«محمدرضا مرزوقی» نویسنده نام‌ آشنای حوزه کودک و نوجوانان این روزها با برگزاری کارگاه‌های داستان‌نویسی آنلاین در فرهنگسرای امید، میزبان اهالی شرق پایتخت است.

همشهری آنلاین_پروانه بهرام‌نژاد:  او که چند ماه پیش‌قدم در ۴۵ سالگی گذاشته، بیش‌ از ده‌ها کتاب؛ رمان و داستان کوتاه برای گروه سنی کودکان و نوجوانان نوشته و زندگی‌اش عجین شده با کلمات. مزورقی روحیه خاصی دارد و هم‌کلام شدن با او عالم خاص خودش را می‌طلبد. این نویسنده که نگاه متفاوتی به دنیای پیرامونش دارد، امیدوار است از کرونا بیشتر درس بگیریم و خودمان را با شرایطی که پیش آمده وفق دهیم و از فضای آنلاین و تدریس در این فضا بهترین بهره‌را ‌ببریم.  

  گسترش کلاس‌های آموزشی آنلاین در شرایط کرونایی باعث شد بسیاری از افراد که در بخش آموزش امور هنری و ادبی فعال هستند به صف آموزشگران آنلاین بپیوندند، شما به‌عنوان یکی از نویسندگان فعال کشورمان که دستی هم در امور آموزشی دارید چطور وارد این بخش شدید؟  

از طرف آکادمی هوپا دعوت به همکاری شدم. پیش از این کلاس‌های حضوری در فرهنگسراهایی داشته‌ام. البته برای بزرگسالان. ولی سال‌ها بود که دیگر حوصله‌ رفتن سر کلاس را نداشتم. عاشق تدریس بودم اما رفتن تا محل تدریس در شهری مثل تهران خودش یک پروسه‌ جان‌فرساست. حتی دوست داشتم به کلاس مورد علاقه خودم در رشته دیگری بروم اما رفتن تا سر آن کلاس هم برایم چندان ساده نبود.

حالا به تمام این کارها می‌رسم و به‌زودی می‌خواهم کلاس نقاشی و طراحی پیشرفته ثبت‌نام کنم. کرونا بلای بزرگی بود اما از بدترین بلاها هم می‌شود چیزهایی آموخت و به قول «توران میرهادی» رنج بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کرد. حالا هم این کرونا فرصتی فراهم کرده یاد بگیریم که می‌توانیم بسیاری از کارها را از راه دور انجام بدهیم و اتفاقاً با همان کیفیت و گاهی بیش از همان کیفیت.

اما متأسفانه هرچه سطح دانش در جایی و جامعه‌ای پایین‌تر باشد کمتر به روش‌های نوین روی خوش نشان می‌دهد. امیدوارم بعد از این پاندمی هم درس‌هایی درباره کار در فضای آنلاین و تدریس در این فضا بیاموزیم. ممکن است برخی‌ها نخواهند هیچ‌وقت یاد بگیرند اما برای تغییرات بزرگ خیلی‌ها همیشه پیشقدم بوده‌اند. بنابراین، استقبال اکثریت جامعه است که آینده‌ مسیر کار آنلاین را تعیین‌می کند. ‌

  برای آموزش آنلاین نیاز به مهارت خاصی هست یا با همان شیوه‌های رایج در آموزش‌های حضوری می‌توان در بخش آموزش آنلاین هم موفق شد؟  

فضا طبعاً تفاوت دارد. ولی برای من همان جلسه‌ اول همه چیز حل شد. گاهی شاگردان فقط صوتی حضور دارند و شما حتی چهره‌ آنها را نمی‌بینید که متوجه شوید چقدر مطلب را یاد گرفته‌اند و به موضوع بحث و کلاس وصل هستند. بنابراین باید دقت بیشتری داشته باشید و دائم بپرسید و دائم هوش و حواستان باشد تا نامی از قلم نیفتد. برخی شاگردان زیادی سکوت می‌کنند و در بحث حضور ندارند.

مثل همان شاگردانی که در کلاس واقعی نیمکت آخر می‌نشینند و از ترس پرسش خودکارشان را زیر میز می‌اندازند تا استاد متوجه آنها نشود. باید همیشه با لحنی که باعث وازدگی آنها نشود و به‌طور سیاستمدارانه‌ای که انگار یک مشارکت و بحث عمومی و ساده و راحت در جریان است آنها را وارد موضوع گفت‌وگو کنیم. اتفاقاً عدم حضور واقعی باعث می‌شود دیگر حس‌های شما بیشتر فعال شوند و به کار بیفتند. مثل آدمی که یک قدرت را ندارد و در عوض قدرت‌های دیگرش افزایش پیدا می‌کند.

