درخت «داغداغان» برای کشاورزان شمیرانی‌ دست کمی از لوبیای سحرآمیز و داستان‌ اسرارآمیز آن نداشت؛ هدیه‌ای بود از جانب طبیعت برای کسب روزی؛ درختی مورد احترام در فرهنگ مردم آبادی‌های شمال تهران یا همان روستاهای شمیران، که هنوز هم در کوچه و خیابان‌های شهر تعدادی از آنها یافت می‌شود.

همشهری آنلاین - حسن‌ حسن‌زاده: در روزگاران دور وقتی هنوز از ابزارهای پیشرفته کشاورزی خبری نبود، کشت و زرع در دل زمین‌های سنگلاخی و کوهستانی شمیران، گاو نر می‌خواست و مرد کهن. گاهی اما زمین‌ چنان سخت و سنگی می‌شد که از دست گاوآهن و مردان کهن هم کاری ساخته نبود و شخم زدن زمین به ابزاری اسرارآمیز احتیاج داشت؛ چیزی اساطیری که هدیه طبیعت به مردمان شمیران بود تا با آن دل زمین‌های سخت را نرم کنند و دانه‌ای بکارند برای گذران معیشت. در گفت‌وگو با «داریوش شهبازی» تهران‌شناس و تاریخ‌پژوه، از راز نهفته در سینه درخت «داغداغان» که روزگاری عصای دست کشاورزان شمیرانی بود رمزگشایی کردیم.

سنگ صبور روزهای سخت

مثل قصه‌های اسرارآمیز و داستان‌های کهن اساطیری که در دنیا مدرن امروز مهجور مانده‌اند، پیدا کردن درخت داغداغان یا همان درخت «تا» در کوچه‌های شمیران هم به راحتی گذشته نیست. با وجود این، هنوز هم می‌شود در کوچه‌های تو در توی اوین و درکه، کوچه‌باغ‌های اراج و حتی در میان انبوه درختان بوستان قیطریه که از گزند برج‌ها در امان مانده‌اند، چند درخت داغداغان پیدا کرد. اگرچه چشم رهگذران همیشه به چنارهای خوش قد و بالای شمیران است که شهر را به تابلوی نقاشی تبدیل می‌کنند، تک درختان تای به جا مانده از روزگار گذشته اما چشم‌ انتظار رهگذری هستند که راز نهفته در سینه آنها را بداند. این درختان صبور و مقاوم که حالا تک افتاده‌اند و کسی از قصه‌هاشان خبر ندارد، روزگاری در فرهنگ عامه شمیرانی‌ها جایگاه ویژه‌ای داشتند.

نام‌شان در زبان محلی «ته» یا «تهک» بود و هر جا چشم می‌چرخاندی، یکی از آنها دل زمین سخت و بی‌آب را شکافته بود. شهبازی می‌گوید: «درخت تا، داغداغان یا به قول شمیرانی‌ها ته یا تهک، درختی مقاوم است. چنان در برابر سرما و کم‌آبی تاب می‌آورد که زمین‌های سنگلاخی و کوهستانی بهترین مکان برای رشد آن است. این یعنی آبادی‌ها، تپه ماهورها و زمین‌های سنگلاخی دامنه کوه‌های شمیران که امروز به محله‌های شمال شهر تبدیل شده‌اند، پر بود از این درخت خاص که جایگاهی ویژه در فرهنگ عامه شمیرانی‌ها داشت.»

نمونه‌ای از درخت داغدغان یا درخت «تا» در محله اوین

سفر به ایران باستان با ریشه‌های داغداغان

راز درخت داغدغان و جایگاه ویژه آن در فرهنگ عامه شمیران را باید در ریشه‌های این درخت جست‌وجو کرد؛ ریشه‌هایی اسرارآمیز که انگار در دل تاریخ شمیران نفوذ کرده‌اند و برگی از این تاریخ کهن را برای ساکنان امروز شمیران حفظ کرده‌اند. رمزگشایی از این راز به سفری چندصدساله نیاز دارد؛ سفری به قلب تاریخ ایران باستان و رسوم کهن رایج در فرهنگ عامه مردمان ایران‌زمین. در روزگاری که هنوز خبری از آبادانی گسترده و کشاورزی فراگیر در اراضی شمیران نبود، درختان داغداغان به کمک کشاورزها آمدند. ریشه‌های جادویی این درختان به دل زمین‌های سنگلاخی زدند تا نخستین قدم‌ها برای کشاورزی و آبادنی در زمین‌های سنگلاخی برداشته شود.

