به‌تازگی در برنامه «آفتاب هنر» از بانوان موفق در عرصه‌های مختلف تجلیل شد.

همشهری آنلاین_معصومه حق‌جو:  در این مراسم که به همت فرهنگسرای سرو، مشارکت سازمان بسیج بانوان و معاونت اجتماعی ‌ـ فرهنگی شهرداری منطقه ۶ برگزار شد، از پنج بانو در حوزه‌های هنری، ورزشی و علمی قدردانی شد. یکی از این بانوان موفق، دکتر «شیرین نیرومنش»، استاد بازنشسته رشته جراحی زنان، زایمان و نازایی دانشگاه علوم پزشکی تهران و همسر شهید سلامت، دکتر «حبیب‌الله پیروی»، است که سال ۱۳۹۴ هم به‌عنوان چهره ماندگار رشته پزشکی و قبلاً به‌عنوان مدیر نمونه این دانشگاه و مادر نمونه انتخاب شده بود. به بهانه حضور این بانو در برنامه «آفتاب هنر»، درباره چالش‌ها بر سر راه موفقیت بانوان و همین‌طور راجع به همسر ایشان، شهید دکتر «حبیب‌الله پیروی»، با او گفت‌وگو کردیم.  

 از سوابق علمی‌تان بگویید و اینکه چه مدت در دانشگاه تدریس کرده‌اید؟  
جراح و متخصص زنان، زایمان و نازایی و دارای فلوشیپ حاملگی‌های پرخطر هستم. دوره تکمیلی باروری آزمایشگاهی (IVF) را هم در مؤسسه رویان گذرانده‌ام. حدود ۳۳ سال در دانشگاه علوم پزشکی تهران به‌عنوان عضو هیأت علمی فعالیت داشتم و با همراهی دیگر همکارانم افتخار آموزش به هزاران دانشجوی پزشکی در این دانشگاه را برعهده داشتم. بیش از یک سال است که بازنشسته شده‌ام. طی خدمت در دانشگاه، سیزده سال هم ریاست بیمارستان میرزاکوچک‌خان، زنان سابق، را برعهده داشتم.  
 به‌عنوان یک پزشک و مادر نمونه، رمز موفقیت شما طی این سال‌ها چه بود؟  
من با شناسایی توانایی‌ها و تقویت اعتماد به نفس در راه پزشکی قدم گذاشتم. البته خانواده من و همسرم هم در این زمینه نقش پررنگی داشتند و افتخار می‌کردند که می‌توانم به بانوان خدمت کنم. همسر شهیدم که در زمان دانشجویی همکلاس بودیم نیز در رشد و پیشرفت من نقش پررنگی داشت. من به نوبه خودم راه بسیار سختی را با تلاش و مطالعه شبانه‌روزی طی کردم.

خسته نشدم، دلزده نشدم، مقاومت کردم و سعی کردم هر وظیفه‌ای را که به من محول می‌شود به بهترین نحو انجام بدهم. سعی می‌کردم برای بیماران پزشکی دلسوز باشم. با توجه به اینکه با بانوان سروکار داشتم، به آنها همان‌طور رسیدگی و خدمت می‌کردم که به بستگان درجه یک خودم و دعای خیر آنها هم در موفقیت من بی‌تأثیر نبود. وارد دانشگاه تهران شدن، حرفه معلمی، در کنار پزشک بودن نیاز به تلاش مضاعفی داشت. بنابراین، بسیاری از کارهای غیرضروری زندگی‌ام را برای کسب موفقیت حذف کردم، از اطرافیانم هم کمک گرفتم، مطالعه شبانه‌روزی داشتم و در کنار آموزش و درمان و مقاله‌نویسی، روی طرح‌های تحقیقاتی هم کار می‌کردم.  
 به نظر شما بانوان برای کسب موفقیت نیازمند چه شرایطی هستند؟  


