همشهری آنلاین_سارا جعفرزاده: به نتیجه رسیدن این طرح و ثبت آن در شمار اختراعات ملی، «داریوشجهانتیغ» را تشویق کرد که کنجکاویهایش را بیش از گذشته جدی بگیرد. او که دوره کودکی و نوجوانیاش را دور از هیاهو و هیجان دنیای پژوهش گذرانده، از سال ۱۳۸۵ تاکنون ۳ نوآوری را به نام خود به ثبت رسانده است. گزارش زیر شرح ابداعات این مخترع محله دولتآباد است.
وقتی اتفاق ناگواری میافتاد، آرزو میکرد میتوانست جلو آن را بگیرد. موقعی که هول و ولای احتمال زمین لرزه همه را نگران و بیقرار میکرد، با خود میگفت: «کاش وسیلهای وجود داشت که وقوع زمین لرزه را پیشبینی کند.» یا اگر کم و کاستی در جایی میدید فوراً راه جبران آن به ذهنش خطور میکرد، اما این احساسات که از طبع مسئولیتپذیر داریوش جهانتیغ سرچشمه میگرفت، خیلی زود در لابهلای روزمرگیها و مشکلات زندگی او گم میشد و مجال نشو و نما پیدا نمیکرد.
او روزی مشغول تماشای فیلمی سینمایی بود که در ماجرای آن خودرو هنرپیشه هنگام عبور از جادهای بارانی پنچر و قهرمان داستان برای خارج کردن لاستیک زاپاس مجبور به تخلیه صندوق عقب و تحمل مشکلاتی فراوان میشود. جهانتیغ هنگام تماشای این صحنه دریافت که اگر برای محل لاستیک زاپاس خودرو محلی مجزا در نظر گرفته شود، راننده آسانتر و با صرف زمان کمتر میتواند خودرو را تعمیر کند.
او تا مدتها به این موضوع فکر میکرد و بر خلاف ایدههای گذشتهاش تصمیم گرفت آن را بینتیجه رها نکند. با آنکه تحصیلات آقای مهندس در رشته عمران با این طرح همسویی نداشت، او توانست راه عملیاتی شدن آن را پیدا کند و پس از پشت سر گذاشتن هفتخوانی دشوار و زمانبر، طرح را به نام «نصب جای زاپاس کشویی در خودرو سواری» در ردیف اختراعات ملی به ثبت برساند.
- تلاش برای جبران خطاهای انسانی
او طرحش را به مراکز و نهادهای مختلف ارائه کرد، اما با آنکه مورد توجه و تحسین مسئولان مراکز قرار میگرفت، هیچکس برای عملیاتی کردن و تولید انبوه این ابزار آستین بالا نزد. جهانتیغ در اداره راهنمایی و رانندگی خدمت میکرد و آنجا شاهد بود که در ثبت مشخصات و شماره خودرو مورد جریمه تخلفات رانندگی خطاهای انسانی زیادی به وجود میآید. او با آنکه از بیمهری مسئولان به طرح نصب جای زاپاس دلگیر بود، نتوانست بیتفاوت بماند و دستگاه بارکدخوانی را ابداع کرد که این خطاها را به حداقل میرساند.
ایده دستگاه بارکدخوان به نام مخترع جوان شهرری به ثبت رسید، اما این طرح در مرحله بهرهبرداری برای او جز دلخوری و رقم خوردن یک تجربه تلخ تازه ثمری به همراه نداشت. در همان سالها برای یکی از آشنایان جهانتیغ حادثه رانندگی پیش آمد.
او وقتی به عیادتش رفت مصدوم تعریف کرد که خوابآلودگی هنگام رانندگی سبب شده به دره سقوط کند و وقتی امدادگران برای نجاتش سر رسیدند در حالی که او میان مرگ و زندگی دست و پا میزد و هر لحظه امکان انفجار خودرو بیشتر میشد، امدادگران نمیتوانستند قفل کمربند ایمنیاش را، کهگیر کرده بود، باز کنند. شنیدن این اتفاق ناگوار تا مدتها ذهن آقای مخترع را به خود مشغول کرد و تا راهی برای باز شدن قفل کمربند در مواقع اضطراری پیدا نکرد، آرام نگرفت.
