همشهری آنلاین _ فاطمه عسگرینیا: بچههای قد و نیمقدی که برخلاف همسن و سالهایشان، همین که صبح میشود بساط دستفروشیشان را برمیدارند و راهی کوچه و خیابانهای شهر میشوند تا برای سفرهخانه نان حلال بیاورند. قرارشان سازه کبوترخانه بوستان رازی بود. جفتجفت یا تکتک سر قرار رسیدند. بعضیهایشان هم با خانواده آمده بودند تا در این روزهای پایان سال در کنار هم درخت آرزوهایشان را به یادگار به زمین بنشانند. این مراسم درختکاری یک تفاوت دیگر هم داشت؛ بزرگداشت پرستار شهید «مهشید گودرز» بهعنوان شهید سلامت منطقه ۱۱؛ پرستاری که از نخستین روزهای بارداری، جبهه مبارزه با کرونا را ترک نکرد و تا آخرین نفسها برای سلامتی مردم در صحنه درمان باقی ماند.
حال و هوای بوستان بهاری بود. بچهها برای ساعتی دست از کار و بار کشیده و با ظاهری آراسته و زیبا در جشن درختکاری منطقه ۱۱ شرکت کرده بودند. لیلا یکی از دخترهای حاضر در این جشن بود. دختری ۱۶ ساله که این روزها در مرکز پرتو منطقه ۱۱ مشغول فراگیری آموزشهای مختلف است. او از وضعیت کار دختران نوجوان برایمان میگوید: «تا قبل از اینکه به این سن و سال برسم، راحت میتوانستم فال بفروشم یا سرچهارراهها با دوستانم گل میفروختیم، اما الان در سن بدی هستیم. هم خانوادهام به درآمدم نیاز دارد هم از سوی دیگر اجازه نمیدهند در خیابان دستفروشی کنم.»
مدتهاست در مرکز پرتو مشغول فراگیری آموزشهای هنری است تا بتواند با فعالیت در این رشتهها و فروش محصولات کمکخرج خانواده باشد. لیلا نهال کوچکش را با کمک دوستان در دل خاک میگذارد. قبلش کمی مکث میکند. زمزمههایش به گوش نمیرسد، اما حرکت لبهایش حکایت از بیان آرزویش دارد. به اصرار دوستان از آرزویش میگوید: «دوست دارم وقتی این نهال بزرگ میشود و به این بوستان میآیم برای خودم کسی شده باشم.»
بچهها یکصدا تشویقش میکنند. بیل را به دست حدیث کوچولو میدهد. دختر ریزهمیزهای که قدش از قد بیلی که به دست گرفته خیلی کوتاهتر است. وقتی میخواهیم برایمان از آرزوهایش بگوید سکوت میکند. دوستانش میدانند چه میخواهد. یکی میگوید اسکوتر صورتی میخواهد. یکی میگوید عروسک میخواهد. خودش اما به سکوتش ادامه میدهد، بعد هم نهال کوچکش را میگیرد و در زمین میکارد.
سوی دیگر محل درختکاری، پسربچههای پر شر و شور حسابی بلوا به پا کردهاند. علیرضا وسط حلقه شادی کودکان میانداری میکند؛ پسر تپل و سرزندهای که از کودکی در مترو و سرچهارراهها دستفروشی کرده است. درختش را کاشته و آرزویش را هم به ریشههای درخت سپرده تا برآورده شود: «آرزو دارم خلبان شوم، اما فرصت درس خواندن ندارم.» همه دوستانش بلند میخندند و او با اخم توام با خنده میگوید: «آرزو بر جوانان عیب نیست.»
امیرحسین سردسته این تیم پسرانه است. ۱۴ ساله است و میگوید از ۱۰ سالگی کار میکند. آرزویش جیب پرپول برای همه بچههای کار است: «آرزو نکنید بچههای کار دیگر کار نکنند. آرزو کنید کار و بارشان بگیرد تا بتوانند زندگی خوبی برای خود و خانوادههایشان بسازند.»
اما دختر نوجوانی که خودش را آنیتا معرفی میکند در مخالفت با حرف امیرحسین میگوید: «ما همه از سر نیاز کار میکنیم. اگر شرایطی فراهم شود که لازم نباشد کار کنیم، ما هم مثل خیلی از همسن و سالهایمان، با خیال راحت به درس و مشقمان و ساختن آیندهمان مشغول میشویم.» این را میگوید و نهالش را با همین آرزو میکارد.