شناسایی توانایی‌ها و داشتن اعتماد به نفس در بانوان اهمیت زیادی دارد. زندگی پر تلاش و زحمات شبانه‌روزی رمز موفقیت همه انسان‌هاست. به نظرم همه بانوان استعدادی در زمینه‌ای خاص دارند، اما نیازمند اعتماد به نفس هستند تا بتوانند این استعدادها را شکوفا و از ظرفیت‌های خود استفاده کنند. با برنامه‌ریزی هم می‌توانند در خدمت خانواده باشند و هم تحصیل و کار کنند و در جامعه باشند. حذف یا کم کردن زمان‌های تلف‌شده و برنامه‌ریزی و مدیریت زمان یکی دیگر از رموز موفقیت است. تلاش برای رسیدن به هدف و خسته نشدن هم بسیار مهم است.  
 چطور می‌توان از ظرفیت بانوان موفق در هر منطقه و حتی فرهنگسراها و ‌سراهای محله استفاده کرد؟  
این مراکز می‌توانند از بانوانی که در زمینه‌های هنری تخصص دارند، برای برگزاری کلاس به‌صورت حضوری یا آنلاین استفاده کنند یا حتی می‌توان جلسه‌های پرسش و پاسخ با حضور بانوان پزشک برگزار یا اینکه برای معاینه اهالی در این مراکز، شرایط لازم را مهیا کرد.  
 به نظر شما شهرداری‌ها چقدر می‌توانند در بروز توانایی‌هایی بانوان و مطرح شدن آنها در جامعه نقش داشته باشند؟  
ابتدا شهرداری باید هدفگذاری و بعد بانوانی را که توانمندی‌هایی دارند در هر منطقه شناسایی کند. اگر ماهنامه یا هفته‌نامه‌ای داشته باشد، می‌تواند با بانوان موفق در زمینه‌های مختلف مصاحبه و در این نشریه‌ها منتشر کند. در فرهنگسراها وسراها دورهمی‌هایی می‌توان با حضور بانوان موفق هم‌محله‌ای ایجاد کرد تا با فعالیت‌های یکدیگر آشنا شوند و انگیزه پیدا کنند و باعث رشد یکدیگر شوند. امیدواریم با چنین اقداماتی از ظرفیت بانوان بیشتر استفاده شود.  
 در صحبت‌هایتان به همسرتان، شهید دکتر پیروی، اشاره کردید. از ایشان بگویید و اینکه چطور با هم آشنا شدید؟  
قبلاً هر دو در رشته ریاضی و فیزیک تحصیل کرده بودیم و قرار بود در رشته مهندسی ادامه تحصیل بدهیم، ولی در مقطعی احساس کردم در رشته پزشکی بهتر می‌توانم خدمت کنم تا مهندسی. بنابراین، من و شهید پیروی در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی ادامه تحصیل دادیم. دکتر سال ۱۳۵۸ بود که به بنده پیشنهاد ازدواج داد. ایشان را دورادور می‌شناختم و به‌عنوان یک فرد با اخلاق، مسلمان و اهل علم و تحصیل شناخته شده بود. می‌توانستیم مراسم مفصل و زندگی اشرافی داشته باشیم، اما دوست داشتیم با توجه به شرایط آن دوره و اعتقاداتمان، ازدواج کنیم و زندگی بسیار ساده‌ای داشته باشیم. دکتر پیروی بسیار همراه و همدل و همفکر با من بودند. یکدیگر را پشتیبانی می‌کردیم و در پیشرفت‌های یکدیگر دخیل بودیم.  

  •  شهید پیروی مرکز تحقیقات نانوتکنولوژی را هم تأسیس کرده بودند. درباره این مرکز و فعالیت‌ها و سوابق ایشان بگویید.  

شهید پیروی، فوق‌تخصص جراحی عروق بود و ۸ سال ریاست دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی را برعهده داشت. او در بخش جراحی بیمارستان طالقانی تحت نظر استادانی همچون دکتر فاضل، دوره جراحی عروق را گذراند. دوره جراحی و پزشکی ایشان با زمان جنگ تداخل داشت و جزو تیم اضطراری بود و هر زمان که نیاز بود در جبهه‌ها نیز حاضر می‌شد. دکتر پیروی، مرکز تحقیقات نانوتکنولوژی را در دانشگاه شهید بهشتی هم تأسیس کرد و ریاست این مرکز را برعهده داشت و تا آخرین روزها هم در کنار دیگر مسئولیت‌ها به‌عنوان مدیر گروه جراحی دانشگاه شهید بهشتی هم مشغول بود. عمده کارهایی که شهید انجام داد، پیوند کبد، کلیه، جراحی عروق و پیوند اعضا بود. همسرم تمام زندگی‌اش را وقف حل مشکلات بیمارانش کرد، با آنها دوست بود و هیچ‌گاه بیماران را به خاطر شرایط نامناسب مالی در مضیقه قرار نمی‌داد.
 با توجه به اینکه شهید پیروی پزشک بودند، چقدر شغل و وظیفه‌شناسی ایشان در حوزه مسئولیت‌پذیری در زندگی شخصی تحت تأثیر قرار داشت؟  
چون هدف من و همسرم یکسان بود یکدیگر را مدام تشویق می‌کردیم. نخستین هدف در زندگی، شغلمان بود، البته از خانواده هم غافل نبودیم. برای فرزندانمان کم نمی‌گذاشتیم و زمانی که سن کمی داشتند، به‌صورت نوبتی از آنها نگهداری می‌کردیم. حرفه پزشکی، حرفه‌ای مقدس است و خداوند به ما لطف داشته که هم پزشک بودیم و هم معلم. بنابراین، نخستین هدف ما این بود که این کار را به بهترین نحو انجام بدهیم.
  چه زمانی مطلع شدید که همسرتان به کرونا مبتلا شده است؟  
دوم اسفند سال ۱۳۹۸ همان ابتدای شیوع کرونا در کشور که وضعیت بلاتکلیف بود، همسرم مبتلا شد. آن زمان هنوز اطلاعات کاملی از کرونا وجود نداشت و حتی اطلاع‌رسانی‌ها به خوبی انجام نمی‌شد، ماسک زدن و فاصله‌گذاری اجتماعی هم چندان رواج نداشت. دکتر در عمل‌های جراحی که بهمن سال ۱۳۹۸ انجام داد، به علت پذیرش بیماران متعدد و از طریق آنها بدون اینکه اطلاع داشته باشد، مبتلا شد. مدتی در قرنطینه بود و کم‌کم علائم بیشتری آشکار شد و همسرم را در بیمارستان بستری کردیم. اما در کمال تأسف، شامگاه ۱۹ اسفند ۱۳۹۸ در بیمارستان مسیح دانشوری به رحمت خدا رفت.