مدتي قبل خبري منتشر شد كه بسيار افتخارآميز بود؛ خبر حكايت از ركورد متخصص قلبي داشت كه توانسته در سال بيشترين ميزان عمل جراحي را انجام بدهد. سايت رسمي دانشگاه علوم پزشكي هم اين موضوع را تأييد كرده و نوشته است: «او سالانه هزار عمل جراحي قلب انجام ميدهد.» البته دكتر سبزي توضيح ميدهد: «من ركورددار نيستم اما امسال بيشترين عمل را داشتم»، درحاليكه او قبلا هم تعداد عملهايش عجيب و غريب بوده. دكتر از آن درسخوانهاي روزگار بوده، از آنهايي كه بهجز درس خواندن و جايزه گرفتن از دوران دانشآموزي و دانشجويياش هيچ خاطرهاي ندارد. پروفسور فريدون سبزي جراح قلبي است كه در كرمانشاه مشغول بهكار است. با اينكه قرار مصاحبهمان 7صبح است و مدام بين ديدن مريض و آماده شدن براي جراحي در رفتوآمد است اما بسيار خوش خنده و خوش اخلاق به تمام سؤالاتمان جواب ميدهد.
- از ركوردي كه زديد بگوييد؛ چطور شد كه توانستيد بيشترين تعداد عمل را در يك سال انجام بدهيد؟
همانطور كه خودتان گفتيد من بيشترين تعداد عمل را در يك سال داشتم و در واقع ركورد كسي را نشكستم (خنده) اما به هرحال در بعضي جاها آمده كه من ركوردشكن هستم. در سالهاي قبل ما 3جراح قلب در كرمانشاه داشتيم و در روز ميانگين 3 تا 4عمل انجام ميداديم اما من در يك سال اخير طبق آماري كه داشتم حدود 6تا 7عمل انجام دادهام.
- شما در كدام نوع عمل تبحر بيشتري داريد؟
ما 2روش عمل جراحي داريم؛ در يكي از روشها قلب را به وسيله دستگاهي از كار مياندازند و بيمار درحاليكه ايست قلبي شده، جراحي ميشود. روش بعدي كه ارس يا «قلب تپنده» نام دارد به اين شكل است كه ما به كمك دارو و دستگاهي به اسم اختاپوس قلب را درحاليكه ميتپد در جاي خودش ساكن نگه ميداريم و آنرا جراحي ميكنيم. روش دوم روشي است كه تخصص من در آن است.
- اين روش متداول است يا فقط شما انجامش ميدهيد؟
پزشكان و مراكز ديگر كمتر اين كار را انجام ميدهند اما من تاكنون بارها با اين روش عمل انجام دادهام و امسال هم بيشترين جراحي را در بيمارستان امام علي(ع) داشتهام.
- مزاياي اين عمل چيست؟
ما اين كار را براي قلبهاي ضعيف كه تا پيش از اين، پزشكي براي جراحياش اقدام نميكرد استفاده ميكنيم. وقتي يك قلب بين 10تا 15درصد كار ميكند و بهشدت ضعيف است، نميتوان آنرا از كار انداخت چون ريسكش زياد است و احتمال دارد ديگر نتوان آن قلب را احيا كرد. اما در اين روش، قلب از كار نميافتد و احتمال خطر كمتر ميشود. علاوه بر اين چون براي جراحي قلب در حالت ايست، دستگاه قلب و ريه مصنوعي اجزاي ضروري هستند، بعضي از مراكز در زمان تحريم، مشكلات جراحي داشتند اما چون ما قلب را از كار نميانداختيم خيلي راحت عملهايمان را بدون به تعويقانداختن انجام ميداديم.
- از شهرهاي ديگر هم براي درمان به شما مراجعه ميكنند؟
بله، ما از شهرهاي ايران و همينطور كشورهاي همسايه مثل عراق و افغانستان و... مريضهاي زيادي داريم كه براي جراحي به ما مراجعه ميكنند.
- خاطرهاي از نخستين عمل جراحيتان داريد؟
نخستين عمل قلب را در سال78 انجام دادم. فردي كه بايد قلب او را عمل ميكردم مبتلا به ايدز بود. بهدليل تزريقهاي مكرري كه انجام داده بود دريچه قلبش عفونت داشت و به همين دليل براي جراحي مراجعه كرده بود. مشكلات زيادي داشت اما به هر ترفندي كه بود درمانش كرديم. مشكلات زيادي را از سر گذرانديم و چون دچار نارسايي كليه بود همين هم كار ما را سخت ميكرد. بهعنوان نخستين عمل واقعا برايم سنگين بود و خاطرهاش هميشه در ذهنم مانده است. اتفاقا تا همين يك سال قبل هم از او خبر داشتم و ميدانستم كه هنوز هم مواد مصرف ميكند. چند سال قبل هم دوباره قلب درد گرفت و مشكلاتي داشت، مدتي هم ترك كرد كه بتوانيم عملش كنيم، اما ريسك عمل خيلي در او زياد بود براي همين عمل نكرديم.
