همشهریآنلاین - نصیبه سجادی: از آن جور آدمهایی است اگر ساعتها با آنها وقت بگذرانی خسته نمیشوی، تازه وقت و بیوقت میخواهی که او را ببینی تا حالت خوبتر شود. نه از آن پا به سن گذاشتههایی که همیشه یک کیف پر از دارو همراهشان است و گرفتار انواع دردهای جسمی و غیرجسمی و ...
«ناهید فارسی» بانویی است که ۶ سال پیش به قله کلیمانجارو صعود کرده، یعنی در سن ۶۷ سالگی، آن هم به تنهایی. ۳ بار قله آرارات را درنوردیده و به قلههای سبلان، دماوند و... در کشورمان بارها و بارها رفته؛ دماوند را ۴۵ بار دیده و هر دفعه فاتح نوک قله بوده است. حالا از مدتی که ویروس کرونا شیوع پیدا کرده و پناهگاهها تعطیل شده، به کوههایی از این دست نرفته است، ولی هر هفته یا هر ماه لذت دیدار با کوههای اطراف تهران ولنجک، کلکچال، دربند و... را از دست نمیدهد. او حافظ محیطزیست است و برای طبیعت دل میسوزاند و حیوانات را هم دوست دارد، اما حاضر نیست در خانه حیوان نگهداری کند چون به باور او حیوانات باید در طبیعت، دشت و کوه و بیابان و یک کلام در خانه خودشان زندگی کنند.
پارک لاله حیاط خانه من است
قرارمان پارک لاله است. درست روبهروی منزل ناهید فارسی که میگوید سالهای دور که دبیر نمونه مناطق مختلف تهران بوده با معلمی در مدارس دولتی، همچنین تدریس خصوصی زبان انگلیسی آن را همراه همسر مرحومش خریده است و اکنون از زندگی در آن بسیار لذت میبرد. با مانتوی زرشکی رنگ و یک گل زیبا رویش به محل مصاحبه آمده و تا زمانی که ماسک روی صورتش هست، سن واقعیاش از ما پنهان میماند، هرچند که بدون آن هم جوان است و شاداب. او میگوید: «پارک لاله را دوست دارم. فکر میکنم حیاط خانه خودم است. هر روز صبح یک دور در پارک میدوم و ۲۰ دقیقه بدنسازی میکنم. در همین آمدن و رفتنها اگر در هر جای محلهام کم و کاستی ببینم، به مدیریت پارک گزارش میدهم تا مشکل برطرف نشود ولکن ماجرا نمیشوم.»
همان ابتدای صحبت، بعد از سلام و احوالپرسی بلافاصله از او میپرسیم منشأ این همه قبراقی و سرزندگی از کجاست؟ بانو فارسی معتقد است: «به نوع تربیتم مربوط میشود، به سبک زندگیام از کودکی تاکنون. یادم میآید دوران دانشآموزی هر روز صبح که از خواب بیدار میشدیم بلافاصله بعد از نماز باید ورزش میکردیم. پدرم پای ثابت دوومیدانیهایی بود که در محل زندگی ما برگزار میشد، همیشه هم الگوی من در زندگی بود. به ورزش خیلی اهمیت میداد. او هم تا زمانی که زنده بود در سلامت کامل زندگی کرد.»
نه فشارخون دارد، نه قند و نه بیماری دیگری و همه اینها را هم مدیون ورزش میداند. ولی در پاسخ به کنجکاوی ما میافزاید: «به غذا خیلی اهمیت میدهم. گوشت قرمز اصلاً نمیخورم. به غذاهای حاضری (فستفود) لب نمیزنم. شیرینی نمیخرم. گردو و شیر و پنیر در وعده صبحانهام حتماً هست. ماهی کم میخورم. قارچ زیاد میخورم. سبزی و میوه باید در همه وعدههای غذاییام باشد آن هم به مقدار زیاد، پیادهرویهای طولانی هم بخشی از فعالیتهایم است. بارها از کوه تا خانه پیاده رفتم. یکبار از ولنجک تا برسم خانه ۲ ساعت طول کشید.»
