همشهری آنلاین_شقایق عرفینژاد: هر دو این مدارس در اختیار زرتشتیان هستند و در سالهای طولانی، محل تحصیل زرتشتیانی بودهاند که میخواستهاند در مدارس ویژه خودشان درس بخوانند. مدرسه در کنار دبیرستان البرز و مطابق سنگنوشتهای که در آن وجود دارد، در سال ۱۳۱۵ ساخته شده است.
در مورد بانی ساخت مدرسه هم در منابع مختلف و همینطور همان سنگنوشته، از خانمی زرتشتی به اسم «راتن بایی بانجی» یا «جی تاتا» اسم برده شده که ساکن هندوستان بوده و با سرمایه اولیه صد روپیه این مدرسه را ساخته است. در این گزارش، نگاهی به این مدرسه، معماری و پیشینهاش داریم.
آنچه در مورد مدرسه انوشیروان دادگر با معماری خاصش جالب است این است که معمار آن مشخص نیست. در کتیبه نام محمدعلی فروغی آمده، اما معلوم نیست معمار آن باشد. در بعضی منابع هم اسم مارکوف بهعنوان معمار این بنا مطرح شده است. «رضا موسوی» کارشناس معماری و مرمت بناهای تاریخی در اینباره میگوید: «بعید نیست معماری این مدرسه اتودی از کارهای مارکوف باشد. به دلیل اینکه کس دیگری به این شکل قوی کار نکرده است.»
مارکوف یا فروغی؟
او همچنین خاطرنشان میکند که «فروغی معمار است. ولی معلوم نیست وقتی در سنگنوشته داخل مدرسه نوشته شده مدرسه به دست فروغی ساخته شده، منظور این است که آن را طراحی کرده یا به شکلیبانی آن بوده است. او حتماً در واگذاری زمین کمک کرده یا به نحو دیگری در ساخت آن یاری رسانده است.»
در شرایطی که معماران ساختمانهای مطرح همدوره مدرسه انوشیروان کاملاً شناخته شده هستند، عجیب است که در مورد این مدرسه این اتفاق نیفتاده و معمارش مشخص نیست. موسوی تأکید میکند که حتماً اسنادی درباره معمار این ساختمان وجود دارد، ولی درباره آن تحقیق نشده است. این ساختمان در دوره پرتلاطمی ساخته شده که کمی بعد به وقایع جنگ جهانی و شهریور ۲۰ منجر میشود و با تأثیرات جنگ مواجه میشویم. شاید این شرایط باعث شده باشد که بخشی از مدارک از بین برود. این احتمال هم هست که بتوان مدارک را پیدا کرد.
- الهام از معماری ملی و تاریخی
این کارشناس معماری مدرسه انوشیروان را برگرفته از معماری ملی میداند: «در این بنا هم المانهای تختجمشید وجود دارد، هم معماری سنتی را میتوان دید. مثل قوسها و آجرکاریها که برگرفته از مدرسه البرز است» و میافزاید: «تا اول دوره پهلوی، انتهای تهران خیابان ولیعصر(عج) فعلی است. برخلاف نظر عدهای که میگویند خیابان کارگر در آن دوره بخش انتهایی تهران بوده، باروی تهران روی محور خیابان ولیعصر(عج) امروز قرار داشته است.
با ورود رضاشاه و گسترش شهر، بناها و عناصر شهری مهمی در این سوی باروی قدیمی ساخته میشوند. در این سو و آن سوی بارو، بناهایی ساخته میشود که این دو بخش را به هم پیوند میدهد. بنایی مثل مدرسه انوشیروان دادگر به سبک قاجاری در محدوده قدیمیساخته میشود و در مقابلش، در همان محدوده زمانی، در این سو، دانشگاه تهران با معماری مدرن بنا میشود. در همین مدرسه انوشیروان هم بهرغم اینکه کلاسیک ساخته شده، باز میتوانیم عناصر معماری مدرن را ببینیم.»
موسوی با اشاره به اینکه این بناها اشتراکاتی هم در محوطهسازی و ریتم دارند اضافه میکند: «در این بنا میتوانید تأثیرات نگرش مدرن را در تفکر کلاسیک ببینید. ریتم و تناسباتی که در مدرسه انوشیروان وجود دارد آن را به جریان مدرن وصل میکند. در بناهای قبلتر از آن، ریتم را ضعیفتر از آنچه در این ساختمان وجود دارد، میبینیم. درگاه ورودی، ارتفاع سقف، ایوان و ریتمی که در ستونها و قاببندیها وجود دارد، همه مربوط به معماری مدرن است.»
- مرمت در دهه ۸۰
ساختمان مدرسه انوشیروان، آنطور که رضا موسوی میگوید، مرمت شده است: «در دهه ۸۰ طرح مرمت جامعی برای این بنا در نظر گرفته شد و مرمت شد. مدرسه از نظر تکامل زیستی بسیار کامل است؛ هم خوب ساخته شده و هم خوب نگهداری شده است. کاربردش را هنوز حفظ کرده و زمانی هم که نیاز به مرمت داشته، مرمت شده است. هرچند بدسلیقگیهایی هم در مرمت آن دیده میشود.»
- کوک زدن استراتژیک نهادهای شهری
انتخاب محل ساخت مدرسه مسئلهای است که رضا موسوی آن را بسیار مهم میداند و از آن با عبارت کوک زدن ارتباطات شهری اسم میبرد: «مدرسه فیروزبهرام کنار معبد زرتشتیان ساخته شده است. از قضا در ضلع غربی این مدرسه و معبد زرتشتیان فضایی وجود دارد که مدرسه انوشیروان دادگر هم میتوانسته در آن ساخته شود. ولی به جای آن، مدرسه در نزدیکترین موقعیت به علمیترین مدرسه آن زمان ساخته میشود.
مدرسه مورد بحث ما در کنار مدرسه البرز ساخته میشود برای اینکه پیوند علمی هم ایجاد شود.» او میافزاید: «این کار چه یک ایده از پیش فکرشده با همین استدلال و چه اتفاقی باشد، یک نتیجه و محصول دارد و آن این است که یک نهاد مذهبی به یک نهاد علمی کوک زده شده است. یعنی مدرسه فیروزبهرام را که چسبیده به یک معبد است، به مدرسه انوشیروان دادگر کوک زدهاند که همکیش مدرسه البرز است.
این کار در واقع در تفکر غالب معماری، یک کوک استراتژیک است. از آنجا که اسم «محمدعلی فروغی» هم در کتیبه مدرسه آورده شده، انگار تأیید حکومتی هم برای این کار وجود داشته است.»