همشهری آنلاین_پریسا نوری: رکابزنی ویژگی مشترکشان است و هر روز کیلومترها رکاب میزنند تا هم به سلامت جسم و روح خود کمک کنند و هم قدمی برای ترویج فرهنگ دوچرخهسواری بردارند. اتفاقاً در رسیدن به این دو هدف موفق هم بودهاند؛ چون از زمان رفاقتشان با دوچرخه، تنشان به ناز هیچ طبیبی نیازمند نشده و جمعی از دوستان و همکاران و اطرافیانشان را هم پا به رکاب کردهاند. در یکی از بوستانهای منطقه ۴ با چند نفر از اعضای این گروه گفتوگو کردیم.
- ۲۰ سال است دارو نخوردهام
«حسن حاتمی» معروف به «عمو حسن» یکی از قدیمیترین اعضا و به نوعی ریشسفید گروه است. سابقه دوچرخهسواری عموحسن به کودکی برمیگردد: «وقتی بچه بودم در نظامآباد زندگی میکردیم. آن موقع زمستانهای تهران خیلی سرد بود من با دوچرخه به مدرسه میرفتم و با وجودی که از سرما میلرزیدم، از دوچرخهسواری لذت میبردم.» عمو حسن عادت دوچرخهسواری را ترک نکرده است و حالا هر روز از خانهاش در محله نارمک تا مغازهاش در میدان گمرک رکاب میزند. او که در کار طراحی و مونتاژ موتورسیکلت است با خنده میگوید: «مشتریهایم فکر میکنند برای خودم یک موتور خیلی سنگین با حجم موتور بالا جمع کردهام، گاهی سؤال میکنند «خودتچی سوار میشوی؟ » وقتی میگویم «دوچرخهسوارم» تعجب میکنند و حرفم را باور نمیکنند... د.»
این پیرمرد ۶۱ ساله که بیش از نیم قرن رکاب زده است درباره تأثیر دوجرخه سواری بر زندگیاش میگوید: «بی اغراق بیشتر از ۲۰ سال است که حتی یک قرص هم نخوردهام؛ در حالی که برخی همسن و سالانم اغلب یک کیسه دارو همراه دارند و یک پایشان درمانگاه و پای دیگرشان آزمایشگاه است.» ریش سفید گروه، نقش زیادی در تشویق جوانها به دوچرخهسواری دارد و در بین اعضا به «۱۰۰ متری» معروف است. او با خنده میگوید: «برای اینکه مبتدیها از طولانی بودن مسیر خسته نشوند، حتی اگر چند کیلومتر راه پیش رو داشته باشند، الکی میگویم «رکاب بزن... فقط ۱۰۰متر مونده... ه.»
برای همین بین بچهها به «۱۰۰ متری» معروف شدم.» پیرمرد ورزشکار همه جا با دوچرخه میرود و هر روز ۵۰ تا ۶۰ کیلومتر رکاب میزند: «با وجودی که ۲ تا ماشین کلاسیک دارم، اما در ماه حتی ۵۰ لیتر هم بنزین مصرف نمیکنم. همه جا با دوچرخه میروم و وقتی از کنار صف پمپ بنزینها رد میشوم خوشحالم که نیاز به بنزین ندارم.»
عموحسن که بارها مسیرهای طولانی در بزرگراههای داخل و خارج شهر رارکاب زده است از رفتار برخی رانندگان گلایه دارد: «برخی رانندهها موقع رانندگی حواسشان نیست و سرشان در گوشی است و اصلاً دوچرخه سوار را نمیبینند و این خیلی خطرناک است. برخی هم تا دوچرخه را میبینند میخواهند کل کل کنند و راه بگیرند و...» نبودن مسیر دوچرخهسواری مناسب در شهر هم یکی از گلایههای عمو حسن است: «یک مسیر دوجرخه سواری از سر نیروی هوایی تا میدان امام حسین(ع) زدند که تبدیل به پارکینگ خودرو کاسبان شده است.
در خیابان امام خمینی(ره) حد فاصل میدان حسنآباد تا میدان حر هم مسیر دوچرخه درست کردهاند اما بیشتر وقتها این مسیر در قرق موتورسواران است.» ریش سفید گروه که تبحر زیادی در رکاب زدن در جاده و بزرگراه دارد و تا حالا به ۵۰ علاقه مند، به دوچرخهسواری یاد داده توصیهای به رکابزنان جوان دارد: «دوچرخهسواری علاوه بر سلامت جسمی روح آدم را درمان میکند. کاری میکند که گاهی روانپزشکها با کمک گرانترین داروهــــا هم نمیتوانند انجام بدهند.»
- زندگی ما با دوچرخه عجین شده است
«افتخار میرمحسن» ۶۲ ساله و «مرتضی میرمحمودی» ۶۷ ساله زوج دوچرخهسوار گروه هستند. هر دو فرهنگی بازنشستهاند و در اوقات فراغتشان رکاب میزنند. این زوج سالمند از بچگی به دوچرخهسواری علاقه داشتند؛ اما برخلاف آقای میرمحمودی که از کودکی پا به رکاب شده، افتخار خانم دوجرخه سواری را از ۵۵ سالگی شروع کرده است.
