همشهری آنلاین_فاطمه عسگرینیا:معماری ایرانی اصیل این بنا مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی بوده است. از رجبهرج آجرهای خشت و گلی بازار ری میتوان قصه گذشتگان را شنید. حجرهها و دکانهای قدیمی به همان شکل باقی ماندهاند و حال و هوای درونش همراه با سفری به دل تاریخ است. قاب عکس پیرمردهایی با کلاه پشمی اکثر دیوار مغازههای بازار را زینت داده و پشت دخل مغازهها جوانهاییاند که جای پدرانشان نشستهاند و خاطرات و سخنان زیادی از گذشته را در سینه خود جای دادهاند.
چهرههای جوان ادامهدهنده راه همان چهرههای پیر با کلاههای پشمی هستند که حالا فقط ظاهرشان عوض شده است، اما بافت بازار و حجره و همچنین نوع محصولاتشان، آنها را یادگار همان دوران و همان فروشندگان نشان میدهد. قدم زدن در این بازار مسقف، که به درستی نیز آن را بازار تاریک خواندهاند، خالی از لطف نیست. برای بسیاری از ما، تجربه قدم زدن در چنین مکانی غنیمت است. دیوارهای آجری و خشتی، نورهای کمرمق و زرد لامپهای قدیمی و از همه مهمتر اجناسی که مانند خود بازار قدمت و دیرینگی دارند، همگی برای اذهان خسته از زندگیهای تکراری و ماشینی، دارویی جانپرور است.
بومیهای منطقه خاطرات زیادی از این بازار دارند؛ از زیارت دستهجمعی اهالی روستاهای اطراف تا خریدهای پرزرق و برق عروس و دامادها. اهالی روستاهای اطراف شهرری هر ساله در روز شکرگزاری به حرم میآمدند و پس از قربانی کردن گوسفند به توزیع گوشت بین نیازمندان اقدام میکردند. بعد هم همه با هم راهی بازار شده و مایحتاج خود را خریداری میکردند. اینجا به سبک بازارهای قدیمی و سنتی آراسته شده؛ هیچ یک از مغازههای کوچک و بزرگش ویترین شکیلی ندارند، اما اجناس آویزان از در و دیوار مغازهها و بندکشیهای بین دو سوی بازار همه و همه مشتریان خاص خودش را دارد.
قدم زدن در بازار سنتی ری میتواند ساعتها انسان را به خود مشغول کند. یکی از مهمترین اجناسی که در بازار سنتی شهرری عرضه میشود، ادویه است. میگویند که این بازار از قدیمالایام مرکز فروش داروهای گیاهی و محصولاتی بوده است که توسط بازرگانان از جاده ابریشم به ایران وارد میشده و جالب اینجاست که این بازار هنوز نیز رسالت خود را انجام میدهد و یکی از عمدهترین مراکز عرضه و فروش محصولات عطاری است. جاده ابریشم که روزگاری نبض اقتصاد جهان محسوب میشد، بازارهای مختلفی در سطح ایران داشت، بازار ری از جمله بازارهای مهم تاجران آن روزگار محسوب میشد و به خاطر موقعیت زیارتیای که داشت، از دیرباز محل مناسبی برای عرضه محصولات تجاری به شمار میرفت. البته هنوز هم این بازار یکی از مراکز بزرگ و شلوغ خرید در استان تهران محسوب میشود.
حجرهها در کنار هم ردیف شدهاند و بوی تند ادویه عطاریها به همراه عطر گلاب و نقش و نگار سجادهها و مهرها کاملاً با حال و هوای معنوی این محیط سازگار است. همانطور که گفتیم در بازار سنتی ری اجناس پر زرق و برق امروزی را نمیبینید، حجرهدارانی را میبینید که در همان حجرههای آجری قدیمی که شاید خیلی از ما فقط در فیلمها دیده باشیم، نشستهاند و بساط پهن کردهاند و عطر زعفران و کشک و گل گاوزبان را میپراکنند و سجادههای ترمهدوزی را به نمایش در میآورند. بسیاری از خریداران، ادویه این بازار را بسیار مرغوب میدانند و شاید از مکانهای دوری برای خریدن آن، به اینجا میآیند. کتب ادعیه، نوارها و سیدیهای مذهبی، مهر و سجاده و نقرهآلات نیز از دیگر اقلامی هستند که در این بازار عرضه میشوند.