همچنین ما در فضای آنلاین شاگردان از شهرهای مختلف با فرهنگ‌های متفاوت داریم. به‌طوری که تا قبل از کرونا اگر کسی می‌خواست دوره آموزشی خاصی را سپری کند، حتماً باید به تهران و شهرهای اصلی می‌آمد اما آموزش آنلاین کمک کرده از ظرفیت استادان برای شهرهای مختلف کشور بهره‌برد.  
 

شما چه شیوه و شگرد خاصی برای آموزش هنرجویان داستان‌نویسی به کار می‌برید و به نظرتان این شیوه چقدر مؤثر است؟  


شیوه هر بار تفاوت می‌کند. من فکر می‌کنم می‌شود با بداهه جلو رفت. مثلاً گام به گام داستانی را جلو می‌بریم. تخیل می‌کنیم و با این تخیل پیش می‌رویم. مثلاً من دو شخصیت و صحنه‌ای را پیشنهاد می‌کنم که می‌تواند اکتی داشته باشد یا حسی در آن لحاظ شود. من فقط بخشی از آن را می‌گویم بعد بچه‌ها خودشان با شوق بخشی دیگر را تخیل می‌کنند. بعد من وارد یک فاز تازه می‌شوم و مثلاً داستانی را که در ژانر وحشت بوده به سمت ژانر جنایی می‌برم یا اصلاً کمی فانتزی چاشنی‌اش می‌کنم و آن‌وقت آن شاگردی که با فانتزی ارتباط بهتری می‌گیرد معمولاً در این قسمت کار وارد می‌شود و... البته این تخیل آزاد فقط برای قصه‌پردازی نیست.

گاهی خاطرات را هم با تخیل می‌سازیم یا در داستانی کاملاً تخیلی از گنجینه‌ خاطرات بهره‌می‌بریم یا آدم‌های واقعی زندگی را وارد این تخیل و کولاژ می‌کنیم و... خیلی موارد زیاد است. بستگی به این دارد که آن روز کلاس روی چه مودی باشد و چطور خودش را پیش ببرد. تخیل باید آزاد باشد. چون نوشتن باید آزادانه باشد. اگر شادگردان کپی استاد شوند به هیچ دردی نمی‌خورد. این بلایی است که سر اغلب کلاس‌های داستان‌نویسی بزرگسال آمده است. تخیل نه تنها آزاد که گاهی باید افسارگسیخته باشد.

من این افسار گسیختگی را می‌خواهم و بعد تازه هشدار می‌دهم که حالا چه زمانی مناسب است این تخیل افسارگسیخته را مهار کنیم و افسارش را به دست بگیریم. یک‌جور ورزش ذهنی است که گاهی شبیه یک شنای لذت‌بخش می‌تواند انرژی و اشتهای آدم را زیاد کند. منظورم از اشتها شوق به نوشتن است. البته اینها همه بعد از مقدمات داستان‌نویسی و آشنایی با تاریخچه و نیاز بشر به داستان و... است.  
 

  استقبال هنرجویان داستان‌نویسی از این کلاس‌ها را در شرق تهران چطور ارزیابی می‌کنید؟  
ما تازه قرار است فقط سرخط‌هایی را شروع کنیم. امیدوارم به‌زودی بتوانیم به شکل جدی کلاس‌ها را برگزار کنیم و فکر می‌کنم وقتی ارتباط مناسبی برقرار شد شاهد بازدهی خوبی هم باشیم.  
 

  به نظر شما زمینه‌های لازم برای آموزش آنلاین کلاس‌های داستان‌نویسی در مراکز فرهنگی و هنری مناطق شرق تهران نظیر فرهنگسرای امید فراهم است؟  


اگر مسیر درست را دنبال کرده باشند حتماً فراهم است. پذیرش شرایط و سبک تازه‌ زندگی می‌تواند ما را هرچه بیشتر با دنیای جدید و شیوه‌ زیست جدید و طبعاً شکل آموزش جدید وفق بدهد. اگر در مخاطبان این برنامه‌ها زمینه‌های لازم فراهم شده باشد، حتماً در فرهنگسراها و مراکز هنری همچنین پتانسیلی وجود دارد که خدمات لازم را بدهد.  
 

  در مدتی که کارگاه‌های داستان‌نویسی آنلاین شما در فرهنگسرای امید شروع شده است، آیا استعدادهای خاصی در حوزه داستان‌نویسی در بین هنرجویان دیده‌اید؟  
چهار نفر از شاگردان کلاس بی‌نظیر هستند. آنها گاهی چنان مسلط هستند که باورم نمی‌شود با نوجوانان ۱۳ ساله طرفم. جز این چهار نفر بقیه شاگردان هم اغلب متوسط به بالا هستند و خیلی خوب می‌توانند با موضوعات طرح شده ارتباط بگیرند و فهم و درک خود را ارتقا دهند. اینها باعث امیدواری و شوق من به تدریس می‌شوند.  
 