- درخت سیب به یاد شهید مدافع سلامت
در میان محوطهای که شهرداری منطقه ۱۱ برای جشن روز درختکاری در نظر گرفته، تصویر پرستار شهید «مهشید گودرز» میدانداری میکند؛ یکی از شهدای سلامت منطقه ۱۱ که تا آخرین لحظه زندگی در بیمارستان لقمان مشغول خدمت بود و بعد از تولد فرزندش چشم از دنیا بست. بچههای کار، همراه با همسر شهید مهشید گودرز، یک درخت سیب را به نشانه سلامت در بوستان رازی کاشتند و همه با هم برای کم شدن شر کرونا از سر شهر و مردم شهر دعا کردند؛ بچههایی که خیلیهایشان امسال به خاطر شرایط اقتصادی خانوادهها مجبور بودند در قامت کودککار به کسب درآمد بپردازند، برای همین آرزو میکردند با رفتن کرونا زندگیشان دوباره به روال قبل برگردد.
«مسعود بابایی»، همسر مهشید گودرز، هم از کادر بهداشت و درمان شهر است. او هم مانند همسرش از روزهای نخست شیوع کرونا تا به امروز در مراکز درمانی حاضر بوده و سنگر خدمت به مردم را خالی نکرده است. اما او امروز غم بزرگی در سینه دارد و این غم را میشود در نگاه بغضآلودش به تصویر مهشید در میانه بوستان دید: «مهشید پرستار نمونه بیمارستان لقمان بود. بهرغم مخالفت من و خانوادهاش نتوانست دل از کار بکند و تا آخرین لحظه در بیمارستان خدمت کرد. او ۲۴ بهمن برای انجام عمل سزارین به اتاق عمل رفت و ساعتی بعد از تولد فرزندمان، در نیمهشب، از دنیا رفت.»او هنوز رفتن مهشید را باور ندارد: «امروز به این مراسم آمدم تا با کاشت نهالی به یاد مهشید، نام و یاد او را در این بوستان جاودانه کنم. حتماً همراه پسرم (هایکا) که یادگار مهشید است از این درخت نگهداری میکنیم و یادش را زنده نگه خواهیم داشت.»
نهالی که به یاد مهشید کاشته میشود نهال سیب است و این نهال به خواست خانواده او برای کاشت تعیین شده است. همسر مهشید در ادامه از مردم عاجزانه خواهش میکند با رعایت بهداشت فردی و اجتماعی از شیوع کرونا جلوگیری کنند: «هر روز به آمار مبتلایان بستری در بیمارستان افزوده میشود و این، هشداری جدی است. اگر مردم رعایت نکنند دوباره وضعیت نوروز گذشته را تجربه خواهیم کرد. هر سفر تهدیدی است برای کادر درمان. خیلی از ما به نوعی دلمان شکسته و سوخته است. لطفاً مردم دلشان برای ما بسوزد.»
نهال سیب که به زمین مینشیند، نیما و پدرش شروع به نواختن موسیقی میکنند. او هم سالهای سال است همراه با پدر در خیابانها مینوازد و میخواند و دوست دارد به آرزوهایش برسد. پدرش او را یک هنرمند تمامعیار معرفی میکند و معتقد است اگر استعداد نیما شناخته شود مانندش در ایران وجود نخواهد داشت.
- مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران خبر داد
راهاندازی اتوبوسهای سیار ویژه کودکان شهر
یکی از مهمانان ویژه مراسم درختکاری کودکان منطقه ۱۱ «سیدمالک حسینی» مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران است؛ یار همیشگی بچههای شهر. او با ابراز خرسندی از حضور در جمع کودکانکار منطقه ۱۱ میگوید: «همه تلاشمان جلب مشارکت این بچهها در برنامههای فرهنگی و اجتماعی شهر است. میکوشیم تا با حذف انگ کودککار از این گروه جامعه، آنها را به سمت آیندهای روشن هدایت کنیم.»
حسینی معتقد است تکرار واژه کودککار آنها را متقاعد به ماندن در همین چرخه میکند. این در حالی است که میخواهند با حمایت از این بچهها آنها را از چرخه کار خارج کنند تا آینده بهتری برایشان رقم بزنند.
او نهالی را با آرزوی دور شدن کودکان از چرخه کار در زمین میکارد و میگوید: «آرزوی هر شهروند دغدغهمند و دارای احساس و عاطفه است که کودکان از چرخه کار دور شوند؛ شهروندانی که این کودکان را مانند فرزندان خود میبینند و تلاش برای کم کردن غصههای آنها را اولویت زندگی خود قرار میدهند.»
مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهردار تهران با بیان اینکه در سازمان به دنبال ایدههای بلندپروازانه و غیرقابلاجرا نیستند، میگوید: «بخشی از این کودکان معلول شرایط اقتصادی و فقر هستند. متأسفانه وضع اقتصادی پیش روی خانوادهها مناسب نیست و بیکاری والدین تعداد زیادی از کودکان را راهی بازار کار کرده است. بنابراین، انتظار اینکه در هر شرایطی شاهد کودککار نباشیم با واقعیت جامعه تطابق ندارد.»
