حالا چند شبکه تلویزیونی با انواع و اقسام برنامههای رمضانی از ساعتها پیش از افطار تا هنگام سحر با پخش قرآن، سخنرانی، برنامههای آموزشی و...، خوراک فرهنگی علاقهمندان را تأمین میکنند.
در این میان سریالهای پس از افطار جایگاه خاصی نزد مخاطبان دارد. مشاهده اینگونه سریالها که چند سالی است آغاز شده و رفتهرفته بر حجم آن افزوده شده، بهصورت یک عادت برای بینندگان تلویزیون درآمده است. تجربه این سریالها با مخاطبان انبوه، گاه موفقیتآمیز بوده و گاه با خردهگیری از آن روبهرو شده است. شاید بتوان موفقترین کار رمضانی را «صاحبدلان» دانست که 2 سال پیش به کارگردانی محمدحسین لطیفی به روی آنتن شبکه یک سیما رفت. امسال نیز تلویزیون در کنار همه برنامههای رمضانی خود، سریالهایی تولید کرده، که یک سریال در میان آنها اگرچه پرمخاطبترین سریال است اما با انتقادهایی مواجه شده که جدیترین آن کارت زرد شورای نظارت بر صدا و سیما به سریال «بزنگاه» بود.
سریالهای ماه مبارک رمضان که چندسالی است بدجوری وقت پس از افطار خلقالله را اشغال کرده، بهدلیل همین دیده شدن زیاد و البته موضوعهای گاه عجیب و غریب خود، بهطور معمول مورد گوشه و کنایه و گاهی اعتراض و گلایه واقع میشوند.
این ویژگی آنتن است که نسبت به 2 شاخصه همواره باید خود را آماده کند؛ یکی سوژهای که انتخاب میکند و دیگری حجم بینندهای که پای جعبه جادو مینشاند و سریالهای ماه رمضان معمولاً نسبت به هر 2ویژگی، آلرژی دارند. همین موضوع هم باعث شده که بهجای توصیههای منتقدان و مطبوعات که چندین سال است مناسبتها را یادآوری میکنند و از سازندگان برنامههای مناسبتی میخواهند که خود را از قبل برای آن آماده کنند تا در دقیقه 90 غافلگیر نشوند، پرکنندگان چاه ویل آنتن در همان روزهای آخر دستبهکار شوند تا اگر اما و اگری پیش آمد، قسمتهای بعدی را با افکار عمومی تطبیق دهند.
اگر این کار خطا باشد، گناه آن را بیتردید باید بهگردن مهران مدیری انداخت که روش کار خود در برنامههای نود شبیاش را بر این اساس گذاشته تا اگر ساختهاش بهقول معروف نگرفت، بتواند سریع بر موج خواستهها سوار شود و حتی جهت سریال را عوض کند. اما این واقعیت را باید پذیرفت که همه سازندگان برنامههای شبانه قابلیتهای مدیری و تیمش را ندارند و همین موضوع باعث شده تا برخی از آنها از آنتن جا بمانند، کار را رج بزنند و آخر سر هم سروته ماجرا را با کلی چسب نچسب هم بیاورند.
ناگفته نماند که این روش، یک حسن هم دارد و آن هم این است که اگر نیشتر منتقدان و مردم بدجوری بر زخم ساختهشان نشست، بهانه بیاورندکه وقت نبوده و اگر زمان بیشتری داشتیم هیچکاک و دیگران را بهقول رضا ناجی، چون آسپرین بالا میانداختیم. امسال اما انتقادها زودتر از سالهای پیش بهبار نشست و جالب اینکه حتی برعکس رمضانهای گذشته چراغ اول این اعتراض را نیروهای خودی سازمان روشن کردند. اگر تاکنون پزشکان، پرستاران و صنفهای مردمی موج اعتراض را شروع میکردند، امسال این شورای نظارت بر صدا و سیما بود که نسبت به ساختههای رمضانی ایراد گرفت.