  چه توصیه‌ای برای شرکت‌کنندگان در کلاس‌های آموزش آنلاین دارید؟  
اگر حضور تصویری داشته باشند، از دیدن روی ماه‌شان بسیار خوشحال می‌شوم. جز این باقی توصیه‌ها شبیه همان‌ها است که در کلاس‌های غیرآنلاین. اما یک توصیه مهم هم به مسئولان دارم. به هیچ بهانه‌ای لطفاً برق را قطع نکنید. چون بارها ارتباطم را با شاگردان از دست دادم.  
 

  بسیاری معتقدند هنر داستان‌نویسی مخاطبان خاص خود را دارد و صرف علاقه به این هنر باعث موفقیت در آن نمی‌شود، نظر شما در این باره چیست؟  
من در دانشگاه تئاتر گرایش ادبیات نمایشی خوانده‌ام. بسیاری در آن دانشگاه بازیگری خواندند اما حالا هرکاری می‌کنند جز بازیگری. برخی جذب رادیو شدند. برخی کار تئاتر و تلویزیون می‌کنند. من که گرایشم ادبیات نمایشی بود بیشتر وقتم را صرف نوشتن داستان و رمان کرده‌ام. یا فیلمنامه و حتی انیمیشن.

شاید۶ یا ۷ نمایشنامه نوشته‌ام که هنوز هیچ‌کدام را چاپ نکرده‌ام. لزوماً نمایشنامه‌نویس نشدم اما کارهایی که انجام می‌دهم همه به نوعی به نوشتن ربط دارند. می‌خواهم بگویم کسانی که کلاس‌های داستان‌نویسی می‌روند لزوماً همه داستان‌نویس نمی‌شوند اما همین‌که این‌قدرت تشخیص را پیدا کنند که فلان کتاب یا تئاتر یا فیلم روابط علی معلولی‌اش درست کار کرده یا نقص‌دار، شخصیت‌پردازی از اصول کلاسیک پیروی کرده یا با شکستن اصول گامی تازه برداشته و ژانر این فیلم یا کتاب چیست و... مگر نمی‌تواند لذت‌بخش باشد. من به کلاس آواز می‌روم چون دوست دارم و با موسیقی اخت هستم. لزوماً قرار نیست استاد شجریان شوم.

اما وقتی تحریری ظریف یا تکنیکی بی‌نظیر در خواندن آنها به گوشم می‌رسد، یعنی قدرت تشخیص، یعنی فرق سره را از ناسره دانستن. همان‌طور از ۱۲۰ ورودی دانشگاه ما هنوز تعداد زیادی درگیر با کار تئاتر و تلویزیون و طراحی صحنه و لباس و فرم و... هستند، از میان شاگردان کلاس‌های داستان‌نویسی هم بسیاری حوالی کار نوشتن و خلق درام و تخیل می‌مانند.  
 

  آیا برنامه‌ای برای آینده کسانی که از طریق کلاس‌های شما وارد دنیای نویسندگی می‌شوند، دارید؟  
این امکان وجود دارد تا داستان‌هایی را که از حدی فراتر رفته‌اند و اصول و قواعد نوشتن را رعایت کرده‌اند و حرفی تازه و جذاب برای ارائه به مخاطب دارند را جمع کنم و به‌صورت مجموعه‌ای در بیاورم. البته این نیت من است اما هرجا که کلاس را برگزار می‌کند می‌تواند اسپانسر این امر مهم باشد. تمرکز کلاس‌های من بیشتر سمت و سوی رمان‌نویسی دارد اما فعلاً برای شروع می‌توانیم با داستان‌های کوتاه و مجموعه داستان از اعضا گام اول را برداریم. نوشتن رمان مراحل و آموزش‌هایی خاص دارد که زمان بیشتری می‌طلبد.  
 

  ظرفیت‌های مراکز فرهنگی و هنری مناطق شرق تهران برای برگزاری کلاس‌های آموزشی آنلاین به‌ویژه در زمینه نویسندگی را چطور ارزیابی می‌کنید؟  
من فقط دو بار به فرهنگسرای امید رفته‌ام. یکبار قبل از کرونا که استقبال مخاطبان بی‌نظیر بود و یک‌بار حالا که امیدواریم اگر برنامه‌ای برای کلاس دائم داشته باشند مورد توجه همان مشتاقان دیدار حضوری البته به‌صورت آنلاین قرار بگیرد.  

