شاید تصورش سخت باشد که روزگاری تهرانی‌ها با لهجه و زبان دیگری حرف می‌زدند و خبری از «لهجه تهرونی» امروز نبود...

همشهری آنلاین - حسن حسن زاده: وقتی تهران آبادی کوچکی بود در بیخ گوش ری، تهرانی‌ها زبان دیگری داشتند؛ در کوی و برزن این آبادی زبان «رازی» یا همان زبان مردم شهر ری شنیده می‌شد. در دوره قاجار که تهران از یک آبادی کوچک به تدریج به پایتخت ایران تبدیل شد، ورود مهاجران و اقوام مختلف همه چیز را برای شکل‌گیری زبان و لهجه امروز مردم تهران مهیا کرد. در ادامه با «داریوش شهبازی» درباره خاستگاه لهجه امروز تهرانی‌ها و زبان تهران قدیم که دیگر کمتر نشانی از آن در محاوره روزمره مردم تهران باقی مانده گفت‌وگو کردیم. گفت‌وگوی همشهری آنلاین با این تاریخ پژوه و تهران شناس را در زیر بخوانید:

خاستگاه لهجه تهرانی یا به عبارت صحیح‌تر زبان تهرانی را باید در چه دوره تاریخی جست‌وجو کنیم؟

اولین نکته‌ای که باید بدانیم این است که زبان در هر جغرافیایی پیوسته در حال تغییر است و کلمات و واژه‌هایی افزوده و یا متروک می‌شوند. چرا که در طول تاریخ، تحولات سیاسی، جنگ‌ها، مهاجرت‌ها و... همواره بر زبان مردم یک گستره تاثیر داشته‌اند. البته هرچه از شهرها به مناطق کوچک‌تر برویم سرعت دگرگونی کندتر خواهد بود. به عبارت دیگر روستاها به دلیل تاثیر ضعیف‌تر از جنگ، مهاجرت و... دچار تغییرات کمتری بوده‌اند. زبان تهرانی و به طور کلی زبان راجی یا رازی هم از این قانون جدا نیست.

با این بیان، خاستگاه لهجه تهرانی به کدام دوره تاریخی تعلق دارد؟

برای بررسی دقیق‌تر، باید تحولات زبانی در گستره وسیع تهران، ری و شمیرانات را در محدوده دماوند تا کرج امروزی بررسی کنیم. ابتدا باید سراغ دوران پیش از اسلام و زبان رایج این منطقه که به آن «رازی» یا «راجی» گفته می‌شد برویم. تهران در آن دوران روستایی بسیار کوچک در مجاورت شهری بزرگ به نام ری بود و زبان رایج در آن هم همان زبان رازی یا راجی نام داشت؛ یعنی زبان غالب مردم روستاهای قصران خارج. اما زبان رازی هم بر گرفته از زبان پهلوی است که در دوران پیش از اسلام در بخش وسیعی از جغرافیای امپراتوری ایران رایج بود و زیر شاخه‌های آن تاتی، لری، کردی، مازندرانی، گیلکی و... است.

این تاثیرات در دوران اسلامی و حضور اعراب در ایران چگونه بود؟

در دوران اسلامی با فروپاشی امپراتوری ساسانیان و تسلط اعراب بر ایران، زبان عربی به زبان غالب تبدیل شد. گو اینکه تا چند قرن در محدوده کوهستانی شمیرانات یعنی قصران داخل و طبرستان (مازندران و گیلان کنونی) زبان پهلوی رایج بود و حتی سکه ساسانی به کار می‌رفت. در دوره اسلامی و به ویژه در دوران خلافت امویان و عباسیان گروه‌هایی از جمعیت شیعه به شمیرانات و آبادی‌های دور دست و گمنام پناه آوردند. آبادی‌هایی که ساکنانش همگی سادات هستند یادگار آن دوران است. بنابراین زبان عربی هم در منطقه شمیران و تهران امروزی تاثیر گذاشت و شمار زیادی از واژگان عربی در زبان رازی جا خوش کرد. در دوره‌های بعد اما با تشکیل سلسله غزنویان و مسلط شدن زبان ترکی، این موج اثرگذار بعدی آغاز شد. همچنانکه در حکومت سلجوقیان و نیز دوران طولانی حکومت صفویه که همه ترک زبان بودند، کلماتی از زبان ترکی هم در زبان رازی تاثیر گذاشت.

