همشهری آنلاین_راحله عبدالحسینی: حتی حالا که سالهاست دستگاههای غولپیکر و وسایل بازی شهربازی جمع شده، هنوز هم با رد شدن از بزرگراه چمران و خیابان سئول یاد روزهای تعطیل آخر هفته یا تابستانها میافتیم که جایزه شاگرد اول شدنمان، یک شب گردش در شهربازی بود. چرا شهربازی در تهران، متولد و چرا برای همیشه تعطیل شد را در این گزارش با هم میخوانیم.
تا قبل از پا گرفتن بوستانهای عمومی در پایتخت، تهرانیها برای تفریح و تفرج به باغهای تهران و شمیران یا اطراف شهر میرفتند. یا اینکه به یکی از امامزادهها که بیشتر امامزاده صالح(ع)، امامزاده قاسم(ع) و امامزاده داود(ع) بود سر میزدند تا هم استخوانی سبک کرده و هم همانجا در حیاط امامزاده زیراندازی پهن کنند که برای خودش زیارتی بود و سیاحتی.
رشد جمعیت و توسعه پایتخت سبب شد تا مکانهای تفریحی عمومی ساخته شود. یکی از نخستین مجموعههای تفریحی عمومی که در حوالی میدان ونک و قبل از شهربازی اوین ساخته شد، «فانفار» بود. «سیدمهدی اعرابی» یکی از اهالی قدیمی محله اوین و شمیران پژوه میگوید: «فانفار، پارک تفریحی نسبتاً کوچکی بود که در جنوب میدان ونک قرار داشت. فانفار با داشتن وسایل بازی متنوع و اسباببازیهای برقی مکان محبوب برای بچهها بود. برای ورود به فانفار ورودی هم پرداخت میشد.» با افزایش جمعیت، مجموعه فانفار پاسخگوی نیاز شهروندان نبود و تهران شهربازی بزرگتری را میطلبید.
- ماجرای اراضی کشاورزی اوینیها
شهربازی بزرگتر و مجهزتر تهران که در خاطرهها به نام معروفش «لونا پارک» ماندگار شده، در اراضی اوین ساخته شد. جایی که پیش از ساخت شهربازی، پارک وی ساخته شده بود و بزرگراههای مدرس(شاهنشاهی سابق) و چمران را به هم وصل میکرد. اعرابی در توضیح بیشتر موقعیت شهربازی اوین میگوید: «سال ۱۳۴۶ پهلوی دوم که ادامه تصرفات اراضی کشاورزی اوین در زمان پهلوی اول را در دستور کار داشت تمام اراضی کشاورزی اوینیها را به تصرف دولت درآورد. از جمله اقداماتی که در این اراضی کشاورزی انجام شد، ساخت بزرگراه پارک وی بود.
بزرگراهی که در دو طرف و همچنین بلوار وسط درخت و گل کاشته شدهبود. این بزرگراه بعد از عبور از اراضی کشاورزی و باغهای طرشت و ورود به باغهای ونک، وارد اراضی اوین میشد و در خیابان ولیعصر(عج) (پهلوی سابق) ادامه پیدا میکرد. این اتفاقات حدفاصل سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۴۸ رخ داد و بزرگراه قابل تردد بود. از سوی دیگر هتل استقلال(هیلتون سابق) نیز تازه ساخته شدهبود.
در همین اراضی باغ و کشاورزی متعلق به اوینیها، قطعه زمینی بود که سازمان نمایشگاهها آن را به «ماشاءالله پدرثانی» اجاره داد. پدرثانی در تهران اقدامات مشابه انجام دادهبود و نوآور بود. از جمله اینکه آموزشگاه رانندگی اتومبیل را برای نخستین بار در تهران راهاندازی کرد.» مالکان اراضی کشاورزی اوین هر روز شاهد بودند که یک دستگاه بازی بچهها در این قطعه زمین نصب شد و شهربازی بزرگ تهران سر و شکل گرفت و توسعه پیدا کرد.
- گره کور ترافیک
شهربازی هر روز از ساعت ۴ بعدازظهر تا پاسی از شب با صدای جیغ و شادی و هیجان بچهها جان میگرفت. در حالیکه صدای فریاد و هیاهوی دائمی، کمی آن سوتر همسایگان شمالی شهربازی را که ساکنان محله اوین بودند، میآزرد. اعرابی میگوید که صدای شهربازی از ده اوین تا انتهای درکه میرفت و آسایش اهالی را سلب کردهبود: «هرچه عدهای از صدای شهربازی در رنج بودند، عدهای دیگر در شهربازی شادی میکردند و لذت میبردند.» لونا پارک یا همان شهربازی بزرگ تهران در سالهای آغازین فقط در فصول بهار و تابستان فعال بود و رفتهرفته با استقبال زیاد تهرانیها از این مجموعه تفریحی، در فصول پاییز و بهار هم دایر بود. هرچه تعداد مراجعان به لونا پارک بیشتر میشد، معضل ترافیک در راه ورودی به آن و کمبود جای پارک بیشتر خود را نشان میداد.