شهبازی می‌گوید: «درخت داغداغان در ایران باستان جایگاه ویژه‌ای داشت. ریشه‌های نیرومند آن ده‌ها متر به دل زمین‌های سنگلاخی نفوذ می‌کرد تا زمین سخت و سنگی برای شخم زدن و کشاورزی آماده شود. نخستین کشاورزان شمیرانی هم با استفاده از همین خاصیت اسرارآمیز و با کاشتن این درختان در زمین‌های سنگلاخی، کشاورزی و آبادانی را به ارمغان آوردند. با توجه به اهمیت کشاورزی در آن دوران، عجیب نیست که درختی با این ویژگی‌های حیات‌بخش به درختی ارزشمند و مورد احترام تبدیل شود.»

میوه درخت «تا»

یاد تک درخت تای زرگنده به خیر

اگرچه در روزگار حکمرانی برج‌ها و آپارتمان‌ها دیگر جایی برای این درختان اسرارآمیز و معجزه‌شان برای کشاورزان باقی نمانده است، اما حافظه تاریخی شمیرانی‌ها پر است از رسوم خاص و احترام ویژه به این درخت اسرارآمیز. تک درخت تای زرگنده با آن پارچه‌های رنگی روی شاخه‌هایش، آخرین بازمانده مشهور از نسل این درختان مقدس بود که احترام ویژه‌ای میان شمیرانی‌ها داشت؛ اگرچه دیگر از درخت تای زرگنده هم نشانی باقی نمانده و آپارتمان‌ها و برج‌ها جای آن روئیده‌اند. شهبازی که خود روزگار کودکی‌اش را در محله زرگنده گذرانده و از شاهدان عینی احترام خاص قدیمی‌ها به آن درخت بود می‌گوید: «تک درخت تای زرگنده شرایط ویژه‌ای داشت. در سال‌های دهه ۳۰ و ۴۰ کمی آنسوتر از کوچه قنات، تک درختی کهنسال روی شیب نسبتا تند تپه رشد کرده بود؛ درختی تنومند که قطر بن آن به بیش از ۳ متر می‌رسید و شاخه‌هایش همیشه پر بود از پارچه‌های رنگی. باد که به شاخه‌ها می‌افتاد، لرزش پارچه‌های رنگی چنان منظره‌ زیبایی می‌ساخت که تماشای آن لذت بخش بود. این درخت چنان مورد احترام بود که زنان وقتی نذر داشتند و می‌خواستند برای برآورده شدن حاجت با خدای خود راز و نیازکنند، تکه پارچه‌ای رنگی به شاخه درخت گره می‌زدند.»

داریوش شهبازی، تهران‌شناس و تاریخ‌پژوه

درخت زندگی در فرش ترکمنی

احترام به درخت داغداغان در میان ترکمن‌ها هم دیده می‌شود. نقشه‌های فرش‌ ترکمنی پر است از شمایل این درخت که میان مردمان این منطقه از ایران هم جایگاه ویژه‌ای داشت. شهبازی می‌گوید: «ترکمن‌ها به درخت داغداغان، درخت «تقوک» می‌گویند. این درخت برای ترکمن‌ها هم جایگاه خاصی دارد. تا جایی که آنها تکه‌ای از چوب این درخت را برای جلوگیری از چشم‌زخم و دفع بلا به گردن کودکان می‌آویزند و در نقشه فرش‌ها هم از این درخت که به گونه‌ای درخت زندگی است استفاده می‌کنند.

نمونه‌ای از نقش درخت داغداغان یا درخت «تقوک» در فرش‌های ترکمنی