همشهری آنلاین _ مرضیه موسوی: بافتی شبیه به اغلب روستاهای لواسانات داشت و از نعمت آب و صفای باغ پربهرهبود. گلندوئک تا سال ۱۳۴۹ که شهرداری لواسان افتتاح شود منطقهای روستایی بود و بعد از آن به یکی از محلههای شهر لواسان تبدیل شد. نام این روستا علاوه بر محلهای در لواسان، روی میدان اصلی شهر هم قرار گرفت و امروز اگر به هر نقطهای از لواسان سفر کنید، حتماً از کنار این میدان بزرگ و سرسبز عبور خواهید کرد.
نام اصلیاش «گلهم دو رودک» بود؛ کلمهای به گویش لواسانی که معنی محل برخورد ۲ رود کوچک را میدهد. «سید علیاکبر متینگو» از اهالی لواسان است و همشهریانش او را به تحقیق و پژوهش در حوزه لواسان میشناسند. او میگوید: «گَلهم در گویش لواسانیها به معنای گلاویز بودن از یکدیگر و به هم رسیدن است. دلیل انتخاب این نام برای روستا در گذشته، این بود که ۲ رود کند و جاجرود در جنوب این روستا با هم تلاقی داشتند و به هم میرسیدند؛ انگار که دست در گردن هم انداختهاند. رودک هم به معنای رود کوچک است. این نام به مرور زمان و برای تلفظ راحتتر به گلندوئک تغییر کرده است.»این ۲ رود کمی پایینتر به دریاچه سد لتیان سرازیر میشوند و در فصلهایی از سال که حجم آب سد پایین میرود، همچنان میتوان این ۲ رود کوچک را که دست در گردن هم انداختهاند در بالادست حوزه لتیان دید.
- چیزی از قدیم باقی نمانده
سال ۱۳۴۹ که شهرداری لواسان ساخته شد، گلندوئک هم مانند روستاهای همجوار به محلهای در شهر لواسان تبدیل شد؛ مثل نجارکلا و دیگر روستاها که همچنان همان نام قدیمی خود را حفظ کردهاند. با تبدیل شدن گلندوئک به شهر، کمکم شکل و شمایل آن هم تغییر کرد؛ طوری که امروز چیزی از بافت قدیمی آن باقی نمانده است. متینگو میگوید: «گلندوئک روستایی تاریخی و قدیمی بود. با این حال بعد از تبدیل آن بهعنوان بخشی از شهر، بافت قدیمی آن خیلی زود از بین رفت و به جای آن ویلاها و ساختمانهای نو ساخته شد. جایی که اکنون میدان گلندوئک قرار دارد هم بخشی از زمین همین روستا بود. شهرداری لواسان هم در کنار همین میدان ساخته شد.» همجواری ساختمان شهرداری لواسان با محله گلندوئک باعث شد تا بسیاری به اشتباه شهر لواسان را، شهر «گلندوئک» هم بنامند. در حالی که گلندوئک تنها نام محلهای کوچک در این شهر بود و محلههایی قدیمیتر و بزرگتر از آن هم در شهر لواسان پیدا میشد.
- زمینهای خاندان خواجهنوری
اراضی روستای گلندوئک متعلق به خاندان خواجه نوریها از خاندان سرشناس دوره قاجار بود. چنار بزرگ و کهنسالی در بخشی از این اراضی قرار داشت و چشمه آبی در نزدیکی آن. «امیر خان خواجه نوری» ملقب به نظامالسلطان در این قسمت از اراضی باغی برای خود دست و پا کرد و عمارتی اعیانی در میانه باغ ساخت. «ناصر پازوکی طرودی» در مقالهای درباره این باغ مینویسد: «نظامالسلطان آن قسمت از باغ را که درخت چنار کهنسال و چشمه آب در آن قرار داشت، در روزهایی از سال در اختیار عموم قرار میداد.