آیا نشانه‌هایی از زبان رازی در منابع مکتوب وجود دارد؟

بله. در آغاز قرن هفتم هجری و همزمان با ورود مغول‌ها به ایران، شاعری به نام «بندار رازی» اشعاری به زبان رازی سروده و مکتوب کرده است. اما پس از حمله مغول‌ها به ری و خرابی‌های بسیاری که در این شهر به بار آمد، شمار زیادی از اهالی ری به روستاهای اطراف از جمله روستای کوچک تهران کوچ کردند. در این دوران بود که تهران به تدریج رشد کرد، به شمار جمعیت آن هم افزوده شد و زبان رازی هم در این محدوده قوت بیشتری گرفت.

آیا آثار مکتوب از لهجه تهرانی یا همان زبان رازی وجود دارد؟

بله. در دوران حکومت صفویه، شاعری به نام ملاسحری تهرانی اشعاری به لهجه تهرانی یا همان زبان رازی سروده است.

نمونه‌ای از شعر ملاسحری رازی را بخوانید:

گل دیمم تا که یه ملا نمیشو  | سوته جانم به تماشا نمیشو

مده پیغام که اینها قصه‌اس | تا ترا نینه دلم وا نمیشو

زفل را واکه اگر دل می­بری | مغر تا شو نوینه جا نمیشو

یعنی گل رخ من از وقتی که به مکتب نمی­رود جان سوخته ­ام به تماشا نمی­رود. پیغام مده که اینها قصه است، تا تو را دلم نبیند وا نمی­شود. اگر دل می­بری زلف را باز کن، مرغ تا شب را نبیند جا نمی­رود.

چگونه این لهجه تهرانی یا زبان رازی از میان رفت و به تدریج به زبان و لهجه امروز تهرانی‌ها تبدیل شد؟

تحولات اساسی در لهجه تهرانی در دوران قاجاریه رخ داد. هرچند در دوران حکومت نادرشاه افشار هم سپاهیان متشکل از اقوام مختلف ایرانی مثل کردها، لرها، مازنی‌ها و... در تهران مستقر شدند که خود از عوامل تاثیرگذار بر لهجه تهرانی است. اما پس از پایتخت شدن تهران بود که روند پیدایش لهجه جدید تهرانی‌ها آغاز شد.

اشاره کردید مهمترین تحولات در لهجه تهرانی به دوران حکومت شاهان قاجار مربوط است. در این دوره در تهران و لهجه تهرانی چه تغییرات عمده‌ای رخ داد؟

برای بررسی دقیق این تغییر، دوره قاجار را به سه دوره مختلف تقسیم می‌کنیم. دوره آغاز حکومت قاجاریه با آقامحمدخان قاجار، دوره دوم عصر ناصری و سوم دوران مشروطه و سال‌های پایانی قاجاریه است. آقا محمدخان پس از استقرار در تهران، طوایف مخالف حکومت زندیه را با خود هم‌پیمان و به تهران آورد. یکی از این طوایف، اعرابی بودند که نادرشاه آنها را به ورامین منتقل کرده بود. او سپس سراغ افشارهای ساوجبلاغ و حتی یهودیان گیلعاد و... رفت و آنها را به تهران منتقل کرد. در آن دوران، ‌روستای تهران حدود ۱۵ هزار نفر جمعیت داشت که نیمی از این جمعیت، سپاهیان آقامحمدخان از طوایف مختلف ایران بودند. این در حالی است که جمعیت تهرانی تنها حدود ۷ تا ۸ هزار تن بیشتر نبود.