- مدال برنز نمایشگاه مخترعان
داریوش جهانتیغ این بار پس از پذیرفته شدن ایدهاش بهعنوان اختراع، علاوه بر آنکه طرحش را به تولیدکنندگان داخلی ارائه کرد، این اتفاق بزرگ را با یکی از شرکتهای خودروسازی مطرح دنیا در میان گذاشت که برخلاف تولیدکنندگان داخلی مورد استقبال قرار گرفت و پیشنهاد همکاری و انبوهسازی آن را مطرح کردند، اما او حتی زمانی که اختراعش در نمایشگاه مخترعان سوئیس مدال برنز را به دست آورد، با این امید که شاید ایدهای که در ذهن یک مبتکر ایرانی شکل گرفته، در چرخه صنعت و تولید ایران عملیاتی شود، باز هم دست نگه داشت و درنگ کرد؛ درنگی که هنوز هم ادامه دارد و در انتظار توجه مسئولان و دستاندرکاران کشور کشدار و طولانی شده است.
این مهندس عمران و مخترع محله دولتآباد درباره دشواریهای کار مخترعان میگوید: «یک پژوهشگر برای گردآوری اطلاعات میتواند از کتاب، اینترنت و دیگر منابع تحقیقاتی استفاده کند، اما این امکانات برای مبتکران راهگشا نیستند و شخص باید فقط با گذراندن مراحل آزمون و خطاهای مداوم به نتیجه مطلوب برسد که مشکلات و محدودیتهای زیادی برایش به وجود میآورد.»
جهانتیغ زندگی ساده و دور از تجمل دارد و برای او صرف وقت و هزینههای سنگین آزمون و خطاها و ثبت طرحهای پژوهشی آسان و بیدغدغه نبوده است. او حمایت نشدن مبتکران را سبب دلسردی این قشر فرهیخته میداند و میگوید: «بسیاری مواقع طرحهای پژوهشی ارزشمند و کارگشا به دلیل تحمیل هزینههای سنگین بر زندگی مخترعان بینتیجه رها میشود و به بازدهی نمیرسد.»
- مبتکران شهرری حمایت نمیشوند
نتایج تحقیقات آقای مهندس از سال ۱۳۸۵ تاکنون پروندهای پرو پیمان شده که نتایج آن ۳ بار به ثبت رسیده و دیگر بسیاری از مسئولان، آشنایان، همکاران و هممحلهایهایش او را بهعنوان فردی نوآور و مبتکر میشناسند، اما او وقتی گذشتهاش را ورق میزند، به خاطراتی میرسد که بکرترین لحظات قلقلک ذهن خلاقش بودهاند و شاید اگر فرصت رشد پیدا میکردند، منشأ اثر و نتایج قابل توجهی میشدند.
جهانتیغ میگوید: «وقتی در معاونت راهنمایی و رانندگی کار میکردم، نحوه ارائه خدمات بخش مربوطهام را به سبک و روشی نو درآوردم که با دقت بیشتر و صرف زمان و نیروی انسانی کمتری نسبت به روش سنتی انجام میشدند. من هیچوقت شغلی متناسب با رشته تحصیلیام پیدا نکردم، اما در سالهایی که تازه فارغالتحصیل شده بودم، در فعالیتهای عمرانی ایدههای خوبی به ذهنم میرسید که نهادهای دولتی و غیردولتی به دلیل هزینهبر بودنشان از آنها استقبال نمیکردند و من کمکم از صرافت دنبال کردن طرحها افتادم.»
جهانتیغ که معتقد است از نشانهها و چشمههای خلاقیت نسل نو نباید به سادگی بگذریم، دلش میخواهد فرصتی فراهم شود تا تجربیاتش را در اختیار نوجوانان پژوهشگر هممحلهایاش قرار دهد. او میگوید: «باید روحیه تحقیق و حساسیت نسل نو نسبت به کمبودها و نیازهای کشور و محل زندگیشان را تازه نگه داریم تا برای کنار زدن مشکلات انگیزه و هدف داشته باشند.» جهانتیغ بیمهری مسئولان نسبت به فعالیتهای تحقیقاتی پژوهشگران را سبب دلسردی جوانان محقق میداند و از کمبود امکانات پژوهشی شهرری گلایه دارد.
او میگوید: «تحقیق و پژوهش نیاز به فضا و تجهیزاتی خاص دارد و پژوهشگر برای در اختیار داشتن این تجهیزات باید همکاری و حمایت بسیاری از سازمانها را جلب کند، اما نهادهای مرجع تحقیق و پژوهش شهرری با مبتکران همراهی نمیکنند و آنها مجبورند به تنهایی این مسیر را طی کنند.»