حسینی خبرهای خوبی برای این کودکان در سال آینده دارد: «سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران قرار است اتوبوسهای سیار خدمت به کودکان را در شهر فعال کند تا امکان دسترسی همه کودکان در همه طبقات متوسط رو به پایین از امکانات آموزشی، اجتماعی و فرهنگی فراهم شود.»
او با بیان اینکه امروز با گروهی از کودکان روبهرو هستیم که در مرز فقر قرار دارند، بچههایی که به لحاظ شرایط اقتصادی جامعه از امکانات لازم دور هستند و درآمدهایشان کفاف هزینههای زندگیشان را نمیدهد، ادامه میدهد: «با راهاندازی اتوبوسهای سیار خدمت به کودکان، همه کودکان محروم از امکانات رفاهی و خدماتی شهری از این مزایا بهرهمند میشوند؛ چه بچههایی که در مراکز پرتو شناسایی شدهاند، چه کودکانی که خارج از این مراکز بوده و این روزها مشغول کار در خیابان هستند.»
تعداد اتوبوسهایی که حسینی از آنها سخن میگوید ۵ دستگاه است: «این اتوبوسها نیمهاول سال با حضور مددکاران اجتماعی، روانشناسان و... وارد شهر میشوند تا در ارتباط با کودکان به بهبود شرایط زندگی آنها کمک کنند.»
مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران در ادامه با اشاره به فعالیت ۲۴ مرکز پرتو در تهران میگوید: «خوشبختانه زیرساختهای لازم در مناطق ۲۲ گانه شهرداری تهران فراهم است و در صورت تقاضای سازمانهای غیردولتی امکان افزایش این مراکز وجود دارد.»
به گفته او، ارتقای کیفیت خدمات مددکاری، روانشناسی و آموزشی از اولویتهای مراکز پرتو تهران است و میکوشند تا با آموزش رشتههای متنوع بستر شغلی مناسبی برای کودکانکار فراهم کنند.
حسینی در ادامه با اشاره به طرح توانمندسازی خانواده کودکانکار میگوید: «در این طرح قرار بود ۵۰۰ خانوار کودکانکار توانمند شوند که متأسفانه به خاطر شیوع کرونا اهداف ما آنطور که باید و شاید دنبال نشد. امیدواریم با اجرای مجدد این طرح بستر توانمند شدن خانوادهها را فراهم کنیم تا از بار مسئولیت سنگین بر دوش کودکان کم شود.»
- کارشناس آسیبهای اجتماعی از ملزومات حضور کودکان کار در جامعه می گوید
دور شدن از آسیبها با آموزش
«محمود سپایانی» کارشناس آسیبهای اجتماعی، در این روز به عشق بچهمحلهایش با جان و دل کار میکند. او از ۵۰ کودک حاضر در برنامه بهعنوان فرزندان خودش یاد میکند و میگوید: «بچههای کار امروز در سایه شرایط اقتصادی نامناسب حاکم بر جامعه به جمع نانآوران زندگی اضافه شدهاند. هر چند ما در منطقه حدود ۱۵۶ کودککار را شناسایی کردهایم، اما واقعیتش این است که کسی از بچههای کار آمار دقیق ندارد.» او محلههای هلالاحمر، وحدت اسلامی و مختاری را کلونی فعالیت کودکانکار منطقه ۱۱ بر میشمارد و میافزاید: «در سایه شرایط بد اقتصادی، کودکان وارد بازار کار میشوند و بعد از ورود به چرخه کسب درآمد، زرق و برق شهر و رهایی ظاهری مشوقهایی است که کودک را در این چرخه ماندگار میکند.»
او گرچه با کار کودک در سن زیر ۱۵ سال مخالف است، اما میگوید: «نباید با کودکانکار بالای ۱۵ سال مخالفت کنیم، بلکه باید با آگاهیبخشی به آنها زمینه حضورشان را در جامعه به دور از آسیبها فراهم کنیم. تجربه ثابت کرده است نوجوانهایی که از ۱۵ سالگی به بالا در جامعه حاضر میشوند در مقایسه با نوجوانهایی که در خانه میمانند اعتماد به نفس بهتری دارند.» سپایانی با اشاره به فعالیت مرکز پرتو میگوید: «در این مرکز کودکان را برای حضور در جامعه آماده میکنیم. با آموزشهایی که ارائه میکنیم و با آگاهیبخشی، سعی میکنیم بچههایی که ناچار به کار کردن هستند در این شرایط آسیب نبینند.»