نوک پیکان حمله، اینبار بهسوی استفاده از مواد مخدر نشانه رفت و آن هم به سیبل سریال شبکه3؛ یعنی «بزنگاه» ساخته رضا عطاران.
عطاران و سیروس مقدم گل سرسبد کارگردانهای سریالهای شبانه مناسبتی هستند. اگر مقدم ویژگی سرعت و کیفیت دارد، عطاران افزون بر این دو، روحیه طنازانهای دارد که به مذاق مسئولان شبکه3 بسیار خوش مینماید؛ شبکهای که خود را شبکه جوان و ورزش میخواند که البته اولویت جوانش را سرتر از ورزش میداند. بهگونهای که مدیر این شبکه آخر هفته گذشته در گفتوگو با ضمیمه یکی از روزنامههای صبح، سریالهای مناسبتی را تا جایی بالا برد که آنها را جذابتر از پخش مستقیم فوتبال باشگاههای اروپا دانست.
اکنون اگرچه شبکههای تلویزیونی بر سر کاری که به کارگردانهای دلخواه خود سپردهاند، قسم میخورند و حتی آمار بینندههای تلویزیون از حالا تائید میکند که این سریالها پرطرفدارند، اما سمبه شورای نظارت آنقدر پرزور هست که حتی در همین چند قسمت گذشته بتوان ردپای جرح و تعدیلها را بر تن سریالی چون بزنگاه دید و از حالا به بعد باید شاهد تغییر و تحولات بیشتری در این سریال بود که هنوز قسمت انتهایی خود را جلوی دوربین نبرده است.
تا اینجا عطاران متهم ردیف اول است ولی با تمام این احوال، در این محکمه چه کسی را باید مقصر معرفی کرد؟ عطاران که میخواسته سریال پربیننده بسازد؟ مدیران میانی صدا و سیما که قصد داشتهاند با برنامههای جذاب مخاطب را پای سفره افطار جلوی تلویزیون میخکوب کنند یا منتقدان و شواری نظارت که نسبت به وظیفه خود واکنش نشان دادهاند؟
در ظاهر هیچ کس تقصیر ندارد اما اگر کلاهها را قاضی کنیم شاید گناه اصلی بر گردن کسانی باشد که مسئولیت سیاستگذاری را برعهده دارند اما هنوز نمیدانند راهبرد اصلی این رسانه با این همه مخاطب برای چنین ایامی چیست و اگر راهبردی وجود دارد چگونه باید آن را عملی کرد. به هیچکدام از برنامهسازان نقشه راهی تحویل داده نشده تا آنها بدانند در پروسهای ده ساله با 10 رمضان و 10 محرم و 10 نوروز و 10 تابستان، مخاطب را باید از کجا به کجا برسانند. آیا کارکرد تلویزیون صرفاً سرگرمی است یا فراتر از آن و طبق خواسته مسئولان نظام دانشگاه عمومی تلقی میشود؟ اینگونه میشود که دستاندرکاران ساخت برنامه تنها با سلیقه و ذوق خود پا پیش میگذارند تا هر سال آزمون و خطایی جدید مرتکب شوند و طرفه آنکه، حتی از آزمون و خطاهای گذشته نیز درس نمیگیرند.
ماه مبارک رمضان امسال هم تا 2 هفته دیگر بهپایان میرسد و استقبال متفاوت مخاطبان رسانه ملی از سریالهای ماه رمضان، معیاری میشود برای داوری راجع به موفقیت صدا و سیما در برقراری ارتباط با مخاطبان. به نظر میرسد در چنین شرایطی باز هم مسئولان رسانه ملی جام افتخار را در میدانی بیرقیب بالای سر میبرند و چندین و چند برنامه نقد و بررسی با حضور منتقدان به روی آنتن میفرستند. اما بههر حال این روش تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ شاید تا وقتی که سیاستگذاران رسانه ملی، دوراندیشانهتر برای برنامههای مناسبتی طرحهای بلندمدت و حسابشده داشته باشند و از شتابزدگی در تولید سریالهای پرمخاطب خودداری کنند.