حضور این طوایف چه تاثیری بر لهجه تهرانی داشت؟

اگرچه در دوران گذشته هم گذر طوایف و قوم‌های مختلف به تهران افتاده بود، اما در دوره آقامحمدخان سه طایفه بزرگ اعراب، افشارها و قاجارها و نیز سپاهیان شاه، نیمی از جمعیت روستای تهران را تشکیل می‌دادند. در نتیجه اگر تا آن زمان، لهجه تهرانی زبان غالب مردم تهران بود، این لهجه با ورود اقوام مختلف به تدریج با افزایش مهاجران در اقلیت قرار گرفت. شاه بیت تغییرات لهجه تهرانی در عصر ناصری آغاز شد. در این دوره از جنگ‌های گذشته خبری نبود و تهران قاجاری به آرامش ‌رسید، امکانات زندگی بیشتری نصیب تهران ‌شد. پایتخت با سیل مهاجرت اقوام مختلف روبه‌رو شد تا جایی که شاه به دلیل افزایش جمعیت پایتخت، دستور تخریب حصار صفوی و ساخت حصار ناصری و گسترش شهر را صادر کرد. ورود آذربایجانی‌ها، ‌مازندرانی‌ها، زرتشتی‌ها، بهایی‌ها، یهودی‌ها، مسیحی‌ها (آشوریان نسطوری، ارمنی و کاتولیک) و دیگر شهرهای ایران به تهران، جمعیت پایتخت را به صد و پنجاه هزار نفر رساند. این جمعیت همه مهاجر بودند و تهرانی‌ها با توجه به متوسط نرخ رشد جمعیت کشور که صفر بود همان ۷ یا ۸ هزار نفر قبل باقی ماندند.

با این بیان، در دوره ناصری  هر کوچه از تهران یک زبان خاص داشت؟

بله. کوچه‌های جدید تهران به اقوام مختلف اختصاص یافت. آنقدر که هر کوچه با نام اقوام مختلف مثل قمی‌ها، کاشی‌ها، آذری‌ها، افشارها، باجمانلوها و... شناخته ‌می‌شد. هر طایفه‌ای و جمعیت هر شهری با یکدیگر به زبان خود صحبت می‌کردند. مثلا در کوچه آذری‌ها همه آذری و گروه‌های دیگر هم همینطور و البته اقلیت تهرانی هم با خود به همان لهجه باستانی یا زبان راجی سخن می‌گفتند. تهرانی‌ها اغلب ساکن محله‌های مرکزی یعنی چهارمحله عتیق تهران بودند. وقتی در هر کوی و برزن تهران یک زبان محلی گفت‌وگو می‌شد، به تدریج لهجه تهرانی که تا پیش از این زبان غالب تهران بود کاملا در حاشیه قرار گرفت.

آیا در عصر ناصری هم نمونه مکتوبی از لهجه تهرانی داریم؟

بله. در کتاب «زبده الآثار» به سال ۱۳۰۰ هجری قمری، شعری منسوب به زبان رازی با این مطلع وجود دارد: «در ایلخی شاه اسب کروک دبو/ در قافله...»

برای آشنایی با لهجه باستانی تهرانی به نمونه‌ای از گویش شمرونی از کتاب «مستانه» حسین عامری صفحه ۳۷۹ توجه کنید: «دی شو بیامم خونتون خو دبوی | یا مون گندم زار عقب او دبوی»

در این صورت، اقوام مختلف که به تهران مهاجرت کرده بودند در کوچه و بازار به چه زبانی با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کردند؟

از همین دوره است که در زبان ساکنان تهران اتفاق مهمی رخ می‌دهد. نه زبان ترکی، نه گیلکی، نه مازنی و نه هیچ زبان محلی دیگری جای زبان رازی را نمی‌گیرد. در واقع به تدریج در کوی و برزن، «زبان نوشتاری» ملاک زبان عمومی پایتخت نشینان می‌شود که منسوب به «زبان میرزاها» بود.

میرزاها چه کسانی بودند؟

میرزاها همان منشیان، نویسندگان و افراد باسوادی بودند که بیشترشان اصالت تفرشی، آشتیانی‌ و فراهانی‌ داشتند. آنها علاوه بر اینکه جمعیت زیادی در تهران داشتند، باسواد هم بودند. از طرفی به دلیل بی‌سوادی عموم مردم، نوشتار و نگارش بسیاری از متون به دست آنها افتاد. با ادبیات فارسی آشنا بودند و مهمتر از همه اینکه کلمات و واژگان فارسی را به خوبی می‌شناختند. شاخص این تغییر زبان اما کتاب «منشآت» اثر «قائم مقام فراهانی» است. او را سعدی دوم لقب داده بودند چرا که منشآت او یادآور گلستان سعدی است.