  • کتاب‌های جدید محمدرضا مرزوقی 

به‌زودی جلد اول بچه‌محل موزیسین‌ها با تصویرگری مجتبی حیدرپناه توسط نشر هوپا وارد بازار می‌شود. جلدهای دوم و سوم هم با فاصله‌ کمی می‌آیند. در این کتاب‌ها که مثل بچه‌محل نقاش‌ها قرار است هفت جلد باشند همراه دو شخصیت نوجوان داستان وارد زندگی باخ و موتسارت و بتهوون و شوپن و چایکوفسکی و دبوسی و چند آهنگساز دیگر می‌شویم و حین معرفی آثارشان این امکان را داریم که به این آثار گوش بدهیم و با سبک کار آن آهنگ‌ساز بیشتر آشنا بشویم. یک مجموعه برای معرفی موزه‌ هنرهای معاصر به کودکان و نوجوانان آماده‌ چاپ دارم که بسیار کتاب‌های جذابی هم از آب درآمده اما ناشرش امروز و فردا می‌کند و نمی‌دانم اصلاً قصد دارد کتاب‌ها را چاپ کند یا... حالا هم سرگرم نوشتن جلد اول از یک سه جلدی ژانر وحشت هستم.

چگونه می‌توان داستان‌نویس خوبی شد؟  
پاسخ این سؤال خصوصاً برای کسی که نوشتن برایش امری بدیهی شده سخت است. من یادم است زیاد تخیل می‌کردم. از وقتی پنج یا شش ساله بودم. یادم است تمام نداشته‌هایم و آنچه حسرت شده بود و آنچه دوست داشتم اتفاق بیفتد را همه در تخیلاتم می‌ساختم و با خیال‌های خودم به دست می‌آوردم. اندازه‌ این نداشته‌ها و نشده‌ها همیشه زیاد است. از سنی به بعد به‌خاطر اعتماد نکردن به حافظه‌ام شروع به یادداشت اتفاقات روزمره زندگی کردم. فکر نمی‌کردم این خودش یک تمرین مهم برای نوشتن است. اما بود.  
چون دائم داشتم می‌نوشتم. مثل یک وظیفه بود. ساده می‌نوشتم و همین امر به ساده‌نویسی و بدیهی انگاشتن آنچه به‌عنوان رخداد در داستان روی می‌دهد کمکم کرد.

من همیشه می‌گویم تخیل کنید و به تخیل خود احترام بگذارید. در کنار آن زیاد بخوانید و زیاد بنویسید. بعد هم باید در کار شیرجه زد. اگر دائم در ترس از نوشتن به سر ببری که این موضوع ارزش نوشتن ندارد یا من از دستم برنمی‌آید و... هرگز دست به کاری نمی‌زنید. باید فکر کنید قرار است یک کار بد بنویسم اما به خودتان اعتماد کنید و بنویسید. این خیلی مهم است. من از سیزده سالگی شروع کردم. درست همزمان با آشناشدنم با شعر شاعران بزرگی چون اخوان، سهراب و بعدترها نیما. یا نوشته‌های هدایت، بزرگ علوی، جمالزاده، احمد محمود، سیمین دانشور و گلشیری.  

  • کتاب‌هایی که توصیه می‌کنم ‌نوجوانان بخوانند

 برخی داستان‌های هزار و یک شب برای سن نوجوان جذاب و خواندنی است. باید اینها جدا شود و بدون دست بردن در نثر و زبان در اختیار نوجوانان قرار بگیرد. می‌دانم برخی ممکن است فکر کنند سلیقه‌ام قدیمی است اما من هنوز عاشق قصه‌های مجیدم. تخیل هری‌پاتر که یک سیستم خیالی را بر پایه‌ جهان واقعی می‌سازد برای ساخت‌وساز فانتزی بر پایه‌ واقعیات عینی دور و برمان حتماً به کار نوجوانان عاشق نوشتن می‌آید.

کاش یک نفر حوصله می‌کرد و یک تصحیح مناسب از عجایب‌المخلوقات در کنار کلیله و دمنه برای نوجوانان‌ترتیب می‌داد. عجایب‌المخلوقات منبع سرشاری از فانتزی است که مغفول مانده است. نسخه‌ مناسبی برای نوجوانان از این کتاب ندیده‌ام. زندگینامه‌ها هم خوب است. زندگینامه‌ افرادی که کارهای بزرگ کرده‌اند یا قدم‌های مهم برداشته‌اند، الهام‌بخش هستند. خصوصاً اگر اتوبیوگرافی باشد. راستش بیشتر برای بچه‌های عاشق نوشتن و کتاب پیشنهاد کتاب دارم.