همشهری آنلاین _ راحله عبدالحسینی: روز جهانی صنایعدستی بهانهای شد تا با هنرمند جوان هممحله ایمان گپ بزنیم. «مهسا مرادی» متولد شمیران است و بعد از فارغالتحصیلی از رشته نقاشی، هنرهای دیگری مانند عکاسی، سفالگری، کار با سرامیک و کاشی را نیز بهصورت حرفهای دنبال کرد. آثار صنایعدستی او در ایستگاه مترو یادگار امام(ره)، مرزداران، بریانک، مولوی، فرودگاه مهرآباد و مهدیه تهران نصب شده و مورد استقبال شهروندان قرار گرفتهاست. مرادی میگوید که حال و روز صنایعدستی این روزها چندان خوب نیست. اما هنر همیشه ناجی ماست. گفتوگوی ما را با او در کارگاهش میخوانید.
در همکاری با شرکت مترو، طرح تابلوهای هنری در ایستگاههای مختلف را اجرا کردهاید. درباره انتخاب طرح بگویید. یک طرح باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا برای یک ایستگاه پذیرفته شود؟
براساس لوکیشن محل ایستگاه مترو طرح میزنم. لازمه این کار این است که درباره آن محل و تاریخچهاش مطالعه داشته باشم. بعد از پذیرفته شدن طرح، نوع مواد مطرح میشود که کاشی شکسته، کاشی لعاب، سفال یا متریال دیگری باشد. تا به حال سفال، کاشی و بتن در ایستگاههای مترو کار کردهام. معمولاً بیشتر نقش برجسته سفال انتخاب میشود.
چرا؟
چون سفال ماندگاری بیشتری دارد. تا زمانی که آن مکان سر جای خود باشد، نقش برجسته هم به قوت خودش باقی است. هیچ آسیبی نمیبیند حتی در فضای باز. مگر اینکه خرابش کنند یا در اثر زلزله از بین برود. در مترو محدودیت داریم و از هر جنس و متریالی استفاده نمیشود. مثلاً چوب آتشزاست و گچ هم به علت آسیب دیدن کار و نمناک شدن نباید استفاده شود. باید از موادی استفاده شود که ضمن ماندگاری، امنیت هم داشته باشد. نقاشی روی شیشه هم کار کردم که شیشه نشکن بود و بهصورت تابلو در ابعاد کوچک کار شد.
برخورد شهروندان با یک اثر هنری که در ایستگاه مترو نصب شده چگونه است؟ تا به حال بازخوردی داشتهاید؟
متأسفانه برخی از شهروندان به کارهای هنری نصب شده در ایستگاههای مترو آسیب رساندند. محافظت از اثر به عهده هنرمند نیست. پیمانکار هم اگر بخواهد دورتادور اثر را با محفظه شیشهای محافظت کند، بسیار هزینهبر است. اما بسیاری از شهروندان خوشبختانه به اثر هنری در ایستگاه مترو اهمیت میدهند. در تأییدیه طرحها نظر شهروندان هم دیده میشود. مواردی بوده که شهروندان با مترو تماس گرفتند که چرا تابلوی فلان ایستگاه آسیب دیده یا شکسته. این بازخورد بسیار مهم است و مرا دلگرم میکند که کارم از سوی شهروندان دیده میشود و مورد تأیید آنان است.
در صحبتهایتان گفتید که قبل از طراحی باید درباره لوکیشن ایستگاه مترو و محلهای که قرار گرفته است مطالعه کنید.
همینطور است. من در ایستگاههای بریانک، ترمینال ۲ فرودگاه مهرآباد، مهدیه تهران، مولوی، مرزداران و یادگار امام(ره) کار کردهام. اما کارها با توجه به هویت هر محله که ایستگاه در آن بود، فرق میکرد. بهعنوان مثال در ایستگاه مهدیه تهران، ۷ کار نقش برجسته سفال با موضوع مذهبی کار کردم. مسجد کوفه، مسجد جمکران با تکنیک جدیدی که نقش برجسته سفال رنگآمیزی شد، طرح فرش که کاشی ۷ رنگ کار شد و یک کتیبه یا صاحبالزمان(عج) هم با سفال و کتیبه سردر ورودی مترو صلوات بود.
