همشهری آنلاین- راحله عبدالحسینی: خانههای قدیمی در محلههای شمیران هنوز هم به قوت خود باقیاند. خانههایی که از کلنگ ساخت و ساز جان سالم به در بردهاند و سعی دارند کمر خمیده خود را راست نگهدارند و همچنان برای ما روایتگر لطف و صفای تهران قدیم باشند. اما این خانه که صفت قدیمیترین خانه درکه را یدک میکشد، ارزش و اعتبار خود را از صاحبش حاج احمد سیدمحسنی میگیرد.
اهالی قدیمی به واسطه اعتمادی که به پیر غلام اهل بیت(ع) داشتند و وقتی علاقهاش به گردآوری اسناد را دیدند، او را همراهی کردند. وقتی به خانه او سر میزنیم و غرق اسناد قدیمی میشویم، از آداب و رسوم ازدواج، تولد فرزند و خرید و فروش زمین بین شمیرانیها بیشتر آگاه میشویم.از قباله ازدواج مادربزرگ گرفته تا نامههایی که برای حل مشکل اهالی نوشته شده و اعلامیههای زمان پیروزی انقلاب. حاج احمد و خانوادهاش این خانه قدیمی را حفظ کردهاند. حاج احمد سالهاست همراه با خانوادهاش در خانه دیگری زندگی میکند،اما همیشه به این خانه سر میزند باغچه را آبیاری میکند و گرد و غبار از اشیا و وسایل قدیمی میگیرد. قدم که به داخل حیاط خانه میگذاری صدای آب روحت را صفا میدهد.
هشتی خانه محلی برای رفع مشکلات همسایهها
به سبک معماری قدیم این خانه هشتی دارد. فضای سرپوشیدهای بین کوچه و خانه که هم ارتباط با بیرون و همسایهها فراهم میشود و هم اهالی خانه. اما نه میتوانی حیاط و اتاقها و داخل خانه را ببینی و نه اهل خانه و اندرونی را. همسایهها هم در همین هشتی نامههای خود را به دست پدر حاج احمد که رئیس انجمن محلی درکه بود، میرساندند و بیشتر وقتها او میانجی حل مشکلات مردم میشد. یکی از کارهای انجمن راهسازی برای مردم درکه بود. پدرش «سید جلال» مردمدار بود.
قباله ازدواج مادربزرگ
در میان پوشههای پر از اسناد قدیمی که حاج احمد در این خانه دارد، موارد جالبی دیده میشود. یک سند خرید و فروش زمین که هنوز اثر انگشت کدخدا پای آن است، قباله ازدواج مادربزرگ و سند ازدواج مادر حاج احمد. شناسنامه پدر بزرگش سید حبیب الله و شناسنامه پدرش سید جمال هم هست. نامهای هم هست که آیت الله طباطبایی برای پدربزرگش نوشته بود تا کمک کند فردی بتواند خانهای در درکه اجاره کند. سید احمد اعلامیههای زمان انقلاب را نشان میدهد و میگوید: «اگر زمان شاه می دانستند ما این اعلامیه ها را در خانه داریم اعدام می شدیم.» اسناد ما را به روزگار گذشته می برند. به ۲قرن پیش.
زندگی ۷نسل در این خانه
نسلهایی که در این خانه زندگی کردند را برایمان میشمارد: «آسدمحسن، حاج میرکریم، حاج میررحیم، سیدمحمد، سیدحبیب الله، سید جمال و من. بچهها هم برای خودشان صاحب زندگی شدند و از این خانه رفتند.»
سیداحمد میگوید که معماری این خانه از ابتدا به این شکل نبود. «گوشه حیاط ۳ اتاق بود. اتاق وسط ۵دری بود که برای پدربزرگم بود. آن گوشه هم مطبخ. داخل مطبخ تنور داشتیم. اتاقها و آشپزخانه بعدها ساخته شد.»