اعرابی ادامه میدهد: «شهربازی بزرگ تهران چند سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم با در اختیار گذاشتن و ضمیمه کردن پارکینگ غربی نمایشگاه (که آن هم از زمینهای متنازع فیه بین اوینیها و مسئولان نمایشگاه بود) به کار خود ادامه داد و شهربازی باز هم بزرگتر شد.» گره کور ترافیکی زمانی بود که نمایشگاه بینالمللی دایر بود و بازدیدکنندگان را به سوی خود میکشید.
- تعطیل برای همیشه
بعد از انقلاب اسلامی اموال ماشاالله پدرثانی، مصادره و به بنیاد شهید تحویل داده شد. اعرابی میگوید: «با ساخت پارک ارم در غرب تهران و همچنین ساخت شهربازی در شهرستانها، تقاضای بالای شهروندان برای استفاده از لوناپارک تقریباً شکسته شد. شهربازی در مرکز استانهای بزرگ نیز با نام لوناپارک نامگذاری شدهبود.»
ترافیک طولانی و تجمع مراجعان به لوناپارک باعث شد جانمایی دیگری برای لوناپارک در نظر گرفته شود. اعرابی میگوید: «در مجموع این شرایط قرار شد لونا پارک که پس از مصادره در اختیار بنیاد شهید قرار داشت، از اراضی اوین به جای دیگری منتقل شود.» لوناپارک سال ۱۳۸۵ به مبلغی بیش از ۳۰ میلیارد تومان از سوی شهرداری تهران از بنیاد شهید، خریداری و از همان زمان تعطیل شد. اعرابی اضافه میکند: «زمین لونا پارک برای ساخت مرکز تحقیقات کودکان سرطانی در نظر گرفته شد. ساختمانی که اکنون در مراحل پایانی ساخت است.»
- جای خالی شهربازی
واژه لوناپارک که کلمهای با ریشه لاتین است و سالهای بعد از انقلاب اسلامی به شهربازی تغییر پیدا کرد، چنان در ادبیات کودکان آن روزگار محبوب بود و جای خود را باز کردهبود که هنوز هم از شهربازی بزرگ تهران با نام لونا پارک یاد میکنند. استفاده از اسامی لاتین برای نام رستورانها، فروشگاهها و... بیشتر باعث جلب مشتری میشد و به همین دلیل طرفداران زیادی داشت.
در کنار اسباببازیهای متنوع در لوناپارک، تعداد زیادی هم اغذیهفروشی، بستنیفروشی، بادکنکفروشی و... در لوناپارک دایر بود که شادی بیشتری را برای بچهها ایجاد میکرد. نظارت و استانداردسازی شهربازیها بسیار اهمیت دارد. تورق روزنامههای سالهای گذشته نشان میدهد کهگاه و بیگاه حوادث کوچک و بزرگی در شهربازی تهران اتفاق میافتاد که منجر به مرگ یا نقص عوض افراد میشد. تونل وحشت، سفینه، کشتی، آبشار، ترن هوایی و قالیچه پرنده هنوز جایی پیدا نکردند تا برای بچهها خاطره بسازند و همچنان در رؤیای بچههای دیروز زندهاند.
- نامگذاری خیابان سئول
سال ۱۳۵۶ شهردار سئول به تهران میآید و با شهردار وقت تهران دیدار میکند. خیابانی در جوار لونا پارک به نام سئول نامگذاری میشود و خیابانی در سئول به نام تهران. خیابان سئول یکی از راههای ورودی اصلی لوناپارک بود.
سربالایی یا سرپایینی!؟
یکی دیگر از تفریحات و سرگرمی افرادی که به لوناپارک میرفتند، این بود که در خیابان منتهی به لونا پارک با دنده خلاص سربالایی بروند! اعرابی در توضیح این موضوع میگوید: «راهی که از بزرگراه چمران به لونا پارک منتهی میشد (قبلاً به آن جاده اوین به ونک میگفتند) همیشه پر از تعدادی خودرو بود که ایستادهبودند و منتظر بودند تا در سربالایی با دنده خلاص بروند.
این خیابان به خیابان برعکس تهران معروف بود. یک سرازیری بود نه سربالایی. گفته میشد که خطای دید است. در کودکی یادم هست که وقتی گله گاو از این قسمت عبور میکردند، حالت نیمه وحشی پیدا میکردند و بالا و پایین میپریدند. انواع و اقسام حدسهای عالمانه و عامیانه هم در اینباره مطرح میشد که در هر صورت برای افرادی نوعی سرگرمی بود. در همه قسمتهای محله اوین از این شگفتیها زیاد است.»