همشهری آنلاین - رضا نیکنام : اینطور که ساکنان بومی و قدیمی محله خزانه بخارایی و اطراف و میدان چالی عنوان میکنند، سابقه شکلگیری اینجا بیش از ۷۰ سال است. در آن دوران گروهی از شهروندان ساکن در قزوین برای پیدا کردن شغل و خانه مناسب به این قسمت از شهر آمدند. البته به گفته اهالی، تلفظ درست این میدان «شالی» نام یکی از روستاهای استان قزوین بود که به مرور زمان در گفتار عامیانه به «چالی» تبدیل شد. سبک زندگی، نوع حرفه و شغل ساکنان میدان چالی و تأثیرگذاری مهاجرت قزوینیها به این نقطه در آن روزگار به گونهای بود که حتی اکنون نیز بافت اجتماعی و اقتصادی اطراف میدان محقق (چالی سابق) متأثر از آن دوران است. در گفتوگو با ریش سپیدان و قدیمیها به تاریخچه شکلگیری میدان چالی پرداختهایم.
قصههای خواندنی تهران را اینجا بخوانید
شاید برای ساکنان تهران جالب باشد که حرفه و پیشه ساکنان اولیه این محدوده در محله خزانه بخارایی و میدان چالی، دامداری و پرورش طیور و به اصطلاح قدیمیها «چوبداری» بود. حاج «علی خدایی» یکی از ساکنان قدیمی اطراف میدان محقق است که ۸۰سال از خدا عمر گرفته است. او درباره تاریخچه شکلگیری محله چالی میگوید: «وقتی گروه زیادی از قزوینیها به اینجا آمدند نگهداری و پرورش گوسفند رواج ویژهای پیدا کرد. آن زمان تعداد چوبدارها در محله آنقدر زیاد بود که خیلی افراد برای خرید دام و طیور به اینجا میآمدند.»
یکی دیگر از ویژگیهایی که در سبک زندگی قزوینیها در محله چالی وجود دارد علاقهمندی به زندگی گروهی بود. بنابراین میبینید که اکنون پس از گذشت ۵۰ سال هنوز جمعیت اصلی این محله را قزوینیها تشکیل میدهند و تنها شاید ۲۰درصد از ساکنان محله از دیگر اقوام و قومیتها باشند. حاج خدایی در باره سبک زندگی ساکنان اولیه محله چالی میگوید: «در قدیم شبچره و برپایی مهمانیهای شبانه بین اهالی رونق ویژهای داشت، به ویژه در تابستانها، خانوادهها پس از انجام کار سخت و طاقتفرسای روز به خانه یکدیگر آمد و رفت داشتند و به جز عیادت، صرف غذا و گفتوگوی خودمانی به حل و فصل و بازکردن گره از مشکلات یکدیگر میپرداختند.»
تغییر چهره محله پس از چند دهه
در روزگار قدیم تمرکز حرفه نگهداری و پرورش گوسفند در این محدوده باعث شده بود که اینجا را میدان یا محله چالی(شالی) بنامند. این وضع تا سالهای اول انقلاب اسلامی وجود داشت اما به مرور زمان چهره محله تغییر کرد و ساکنان محله به کسب و کار و مشاغل دیگری روی آوردند. خدایی میگوید: «هنوز هم مشاغلی مثل قصابی از حرفههای قدیمی و ریشهدار محله است و به نوعی به جا مانده از دوران رونق حرفه نگهداری و پرورش دام و طیور در نیم قرن گذشته به شمار میآید. اکنون در محدوده میدان محقق (میدان چالی) شاهد فعالیت اصناف مختلف هستیم؛ از صافکاری، مکانیکی، اگزوزسازی تا فروش قطعات یدکی خودرو. تغییر بافت شهری و موقعیت جغرافیایی محله و میدان محقق باعث شده است که بازار این حرفهها داغ و پرمخاطب باشد. تعداد زیاد رفت و آمدهای خودرو و نزدیکی به ترمینال مسافربری جنوب و نیازهای روزمره ساکنان محله در زمینه خدمات خودرو باعث شده که اینگونه مشاغل در چند دهه اخیر رشد شتابان و گستردهای داشته باشد.»
قبلاً اینجا کورهپزخانه بود
یکی از افراد قدیمی محله، حاج «رضا شهبازی» ۵۱ ساله، متولد و بزرگ شده همین جاست. وی در زمینه چگونگی پیدایش و شکلگیری میدان و محله چالی نگاه متفاوتی دارد و در این زمینه توضیح میدهد: «در این باره ۲دیدگاه مطرح است. اول اینکه سالها قبل از مهاجرت قزوینیها به این قسمت منطقه، کورهپرخانهای اینجا وجود داشت که به دلیل گودبرداری و حفاری زمین به شکل گودال و چال درآمده بود. بنابراین از آنجایی که شکل مدور داشت و چند خانواده در آن سکونت داشتند به میدان چالی شهرت پیدا کرد. نظر دیگری هم وجود دارد که البته بزرگان و ریشسپیدان محله آن را تأیید میکنند و آن مهاجرت گروهی از خانوادههای قزوینی به محل سابق کورهپزخانه بود. آنها زمین خاکی و بایر اینجا را هموار کردند و برای خانوادهشان خانه و سرپناه ساختند. با اینکه بعد از این دوران دیگر از گودال خبری نبود، اما اهالی در گفتوگوهای روزانه از نام میدان چالی استفاده میکردند. تا اینکه این میدان به اسم محقق نامگذاری شد.»
قزوینیها خونگرم و مهماننوازند
ساکنان قدیمی و ریشسپیدان محله یکی دیگر از ویژگیهای اجتماعی ساکنان اولیه میدان چالی را رسم مهماننوازی عنوان میکنند. شهبازی، ادامه می دهد: «نوع اخلاق و منش قزوینیهای ساکن در این محدوده به گونهای بود که هیچوقت فراموش نمیشود. اگر خانوادههایی در شب و زمان تاریکی هوا به اینجا میآمدند و جای مناسبی برای استراحت پیدا نمیکردند اهالی آنها را به خانه دعوت میکردند تا بیسرپناه نباشند و مثل اقوام و بستگان نزدیک خود از این خانوادهها پذیرایی میکردند.»
سالها قبل از ساخت ترمینال مسافربری جنوب، رسم مهماننوازی بین مردمان ساکن در میدان چالی رواج داشت و البته پس از آن نیز برخی از مسافرانی که قصد داشتند از این مسیر به شهر دیگری بروند از محبت و مهماننوازی شهروندان خاطرهها دارند. شهبازی میگوید: «گاهی وقتها مسافران گذری که طعم مهماننوازی اهالی را چشیدهاند و خاطرهای شیرین از آن در یاد دارند در سفرهای بعدی به خانه اهالی سر میزنند و از شهر و دیار خود برای آنها سوغات میآورند. حتی بارها اتفاق افتاده که این آمد و رفتها باعث آشنایی خانوادهها و ازدواج جوانان شده است.»