یعنی زبان امروز تهرانی‌ها، ریشه در کلام سعدی دارد؟

بله. پس از مهاجرت اقوام مختلف و اغتشاشی که در زبان مشترک پایتخت نشینان پیش آمد، هر خانواده‌ای در خانه و طایفه خود به زبان خودش صحبت می‌کرد و در کوچه و خیابان برقراری ارتباط مشکل بود. تا اینکه زبان نوشتاری که ملاکش زبان سعدی و همچنین زبان دیوانیان و مستوفیان و میرزاها بود، زبان مشترک ساکنان شهر شد و ملاک گفت‌وگو و ارتباط اقوام و طوایفی قرار گرفت که از نقاط مختلف کشور به تهران ناصری کوچ کرده بودند.

بنابراین لهجه امروز مردم تهران، همان لهجه تهرانی یا زبانی نیست که قرن‌ها در منطقه تهران، ری و شمیران وجود داشته است؟

بله. لهجه تهرانی در اواخر دوره ناصری از بین رفت. زیرا جمعیت تهران به ۱۵۰ هزار نفر رسید که تنها ۷ یا ۸ هزار نفر آنها تهرانی بودند. به عبارت دیگر در شهر تهران، امروز هیچ نشانی از آن زبان قدیمی در محاوره‌ مردم تهران وجود ندارد. هرچند نشانه‌هایی از برخی واژگان آن زبان در روستاها و آبادی‌های شمیران شنیده می‌شود، اما در همان لهجه‌ها هم رگه‌های زیادی از زبان‌های مازنی، ترکی، عربی و... وجود دارد.

سهم نشریات و کتاب‌ها در این تغییر و تحولات چگونه بود؟

نشریات و مکاتبات از دیگر عوامل مهم و تاثیر گذار در این فرآیند است. تعداد نشریات از دوره ناصری بیشتر شد و در عصر مشروطه به طور خارق العاده‌ای افزایش و عمومیت پیدا کرد. همچنین مدارس جدید و کتاب‌هایی چون «یک کلمه»، «سیاحتنامه» و نوشته‌های جمالزاده، صادق چوبک، صادق هدایت و نثر نو و شعر نو از عوامل هدایت کننده، موثر و انکارناپذیر در این روند تغییر هستند. نکته مهم دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد وسعت کلمات و واژه‌هاست. لهجه روستایی تهران هرگز دارای این وسعت واژه‌ها که در زبان امروز تهرانی‌ها وجود دارد، نبود.

اما در دوره پهلوی به ویژه در میان جماعت لوطی‌ها و باباشمل‌ها لهجه‌ای رایج بود که در گفتار عامه، منصوب به لهجه تهرانی است. نظر شما در این‌باره چیست؟

عده‌ای به اشتباه تصور می‌کنند لهجه منسوب به لوطی‌ها و باباشمل‌ها همان لهجه تهرانی قدیم است. این لهجه، واژگان خاصی مشتمل بر مرام و مسلک لوطی‌ها دارد و از اواخر دوره قاجار میان این گروه شکل گرفت. در واقع لهجه لوطی‌ها ارتباطی به لهجه و زبان تهرانی که خاستگاهش همان زبان رازی است، ندارد و قشرهای مختلف تهرانی این زبان را در اواخر قاجاریه به شیوه‌های خاص خود به کار بردند. تصور عام براین است که این شیوه گفتار همان لهجه قدیم تهران است که اشتباه است. این گروه کلماتی را در گویش تغییر می‌دهند مانند: قیدیم بجای قدیم، کیشمیش بجای کشمش، غلوم بجای غلام، جیگر به جای جگر که هیچ ربطی به لهجه روستایی تهران قدیم ندارد.

برچسب‌ها