همشهری آنلاین-زهرا بلندی: «محمد نظرپور»پژوهشگر شهری و دانشجوی مقطع دکترای رشته شهرسازی مانند بسیاری از جوانان مایل به گرفتن گواهینامه رانندگی و خریدن خودرو برای خودش نیست و همچنان دوچرخه را بهترین وسیله تردد در شهر میداند. عضویت چند ساله او در گروه «بازچرخ» و نوشتن کتاب «دوچرخه تهران» به سفارش سازمان حملونقل و ترافیک شهر تهران بهانهای شد تا در این شماره از نشریه با او همراه شویم.
اغلب همه جا دوچرخه همراهش است، هم برای انجام امور جزئی در نزدیکی محل سکونت، هم برای رفتن به دانشگاه و محلکار. از شمال تا جنوب و شرق به غرب شهر ترجیح میدهد از دوچرخه استفاده کند. از کودکی دوچرخهسواری میکرد و هنوز هم در ۳۱سالگی درحالی که خیلی از جوانان همسن و سالش دوست دارند سوار بهروزترین خودروها شوند، او رکاب زدن را به راندن خودرو ترجیح میدهد و دوچرخهاش را با هیچ وسیله نقلیه شخصی دیگری عوض نمیکند: «دوران کودکی از دوچرخه فقط برای تفریح و گردش استفاده میکردم، اما کمکم این وسیله برایم به وسیلهای برای تردد در شهر تبدیل شد. از وقتی برای ادامه تحصیل در رشته شهرسازی وارد دانشگاه تهران شدم تا امروز که دانشجوی مقطع دکترای رشته شهرسازی در دانشگاه تربیت مدرس هستم با حس مسئولیتپذیری بیشتر و نگاهی تخصصیتر به این کار میپردازم. شروع فعالیتم از ۹ سال پیش در گروه بازچرخ(حرکتی با ابعاد مردمی، برای بازتعریف رفتو آمدهای شهری و توسعه دوچرخهسواری در شهر) انگیزهام را برای این کار چندبرابر کرد. به مرور یاد گرفتم که دوچرخه فقط وسیلهای برای بازی و تفریح و ورزش در پارکها نیست و از آن میتوان بهعنوان وسیله حرفهای ورزشی برای جابهجاییهای شهری استفاده کرد.» او با بیان اینکه عمدتاً در شهر ما کمتر کسی چنین نگاهی به دوچرخه دارد، میافزاید: «وقتی سوار دوچرخه هستیم ارتباطی بیواسطه و نزدیک با شهر برقرار میکنیم. صداها، جریان هوا، نور و تصاویر شهری برایمان مهم میشود و آن را از نزدیک لمس میکنیم، ولی وقتی سوار بر خودرو هستیم انگار در یک حباب اقلیمی خودمان را حبس کردهایم که فقط برایمان اهمیت دارد که از یک مبدأ به یک مقصد برسیم و جابهجا شویم و فضا را عبوری میبینیم.»
دوچرخهسواری در شهر
نظرپور، حرفهای زیادی در مورد محتوای کتاب دوچرخه تهران دارد: «این کتاب سراغ تجربه دوچرخهسواران در شهر میرود و مشکلات پیش روی توسعه دوچرخهسواری را در شهرهای خودرومحور و موضوعاتی همچون«در شیب امکان دوچرخهسواری وجود دارد» یا «خانمها میتوانند دوچرخهسواری کنند و...» مورد بررسی قرار میدهد. در کنار این موضوعات برخی تصاویر، اینفوگرافیها و موضوعات آموزشی هم در این کتاب آمده است. در تألیف این کتاب سعی بر این بوده تا با آسیبشناسی عملکرد و تجربیات گذشته و با توجه به ابعاد سخت، نرم و سازمانی، اقدامات هماهنگی برای توسعه دوچرخهسواری در شهر انجام شود. این کتاب در ۲ هزار نسخه منتشر شده و شهروندان برای دریافت آن باید با سازمان حملونقل و ترافیک یا گروهها و کمپینهای دوچرخهسواری همراه باشند. در حال برنامهریزی برای برگزاری برنامههای مختلف ترویجی هستیم تا در جریان این برنامهها کتاب را معرفی کنیم و آن را به دست شهروندان و دوچرخهسواران برسانیم.»
تردد با دوچرخه را یک ارزش اجتماعی میدانم
عواملی همچون حضور در کمپین بازچرخ و از سوی دیگر آغاز تحصیل در رشته شهرسازی دست به دست هم دادند تا این شهروند دوستدار دوچرخه به اجرای برنامههای مختلفی از جمله ترویج دوچرخهسواری در شهر، برگزاری پویشها و نوشتن کتابهای مرتبط با این موضوع گرایش پیدا کند. میگوید: «نخستین روزهای ورودم به دانشگاه در سال۱۳۸۸ هنوز تفکر امروزی در من حاکم نشده بود و بیشتر به دوچرخه نگاه کاربردی داشتم تا بتوانم با استفاده از آن ترافیک را دور بزنم. به مرور زمان شیفته اینکار شدم و سعی کردم بهعنوان یکی از حامیان شهر و عضوی از گروه بازچرخ، دوچرخه را وسیلهای برای دگرگونی شهر بدانم. حالا نه گواهینامه دارم و نه خودرو. او نه تنها برای تردد از خانهاش که در مرکز شهر است تا محل تحصیلش در دانشگاه تربیت مدرس و دفتر کارش در خیابان کریمخان از دوچرخه استفاده میکند، حتی تردد با دوچرخه را یک ارزش اجتماعی میداند: «در این میان سال ۱۳۹۳ کتابی با عنوان«شهرها و امپراتوری دوچرخهها» نوشتم و به چاپ رساندم.»