يك خاطره ديگر هم دارم كه مربوط به 11-10سال قبل است. آن موقع عمل قلب باز را روي بيماري انجام داديم. بعد از عمل بيمار دچار ايست قلبي تنفسي شد. شروع كرديم به احياي قلبي و ريه اما مريض جواب نميداد. من هم اوايل كارم بود و ناراحت بودم. بعد از اينكه تلاشها بينتيجه ماند يكي از همكارانم گواهي فوت او را نوشت. من احساس كردم ميشود براي او كاري كرد، براي همين شروع كردم به ماساژ قلب. حدود يك ساعت ماساژ دادم و قلب بيمار هم بهكار افتاد. اتفاقا اين مريض را هم هنوز ميبينم و خدا را شكر جز مشكل زخم بستري كه دارد، از نظر قلبي حالش خوب است.
- زماني كه قرار است اقوام را جراحي كنيد، استرس داريد؟
نه، ديگر استرس ندارم. مدتي قبل دختر عمو و شوهرخواهرم را عمل كردم خدا را شكر حالشان خوب است.
- كمي از خانوادهتان برايمان بگوييد.
متولد سال 1343در استان كرمانشاه هستم. 2خواهر دارم و يك مادر80ساله. جوان كه بودم و در حال تحصيل تصميم گرفتم ازدواج كنم، الان هم 2دختر دارم كه خدارا شكر كنار هم زندگي خوبي داريم.
- درس خواندن در خانواده شما ارثي بوده، خواهرهايتان هم در اين سطح درس خواندند؟
بله ،درس خواندن در خانواده ما جدي بود و هميشه دربارهاش حرف ميزديم اما من بيشتر از بقيه به درس خواندن علاقه داشتم. خواهرهايم تا ليسانس درس خواندند و هر كدام در كار و زندگي خود موفق هستند ولي من يك مقدار درس خواندن را بيشتر دوست داشتم. (خنده)
- وضعيت مالي خانوادگيتان چطور بود؟
جزو قشر متوسط بوديم اما خدا را شكر مشكلي نداشتيم.
- جزو آن دسته درسخوانهايي بوديد كه فقط نمره 20راضيشان ميكند؟
بله... من از دبستان تا دبيرستان هميشه تمام سعيام را ميكردم كه نفر اول باشم، غيراز اين راضي نميشدم. هميشه همه تشويقيها و جايزههايي كه دوران تحصيل براي دانشآموزان درنظر گرفته ميشد را درو ميكردم و هنوز هم خيليهايشان را دارم. كلي كارت صدآفرين، كت و شلوار و... جز هديههايي بود كه به من ميدادند. آن زمان اينطور نبود كه كتاب و اينترنت و چيزهاي ديگر در دسترس باشد، براي همين ما تشنه كتاب بوديم. كتاب براي من خيلي ارزش داشت و وقتي يك نفر به من هديه ميداد واقعا خوشحال ميشدم.
- در دوره مدرسهتان رقيب هم داشتيد؟
نه؛ آن موقع همه درس نخوان بودند(ميخندد)! براي همين هيچكس با من كاري نداشت به جز يك نفر. او هميشه رقيبم بود و نمرههايمان شبيه به هم ميشد. حواسم بود رقيبم در درس خواندن از من پيشي نگيرد. البته اين خيلي به روند تحصيلي من كمك كرد. تا دوره دبيرستان شانه به شانه با آن همكلاسي كه رقيبم بود جلو آمديم اما بعد او رفت خارج و من بدون رقيب شروع كردم به درس خواندن؛ البته گاهي دلم براي رقابت با او تنگ ميشود. (خنده)
- سير درس خواندن شما چطور پيش رفت؟
دوره دبيرستان را در كرمانشاه گذراندم و بعد براي درس خواندن در رشته پزشكي عمومي قبول شدم. رتبهاي كه داشتم اين اجازه را به من ميداد كه بتوانم در همه شهرها درس بخوانم اما خودم كرمانشاه را انتخاب كردم. زمان تحصيل من با دوره جنگ مصادف شد و ما به تهران منتقل شديم. بعد از آن مدتي در كرمان و مدتي در يزد تحصيل كردم. نهايتا در رشته پزشكي عمومي فارغالتحصيل شدم. آن زمان من جزو بچههاي 3درصد بودم. زمان ما از طرف دانشگاه عدهاي انتخاب ميشدند كه ميتوانستند بدون كنكور بروند براي تخصص. من جزو آن 3درصد بودم و براي جراحي عمومي به دانشگاه جندي شاپور اهواز رفتم و درسم را ادامه دادم. بعد از اتمام درس اين دوره در سال 74،يك سال به كرمانشاه برگشتم و شروع بهكار كردم.
