرس بعد از بهبودی به مخالفت‌های خود با رضا شاه ادامه می‌دهد تا جایی که به خارک تبعید می‌شود و همانجا هم نهایتاً به شهادت می‌رسد.

  •  یادگار مدرس در محله

خیابان مصطفی خمینی را که به سمت چهارراه سرچشمه طی کنیم، در میان کوچه‌پسکوچه‌های این خیابان به گذر میرزا محمود وزیر سابق می‌رسیم؛ کوچه‌ای که ما را به سمت بن‌بست مدرس می‌کشاند؛ بن‌بستی قدیمی.
خانه مدرس در میانه‌های همین کوچه تنگ و باریک است، بنایی قدیمی اما زیبا که روزگاری محل رفت و آمد چهره‌های بزرگ تاریخ و سیاست اعم از موتمن‌الملک پیرنیا، مشیرالدوله و وثوق‌الدوله، مستوفی‌الممالک، ملک‌الشعرای بهار و حتی رضا خان بود. یکی از جاذبه‌های این خانه قدیمی اصلاح و بازسازی‌اش با حفظ همان معماری اصیل ایرانی ‌ـ  اسلامی است. معماری زیبایی که در نگاه نخست هر بیننده را محو زیبایی و آرامشش می‌کند.
حیاط خانه اصلی از صفا و زیبایی خاصی برخوردار است؛ خانه‌ای که در بزرگ‌ترین حیاط واقع شده و این روزها به‌عنوان موزه مدرس‌شناسی پذیرای بازدیدکنندگان زیادی است.
نسخه‌ای از کتاب مأموریت آمریکایی‌ها در ایران به قلم دکتر «آرتور ملیسپو» یکی از مهم‌ترین آثار موجود در این موزه است. آرتور ملیسپو با چاپ عکس معروفی از مدرس در آن به توصیف شخصیت این روحانی ایرانی پرداخته است. در کنار این کتاب معروف، چند نسخه خطی از دست‌نوشته‌های مدرس هم به نمایش گذاشته شده. وجود این اسناد در کنار قالیچه قدیمی خانه مدرس و منبری که او از فراز آن خطابه می‌گفت، همگی حال و هوای این خانه را مدرسی کرده است.

  •  فریاد مدرس

حسین محجوب بازیگری است که نقش مدرس را در فیلم عمارت فرنگی بازی کرده و این نقش باعث شده تا او برای مدتی با مدرس زندگی کند. او از مدرس به‌عنوان انسانی باهوش و زیرک یاد می‌کند و می‌گوید: «نامه‌ای که مدرس روی کاغذ سیگار برای رضاخان نوشت حکایت از زیرکی او داشت. کسی که در برابر اعتراض رضاخان تنها به یک جمله اکتفا کرد و گفت تعمدا این کار را انجام دادم. همین‌طور که با مرور خاطرات مدرس‌گاه اخمی بر پیشانی می‌اندازد وگاه لبخندی چهره عبوسش را باز می‌کند، می‌گوید: «تاریخ هیچ‌گاه خدمات این مرد بزرگ را به ایران اسلامی فراموش نمی‌کند.» او به اعتراض جسورانه مدرس به قرارداد ننگین 1919 اشاره می‌کند و می‌گوید: «جمله مدرس همیشه در گوشم است که در اعتراض به قرارداد ننگین 1919 خطاب به وثوق فریاد می‌زند و می‌گوید: آقای وثوق! اشتباه کردید. ایران را ارزان فروختید.»
او در ادامه، یکی دیگر از مهم‌ترین آموزه‌های سیاسی به یادگار مانده از شهید مدرس را نوع نگاه و اندیشه سیاسی او می‌داند و می‌گوید این جمله او را دوست دارم که می‌گفت: «یقین دارم تمام ملّت ایران و عموم نمایندگان در این عقیده موافق هستند، زیرا سرمنشأ یکی است. منشأ سیاست ما دیانت است.»

  •  دارالقرآن مدرس

خانه مدرس بعد از مرمت و بازسازی تبدیل به دارالقرآنی بزرگ در دل یکی از محله‌های قدیمی تهران می‌شود. تا قبل از ساخت این دارالقرآن، سرانه‌های فرهنگی محله اندک بود، اما با راه‌اندازی این مجموعه مردم محله هم از مزایای آن بهره‌مند می‌شوند، البته به شرطی که شر کرونا هرچه زودتر از سر شهر کم شود و دوباره ‌این خانه زیبا میزبان برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی باشد.

  • فرزند اردستان

سال 1248 هجری شمسی بود که سید حسن مدرس در سرابه کچو از توابع اردستان چشم به جهان گشود. کودکی‌هایش را در کنار پدر و مادر سپری کرد، اما همین که به سن آموزش رسید برای فراگیری دروس مقدماتی راهی شهرضا شد. آنجا جد بزرگوارش چشم‌انتظاری سید حسن را می‌کشید. تا 1298 هم که جدش از دنیا رفت در شهرضا بود، اما بعد از فوت او برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد تا از محضر استادانی چون میرزا عبدالعلی هرندی، آخوند کاشانی، جهانگیر قشقایی‏، شیخ مرتضی یزدی و آقا سید محمدباقر درچه‌ای بهره‌مند شود. او سال 1311 قمری برای مدت 8 سال به نجف رفت تا تحصیلاتش را تکمیل کند.  در نجف پای کلاس درس استادانی چون آخوند خراسانی، مؤلف کفایه‌الاصول، و آیت‌الله یزدی، مؤلف عروه‌الوثقی، نشست تا به درجه اجتهاد رسید.