او درباره این تأخیر چند ده ساله میگوید: «به دلیل اینکه در قدیم دوچرخهسواری خانمها در جامعه یک تابو بود، من علاقهام را جدی نگرفتم اما از هفت سال پیش تصمیم قاطع گرفتم و به همسرم گفتم میخواهم دوچرخهسواری کنم. همسرم ابتدا با تردید پذیرفت و بعد که اشتیاق مرا دید همراهیام کرد.» او ادامه میدهد: «شبها که خلوت بود، به پارک نزدیک خانهمان در خیابان پیروزی میرفتیم تا تمرین کنیم، در طول تمرین بارها زمین خوردم و حتی دندانها و زانوهایم آسیب دید، اما منصرف نشدم و با تشویق همسرم ادامه دادم و حالا تقریباً یک دوچرخهسوار حرفهای شدهام.» خانم معلم بازنشسته از تأثیر رکابزنی اینطور میگوید: «دوچرخهسواری آدم را شارژ میکند، غمها را از یاد میبرد و موجب شادابی میشود. من الان تنها حسرتی که میخورم این است که کاش سالها پیش وقتی نوجوان بودم پا به رکاب میشدم.»
«مرتضی میرمحمودی» از کودکی بهصورت تفننی دوچرخهسواری کرده و در نوجوانی و جوانی با دوچرخههای کورسی، کوهستان و شهری در بسیاری از مسیرهای شهری جاده و کوهستانی رکاب زده است. او هر روز از منزلشان در خیابان پیروزی تا بوستانهای سرخهحصار، پلیس، یاس و شهرهای کرج، شریفآباد و جاده خاوران، ۴۵ کیلومتر رکاب میزند.
میرمحمودی درباره پیوستن به گروه دوچرخهسواران شرق میگوید: «یک روز در بوستان سرخهحصار رکاب میزدم که با این گروه آشنا شدم. از آن زمان سعی میکنم با همسرم در برنامههای رکابزنی گروهی شرکت کنم چون لذت دوچرخهسواری گروهی بیشتر است.»
آقا و خانم معلم با وجودی که خودرو شخصی دارند، اما همه کارها از جمله خرید روزانه، کارهای اداری، گردش و تفریح را با دوچرخه انجام میدهند: «مطلقا از خودرو شخصی استفاده نمیکنیم، در واقع دوچرخه با زندگی ما عجین شده است و من از این بابت خیلی خوشحالم.» این فرهنگی بازنشسته ادامه میدهد: «برخی به غلط تصور میکنند که افرادی که دوچرخهسوار میشوند، ندار و فقیر هستند؛ امیدوارم روزی دوچرخه جایگزین خودروهای تکسرنشین در خیابانهایمان شود و دوچرخهسواران بدون نگرانی از قضاوت مردم یا آزار و اذیت راکبان خودرو و موتور به راحتی در خیابانها و معابر شهری تردد کنند.»
- ایرانگردی با دوچرخه
«علیرضا خاری» از بانیان گروه «دوچرخهسواران شرق پایتخت» است. این جوان ۳۰ ساله، از ۱۲ سال پیش دوچرخهسواری حرفهای را در پیش گرفته و هر روز مسیر ۲۷ کیلومتری خانهاش در شهرری تا محل کارش در خیابان هنگام را رکاب میزند. خاری در اینباره میگوید: «مسیر خانه تا محل کارم با مترو یک ساعت و با تاکسی و خودرو شخصی یک ساعت و نیم طول میکشد، اما من این مسیر را با دوچرخه در ۵۰ دقیقه طی میکنم.»
تناسب اندام و رسیدن به وزن مطلوب نخستین دستاورد این جوان دوچرخهسوار در این سالها بوده: «یک زمانی ۱۵۰کیلو وزن داشتم ولی با دوچرخهسواری در عرض ۲ سال وزنم را به ۷۰کیلو رساندم.» خاری که همه نقاط دیدنی تهران را رکاب زده است چند سالی است که سفرهای خارج شهری را شروع کرده: «از ۵ سال پیش رکابزنی جادهای را شروع کردم و چون خودم بچه شمالم با دوچرخه به شهرهای ساری، رامسر، رشت، انزلی رفتم و قصد دارم بهزودی با دوچرخه به همه شهرهای ایران سفر کنم.»
او در توضیح بیشتر میگوید: «سال پیش از تهرانپارس تا ساری ۲۲ ساعت و تا رامسر ۲۷ ساعت رکاب زدم. در تعطیلات عید امسال هم ۱۹ ساعته تا آمل رفتم. در طول این سفرها چند بار در جاده فیروزکوه و هراز گرفتار کولاک شدم که با لطف و کمک اهالی موفق شدم به سلامت عبور کنم.»
خاری که کارمند شهرداری منطقه ۴ است، در محیط کار همکارانش را به دوچرخهسواری تشویق و حدود ۴۰ نفر را پا به رکاب کرده است: «تشویقشان میکنم دوچرخهسوار شوند، برای تمرین هم به پارک پلیس که مسیر مناسبی دارد میرویم تا برای رکاب زدنی در مسیرهای شهری آماده شوند.»