البته این بازار در دورههای متفاوت مرمت شده؛ امیرکبیر در دوره قاجار دستور ترمیم آن را داده و اخیراً نیز به واسطه سازمان میراثفرهنگی و همت تنی چند از حجرهداران این بازار، تعمیر و بازسازی شده است.
- از نان و کباب و ریحون تا مزههای تند عربی
شهرری هست و نان داغ و کبابش. هنوز هم خیلیها وقتی اسم شهرری به گوششان میخورد خاطرات خوش ماشین دودی و نان و کباب و ریحان در کبابیهای قدیمی شهر را در ذهن مرور میکنند. تا قبل از اینکه ماشین دودی از تهران به شهرری برود، البته از این قیل و قال کبابخوری در ری خیلی خبری نبود. اما با پیچیده شدن صدای تلق و تولوق قطار دودی و جاری شدن سیل مسافران تهرانی به شهرری به بهانه زیارت و سیاحت، بازار کباب خوریهای ری داغ شد. مسافران بعد از تناول نان داغ و کباب داغ معروف حضرت عبدالعظیم(ع) در محوطه مصفای باغ طوطی استراحت میکردند و تا هوا تاریک نشده با همان وسیلهای که آمده بودند قصد رفتن میکردند.
البته با کمی تفحص و تورق در کتابهای تاریخ به این نکته میرسیم که سر نخ چلوکباب حضرت عبدالعظیم(ع) هم به ناصرالدین شاه میرسد. طبق نوشته میرزا محمدرضا معتمدالکتاب، نویسنده کتاب «تاریخ قاجار»، «چلوکباب به دستور ناصرالدینشاه با روش قفقازی طبخ میشد و بعدها آشپزان دربار آن را تغییر دادند و به شکل چلوکباب امروزی درآمد.»
- از فلافل و سمبوسه تا کباب عربی
یکی از گذرهای خوشمزه در ری، بلوار قدس محله دولتآباد شهرری است. خیابانی شبیه خیابانهای بغداد که به گذر شکم مشهور است. کاسبانش مردان دشداشه پوشند و فلافلها، سمبوسهها و شیرینیهای عربیای را که میپزند هیچ جای تهران نمیتوانید پیدا کنید. چراغ این راسته اغلب با خاموشی شهر روشن میشود و گعدههای خوردن چای تلخ و شیرین عربی در آن مشتریان فراوانی دارد.
مغازهها و بساطهای بزرگ و کوچکشان همه به سبک و سیاق اعراب مهاجری است که به خاطر فشار صدام به شیعیان راهی ایران شدهاند و سالهاست در ری سکونت دارند و حالا خود را یک ایرانی میدانند. غذاخوریهای شلوغ دولتآباد غذاهای معروف عربی مثل شاورما، کبه، حمص، سمبوسه و فلافل عربی دارد که طعم و مزهاش با همه فلافلفروشیها و فستفودهای تهران متفاوت است. بیرون برخی از غذاخوریها میز و صندلی چیده شده است و مردانی سالخورده با دشداشهای به تن روی صندلیها مشغول خوردن چای عربی هستند. شیرینیهای عربی با ظاهری فریبنده از پشت شیشه به مشتریان چشمک میزنند. شیرینیهایی که با روغن حیوانی درست شده و پر از پسته و بادام و گردو هستند. یکی از خوشمزهترین شیرینیهای اینجا «تاجالملک» است. چیزی شبیه پیراشکی پر از پسته و بادام. ملوکیه، لوزینه کنافه، کعک، لانه گنجشک هم نام دیگر شیرینیهای معروف این راسته است.
همین که آفتاب میپرد، چراغ مغازهها روشن میشود. خیابان هر لحظه شلوغ و شلوغتر میشود. انگار نه انگار که این راسته در جنوبیترین نقطه پایتخت است. تعدد خودروهای گرانقیمت و لوکس به این راسته رنگ و لعاب خاصی بخشیده است. اینجا پر از مغازههایی است که کباب ترکی و کباب عراقی و فلافل با طرز تهیه فلافل خاص سرو میکنند. کباب عراقی در این راسته مشتریان زیادی دارد و فرقش با کباب ایرانی چربی بیشتر است.