از جمله جشنهای ملی مانند نوروز و سیزدهبه در و مسابقات ورزشی سنتی مثل کشتی و بازیهای محلی یا مناسبتهای ویژه مذهبی نظیر عزاداری و سینهزنی ایام محرم یا خرج (غذا) دادن عمومی در ماه رمضانیا پختن غذاهای نذری مانند آش نذری. عموم مردم لواسان و روستاهای اطراف در این ایام به باغ میآمدند و زیر همان درخت چنار که محیط بدنه آن در سطح زمین حدود ۱۵متر بود، گردهم میآمدند و به برگزاری مراسم خاص آن روز میپرداختند.» در روایتهای شفاهی که بین مردم لواسان سینه به سینه نقل شده است، در وصف این درخت چنار میگویند که جمعیتی هزار نفری میتوانست زیر سایهاش بنشیند. باغ و عمارت نظامالسلطان بعد از انقلاب اسلامی در اختیار بنیاد شهید قرار گرفت و به قطعات کوچکتر تقسیم و فروخته شد. خیلی زود در جای جای زمینهای این باغ، خانههای تازه ساخته شد و وسعت چندانی از باغ و عمارت نظام السلطان باقی نماند.
- سایهسار چنار پاتوق اهالی گلندوئک بود
«چنار سر مقبره» نامی بود که اهالی لواسان به چنار کهنسال و قدیمی گلندوئک داده بودند؛ چناری که تا ۲ دهه پیش همچنان پابرجا بود و مردم محلی به بهانههای مختلف سری به آن میزدند. بعد از مرگ نظامالسلطان، باغ و عمارت به ورثه او یعنی غلامعلی خواجهنوری و خانم شرفالدوله رسید. بعدها که همسر شرفالدوله یعنی «موید همایون» درگذشت، او را در همین باغ به خاک سپردند. قرار داشتن مقبره در نزدیکی درخت چنار باعث شده بود تا اهالی نام چنار قدیمی و کهنسال را چنارسرمقبره بگذارند. این چنار و سایهسار بزرگش و آب گوارایی که از چشمه آن نزدیکی میجوشید، تفرجگاه اهالی روستا بود و سالها بعد از مرگ نظامالسلطنه هم، همچنان محل گردهماییهای مذهبی و آیینی اهالی لواسان. «معصومه ابری» از اهالی لواسان میگوید: «تا زمانی که درخت چنار خشک نشده بود هنوز مردم به آن سر میزدند.
مراسم مختلفی از جمله کشتیهای محلی یا عزاداری پای همین درخت چنار انجام میشد. چنار طی سالهای گذشته کمکم خشک شد و شکست و آن را از ریشهکندند. امروز از درختان کهنسال و قدیمی گلندوئک تنها چند چنار در وسط میدان گلندوئک باقی مانده است. به جز عمارت قدیمی و متروکه نظامالسلطان و حمام قدیمی روستا، هیچ بنا و ساختمان و دیواری از آن روزگار در گلندوئک باقی نمانده است.»
- قلعه باستانی گلندوئک
تپه حصارک هم یکی دیگر از جاذبههای دیدنی محله گلندوئک است که قدمت آن به هزاره پنجم تا دوران
اسلام میرسد. این تپه که در فهرست آثار ملی ثبت شده، در فاصله ۲ کیلومتری جنوب گلندوئک قرار دارد. کشف سفالینههای تاریخی در این تپه باستانی، اینجا را در زمره ۲۸ منطقه نخست باستانی تهران قرار داده است.
قلعهای به نام قلعه «جائیج» در این تپه وجود داشت که برای حفاظت از شهر باستانی جائیج ساخته شده بود. امروز درست در نزدیکی میدان گلندوئک قبرستان بهشت فاطمه(س) قرار دارد؛ قبرستانی که «عزتاللهسحابی» از سیاسیون نهضت آزادی ایران در آن به خاک سپرده شده و ظاهر متفاوت و قبرهای گرانقیمت آن در سالهای گذشته خبرساز شده است.