در ایستگاه مولوی نقش برجسته سفال با عنوان بازی چوگان را کار کردم و یکسری کار کاشی و نقاشی روی شیشه. در استفاده از طیف رنگها هم از رنگهای سنتی ایرانی استفاده کردم. تابلوی کاشی شکسته یا کاشی معرق بود که بیت «بیهمگان به سر شود/ بیتو به سر نمیشود» روی آن نوشته شدهبود. سال ۱۳۹۲ در ایستگاه مترو فرودگاه مهرآباد یکی از بناهای سنتی یزد را کار کردم. در ایستگاه مترو فرودگاه بیشتر طرحها از بناها و ساختمانهای ایرانی الهام گرفتم. یکی از ساختمانهای بسیار قدیم در یزد ۲ قرن قدمت و الان کاربری هتل دارد. در ایستگاه بریانک، کتبیه «بگو خدا و بقیه را رها کن» کار کردهام.
از دیدگاه شما آیا ایستگاههای مترو ظرفیت تبدیل شدن به نمایشگاههای دائمی هنری را دارند؟
قطعاَ این قابلیت را دارند. شهروندان نسبت به سالهای قبل به تابلوهای هنری شهر دید بهتری دارند. نسبت به ۹ سال پیش که تجربه همکاری با مترو را دارم میگویم. البته دلمشغولی زیاد است و فرصتی برای تأمل پای تابلوها نیست. به جای اینکه یک دیوار یکسره سنگ شود، با تابلوهای هنری پوشیده میشود و در نگاه شهروندان تأثیر دارد و باعث میشود دیدگاه مردم نسبت به هنر تغییر کند. من آینده روشنی میبینم.
استفاده از هنرهای تجسمی و صنایعدستی در شهر و معابر به نظر شما چقدر میتواند در نشاط شهروندان مؤثر باشد؟
یکی از دلایل ناآرامی شهروندان و پریشان احوالی در فعالیتهای روزمره مثل رانندگی به دلیل معماری ناهمگون شهر است. هر کسی به سلیقه خودش ساختمانی را با مواد و مصالحی و به رنگی ساخته و در نگاه کلی نظم و آرامشی نمیبینیم. این بههمریختگی در ناخودآگاه ما تأثیر دارد. در صورتی که با حفظ معماری اصیل و بومی و مدرن کردن داخل خانهها، شهر معماری یکدست خواهد داشت و آرامش را برای روح و روان شهروندانش به ارمغان خواهد آورد. فقط باید کارشناسی انجام شود. المانهای حجمی و اضافهکردن مجسمههای شهری، اگر درست و بجا استفاده شود با خود آرامش میآورد.
- صنایع دستی با عشق پیش میرود
«کار صنایعدستی با عشق پیش میرود.» مهسا مرادی که حدود یک دهه است با صنایعدستی و کارهای هنری عجین شده، اینطور میگوید و اضافه میکند: «کارهای هنری فارغ از هر نوع و شاخهای که باشد، یک وجه اشتراک دارد و آن خوب کردن حال دل ماست. هنر دست ما را میگیرد تا در این روزها حال بهتری داشته باشیم. مثلاً کار با گل سفال یا رنگ حتی بدون ایدهای خاص حال ما را خوب میکند. این روزها صنایعدستی حال چندان خوبی ندارد. راه دور نرویم. حال زندگی و معاش ما به آن بستگی دارد. صنایعدستی به موضوعی لوکس کنار زندگی ما بدل شده. انگار بود و نبودش خیلی مهم نیست. غافل از اینکه روح هنر، زندگی را برای ما معنادار و دلنشین میکند.»