- چطور شد براي تخصص، قلب را انتخاب كرديد؟
زماني كه در رشته جراحي عمومي درس ميخواندم استادي داشتيم به اسم استاد رمضاني كه خودشان هم جراح قلب هستند و هنوز هم كار ميكنند. يك روز وقتي ميخواستم براي ادامه تحصيل تصميم بگيرم، با ايشان بهعنوان كسي كه به او اعتماد داشتم و نظرياتشان برايم مهم بود ملاقات كردم و درباره آيندهام راهنمايي خواستم. صحبتهايي كه ايشان بهعنوان پزشك داشتند من را تشويق كرد كه در رشته قلب درس بخوانم. انتخاب خوبي بود. اميدوارم هر كجا كه هستند موفق و مويد باشند چون راه خوبي را پيش روي من گذاشتند و خيليهاي ديگر را هم مثل من راهنمايي كردند كه در رشتههاي كارآمد درس بخوانند و هر كدام الان جزو پزشكهاي رده بالاي ايران بهحساب ميآيند.
- جراحي قلب را در كدام دانشگاه خوانديد؟
سال 75براي ادامه تحصيل در رشته جراحي قلب به تهران آمدم و در دانشگاه علوم پزشكي ايران درسم را ادامه دادم. سال78 به كرمانشاه برگشتم و چون جزو هيأت علمي كرمانشاه بودم همانجا شروع بهكار كردم. البته خودم هم دلم ميخواست در شهر خودم فعاليت كنم براي همين در كرمانشاه ماندگار شدم. خدا را شكر ما در تمام شهرها پزشكان خوبي داريم، من هم در شهر خودم ماندم و خدمت كردم.
- بعضيها فكر ميكنند ما در شهرستانها متخصصين خوبي نداريم درحاليكه افرادي با سطح تخصص شما كلا در شهرستانها عمل انجام ميدهند، واقعا چرا مردم اينگونه فكر ميكنند؟
از نظر من، ما بهترين متخصصان و پزشكان را در كل منطقه و بين كشورهاي همسايه داريم. حتي در شهرستانها پزشكان خوب خيلي زياد هستند اما شايد چيزي كه تصور مردم را به اين صورت تغيير داده است كمبود امكانات است كه گاهي بهدليل نبود تخت كافي يا امكانات پزشكي برخي مريضها مجبور ميشوند براي درمان راهي شهرهاي بزرگ مانند تهران شوند كه البته خدا را شكر اين مشكل هم دارد كم كم بهخصوص در مراكز استانها رفع ميشود. بنابراين ما خيلي اميدواريم كه ديگر مريضي از شهرستان براي درمان به شهرهاي بزرگتر نرود.
- پرستاري از قلب
توصيههاي دكتر فريدون سبزي درباره بايد و نبايدهاي قلبي
بعد از گپ و گفت با دكتر سبزي از فرصت استفاده ميكنيم و با او درباره قلب و مشكلاتي كه ممكن است براي آن بهوجود بيايد صحبت ميكنيم و راهكارهايشان را در اين خصوص ميپرسيم. دكتر سبزي درباره قلب، مراقبت از آن و بايد و نبايدهايي كه بايد رعايت شود اينطور توضيح ميدهد:
كساني كه براي مشكلات قلبي به متخصصان و جراحان قلب مراجعه ميكنند عموما كساني هستند كه حواسشان به تغذيهشان نيست.
بيماران قلبي از روغنهاي داراي ترانس بالا استفاده ميكنند و در رژيم غذاييشان هيچ سبزيجاتي وجود ندارد. تغذيه مناسب و رژيم غذايي پر سبزي و ميوه كمك شاياني به تنگ نشدن عروق كرونر ميكند. اگر شبي يك سيب ميل كنيد، بهمراتب كمتر دچار مشكل قلبي ميشويد.
چاقي، عدمتحرك، ورزشنكردن، فشار خون و چربي بالا، استرس، آلودگي هوا و... مسائلي هستند كه مشكلات قلبي را بيشتر ميكنند.
توصيه من به آدمهايي كه دوست ندارند مشكلات قلبي داشته باشند اين است كه ورزش، پيادهروي، كوهنوردي، شنا، دويدن و... را حتما در برنامه روزانهشان داشته باشند.
مورد ديگر كه بايد از آن استفاده كرد، آجيل و تنقلات سالم هستند كه البته خامشان بهتر از نوع بودادهشان است. استفاده از گردو، بادام، پسته، بادام زميني و... فوايد زيادي دارد. سعي كنيد فرهنگ استفاده از اين تنقلات را به جاي خوراكيهاي مضر مثل چيپس، پفك و... در برنامه غذاييتان بگنجانيد تا تمام اعضاي خانواده بتوانند از آن استفاده كنند.
درباره ورزش هم بايد بگويم منظور من از ورزش، بدنسازيهاي آنچناني با مصرف داروهاي مضر نيست، چرا كه آنها به تنهايي باعث بروز مشكلات زيادي براي قلب ميشوند. توصيه جديام به جوانان اين است كه از اين مواد استفاده نكنند چون متأسفانه بارها شاهد بودهايم كه اين داروها باعث پارگي رگها شده و فشار خون را بهشدت بالا ميبرد.
نظر شما