روزی که به کلیمانجارو صعود کردم
با حظی وافر از صعود به قله کلیمانجارو صحبت میکند و از صعود به بلندترین قله افریقا، با کوههای پر از برف و بلورهای کریستالی میگوید، خاطرهای که هیچگاه آن را فراموش نخواهد کرد. بانو فارسی خاطرهاش را اینطور توضیح میدهد: «زمانی که تورلیدر بودم و مترجمی مسافران خارجی را برعهده داشتم، در یکی از این مأموریتها پول خوبی به دست آوردم. سال ۲۰۱۴ بود که به تنهایی کولهام را برداشتم و به این سفر رفتم. آفریقا کوههای بلند زیادی ندارد. بلندترینشان همین کوه است که یکجورایی مثل دماوند سرد است و سخت. ۳ روز طول کشید. خیلیها سعی میکردند مانع کارم شوند، ولی من این کار را انجام دادم و توانستم به یکی از آرزوهای همیشگی جامه عمل بپوشم.»
از کوهنوردی در داخل کشور نیز خاطره دارد و هم خوب و عالی هم خاطرات بد که به خیر گذشته است. او میگوید: «در قلهنوردی به توچال چشمم دچار یخزدگی شده که توانستم با تلاش و تسلط خودم به فنون کوهنوردی آن را نجات دهم. هیچگاه در این سفرها از جوانان کم نیاورده و همیشه تا نوک قله را پا به پای آنها رفتهام. تا آخر ادامه دادم. تا قبل از شیوع ویروس کرونا راهنمای گروههای کوهنوردی بوده و هنوز هم کوهنوردی میکنم.»
حال دل خوب با آموزش رایگان به نابینایان
فارسی به قلههای بسیاری صعود کرده، کلیمانجارو، آرارات، سبلان، هنوز هم هر هفته کوه میرود. او میگوید: «باور میکنید که توانستهام با ورزش حتی استخوان شکسته کتفم را درمان کنم!؟» بعد خاطرهای را برایمان تعریف میکند: «در یکی از این کوهنوردیها دچار حادثه شدم. بعد از عکس و آزمایش تشخیص شکستگی و جراحی دادند، ولی توانستم با فیزیوتراپی خودم را درمان کنم. ۲ سال پیش هم در یک خفتگیری دچار شکستگی از ناحیه لگن شدم با ورزش خودم را درمان کردم و تن به جراحی ندادم.»
او میافزاید: «به همه سفارش میکنم ورزش کنند. تمام بدن را باید ورزش داد، تک تک عضلات و اندام را. متأسفانه همه حرفهایم راتأیید میکنند، ولی خیلی خوشبین نیستم که به توصیهام عمل کنند.»
بانو فارسی در این سفرها از طبیعت هم غافل نیست و زبالههایی که بر اثر بیتوجهی تعدادی از ما در دامن دشت و دمن و پای کوه ریخته میشود، جمع میکند و به همراهانش هم توصیه میکند به «مادر طبیعت» احترام بگذارند. او میگوید: «سال ۱۳۶۲ با «مهلقا ملاح» آشنا شدم و همراه این بانوی حافظ محیطزیست به سدهای اطراف تهران مثل لتیان و... میرفتیم و طبیعت تهران را پاکسازی میکردیم.»
این بانوی کوهنورد دوستدار طبیعت، از همنوعان خود غافل نیست و از مدتها قبل آموزش به گروه خاص را در برنامه هفتگیاش قرار داده است. او به نابینایان مکالمه انگلیسی را مجازی آموزش میدهد و از همه کشورها در این کلاس شرکتکننده دارد. فارسی میگوید: «بعضی از شاگردان در حد آکسفورد پیشرفته هم پیش رفتهاند. این کلاسها را بدون چشمداشت انجام میدهم تا حال دلم خوب شود.»