این دوچرخهسوار که اغلب مسیرهای بزرگراه کرج و بزرگراه شهید همت رکاب میزند، از نبود پیست استاندارد دوچرخهسواری در تهران گلایه دارد: «پیست دوچرخهسواری سرخهحصار از ۳ سال پیش تعطیل است و پیست چیتگر هم به خاطر شیبهای غیراستاندارد مناسب نیست، در حال حاضر تنها پیست استاندارد در تهران، پیست سرپوشیده آزادی است.»
خاری که معتقد است پیست دوچرخه باید مجهز باشد میگوید: «برخی مدیران شهری فکر میکنند پیست فقط یک مسیر آسفالت شده است در حالی که در پیست استاندارد باید وسایل و امکانات لازم برای دوچرخهسواری وجود داشته باشد و اگر دوچرخه پنچر شود یا زنجیرش خراب شود امکان تعمیر و پنچرگیری باشد. از طرفی چون دوچرخه گران است و خیلیها ممکن است نداشته باشند باید در پیستها جایی برای کرایه دوچرخه باشد.» دوچرخهسوار جوان در ادامه میگوید: «برای رواج دوچرخهسواری باید مسیرهای استاندارد ایجاد کرد.»
- قانون از رکابزنان حمایت کند
«یوتاب» و «آرتمیس مافی» از فعالترین اعضای گروه هستند. این دو خواهر با وجودی که از کودکی به دوچرخهسواری علاقه داشتند، اما مثل خیلی از بانوان برای نشستن بر زین دوچرخه مشکلاتی را پشت سر گذاشتهاند. «یوتاب» که از ۳ سال پیش عضو ثابت گروه دوچرخهسواران شرق شده است،
در این باره میگوید: «از بچگی عاشق دوچرخهسواری بودم اما وقتی به سن نوجوانی رسیدم به خاطر جو جامعه نمیتوانستم علاقهام را ابراز کنم؛ تا اینکه چند سال پیش که دوچرخهسواری خانمها کمی رایج شده بود و خانمها تک و توک در پارکها و خیابانها رکاب میزدند، به همسرم گفتم میخواهم دوچرخهسوار شوم. او ابتدا مخالفت کرد و گفت «جواب فامیل راچی بدهیم و...» اما من پایم را در یک کفش کرده و اصرارکردم. او هم که علاقه و اشتیاق مرا دید، کوتاه آمد و هم برایم دوچرخه خرید و هم دوچرخهسواری یادم داد. (با خنده) این بانوی ۴۳ ساله که روزی ۲ ساعت از پیروزی تا لواسان، چیتگر یا بوستان پلیس رکاب میزند، درباره تأثیر دوچرخهسواری بر زندگیاش میگوید: «دوچرخهسواری هم ورزش است و هم تفریح و سرگرمی؛ قبلاً مدام در خانه بودم و افسردگی گرفته بودم ولی از وقتی دوچرخهسواری میکنم روحیهام خیلی خوب شده است»
«آرتمیس» خواهر کوچکتر و از بانیان گروه است. او که برنامهریز گروه است، تاریخ تولد اعضای فعال را به خاطر دارد و برای افزایش انرژی گروه، به مناسبت تولد اعضا یک دورهمی دوستانه در فضای باز بوستانها تدارک میبیند. این بانوی ۳۵ ساله که همراه همسرش یک مغازه فروش لبنیات را اداره میکند در وقت فراغت همراه گروه مسیرهای لواسان، چیتگر، سرخهحصار، دربند و... را رکاب میزند.
او از هر فرصتی برای تشویق دوستان و اعضای فامیل و همسایهها به دوچرخه سواری استفاده میکند و بانوان بسیاری را به دوچرخه سواری علاقهمند کرده است. مدیر برنامه گروه «دوچرخهسواران شرق پایتخت» قصد دارد در اردوی تفریحی بعدی رکابزنان را به تماشای دیدنیهای شهر قزوین یعنی شهر محل تولدش ببرد.»
خواهران مافی که حداقل روزی ۲ ساعت در معابر شهری رکاب میزنند دل پری از رفتار زننده برخی راکبان موتور و ماشین دارند. آنها میگویند: «برخی رانندگان نه تنها فاصله ایمن با دوچرخهسوار را رعایت نمیکنند، بلکه با اذیت و آزار آنها حالا به هر شکل ممکن و با هر وسیلهای که دم دست دارند، فقط میخواهند چند لحظه شاد شوند؛ بدون اینکه فکر کنند این رفتار چه آسیبی ممکن است به سلامت جسم و روح دوچرخهسوار بزند.» مافیها معتقدند برای ترویج دوچرخهسواری در جامعه که کمترین فایدهاش کاهش ترافیک و آلودگی شهرهاست، قانون باید از رکابزنان حمایت کند و فرهنگ احترام به حقوق دوچرخهسواران در جامعه حاکم شود.»