بدرفتاری با فرزند، طرد کردنش و غافل شدن از او با اینکه خیلی شایع است، ولی دلیل اصلی ناشادی فرزندان نیست.

علت بزرگ شاد نبودن فرزندان حاصل عملکرد پدر و مادرهای خوش‌نیتی است که فرزندانشان را مجبور می‌کنندکاری را که دوست ندارند، انجام دهند. فرزندان هم، به‌خصوص نوجوانان، برای دستیابی و رسیدن به آزادی، در برابر تلاش‌های پدر و مادرشان مقاومت می‌کنند.  
اصل بدیهی نظریه انتخاب در فرزندپروری این است که اگر می‌خواهی فرزندت شاد، موفق و با تو صمیمی باشد، ‌کاری نکن که فاصله بین تو و اون زیاد شود. معنای این اصل بدیهی این است که اگر می‌خواهید فرزندانتان با شما صمیمی بمانند از آنها مدام انتقاد نکنید و آنها را تهدید، تحقیر، تنبیه یا تطمیع نکنید. هر چقدر سعی در کنترل کردن دیگران داشته باشید، فاصله شما با آنها بیشتر می‌شود.  

بخش دیگر ماجرا اما به کنترل عصبانیت والدین مربوط می‌شود. در واقع خشم، هیجان‌پایه‌ای است که هر کسی آن را می‌فهمد. می‌توان به افراد آموزش داد که چگونه خشم خود را بدون آسیب زدن به خود یا دیگران مهار کنند. آنچه حائز اهمیت است، قبول مسئولیت اعمال خود و پذیرش احساسات به‌عنوان بخشی از ماهیت بشری است.  

هنگامی که والدین به‌طور کارآمد هیجان‌های خود را مهار می‌کنند، فرزندانشان هم یاد می‌گیرند تا به همین شیوه عمل کنند. روشی که والدین برای مدیریت خود در شرایط انفجاری (عصبانیت بیش از حد) به کار می‌برند، الگویی برای فرزندشان می‌شود تا به هنگام خشم یا اندوه از آن الگو تبعیت کنند.  

بنابراین، کنترل خشم و عصبانیت چیزی است که همه والدین به آن نیازمندند. خودمهارگری روشی برای کمک به والدین است تا از وارد کردن صدمه به فرزندشان اجتناب کنند. با کسب این مهارت، والدین خواهند توانست با فرزندشان به شیوه‌هایی مؤثر، حتی در لحظات تنش‌زا، تعامل کنند.  

مثلاً وقتی کودک ما شاهد است که به نظر خیلی عصبانی می‌آییم، اگر خشم خود را فرو بخوریم و سکوت کنیم و از او بخواهیم برای چند دقیقه‌ محیط را ترک کند تا کنترل خود را دوباره به دست ‌آوریم، او نیز از این شیوه استفاده خواهد کرد.

 
سروان «معصومه رهنمون»  
مشاور خانواده مرکز مشاوره کمیل سرکلانتری هشتم