گاهی وقت‌ها در محله‌های خودمان با سوژه‌هایی برخورد می‌کنیم که خیلی جالب به نظر می رسد؛ مثل پیدا کردن مدرسه‌ای در یکی از محله های قدیمی تهران که طراحی ویژه‌ای داشته که جالب‌ترین آن، تعبیه مسیری بوده که از داخل مدرسه به شبستان و صحن مسجد راه داشته است.

همشهری آنلاین _ رضا نیکنام : یک ضرب‌المثل قدیمی است که می‌گوید: «هر که از پول گذشت از پل گذشت»؛ این مصداق همان آدم‌هایی است که پولی را که با هزار ضرب و زور و زحمت به دست می‌آورند در راه خدا و کمک به خلق خدا انفاق می‌کنند. وقف، باقیات صالحاتی است که بعد از واقف می‌ماند و هر دفعه یک بار یک نفر خدابیامرزی نثار روحش می‌کند. ساخت و وقف مدرسه از قدیم‌الایام یکی از کارهایی بود که خیّرین انجام می‌دادند. «مدرسه پورجوادی» در  خیابان پور واجدی محله باغ آذری از آن مدرسه‌هاست. اما قصه مدرسه‌ای که به مسجد راه داشت، چه بود؟

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا ببینید

مدیر مدرسه به مسائل مذهبی خیلی اهمیت می‌داد

حاج «ماشاالله‌ پورجوادی» اصالتا اهل اصفهان بود و از آن مردان نیک روزگار. او فرد خیر بود که در محله ضعیف‌نشین باغ آذری موقوفاتی داشت. علاوه بر ساخت مدرسه در سال ۱۳۳۴، مسجد پورجوادی و درمانگاه خیّریه حضرت ولی‌عصر(عج) از یادگارهای اوست.

مدرسه‌پور جوادی که در دهه ۳۰ و زمان پهلوی دوم ساخته شد یک مدرسه اسلامی ‌محسوب می‌شده و تعدادی از معلمانش روحانی بودند. مدرسه دولتی نبود و ملی حساب می‌شد و از شاگردانش شهریه می‌گرفتند.

در سال‌های اولیه ساخت مدرسه خود حاج ماشاالله پورجوادی مدیریت مدرسه را عهده‌دار بود و به‌طور مستقیم در امور مدرسه نظارت می‌کرد. اما معلم و بعدها مدیر مدرسه از سوی آموزش و پرورش تعیین می‌شد.

آقای پورجوادی به مسائل مذهبی بچه‌ها خیلی اهمیت می‌داد طوری که از مدرسه به مسجد پورجوادی دری باز می‌شد و سر ظهر بچه‌ها را به صف می‌کردند و برای نماز جماعت به مسجد می‌بردند. این‌طوری بچه‌ها علاوه بر دروس مدرسه با آموزش‌های دینی آشنا می‌شدند. ‌در نظر بگیرید که این امر در زمان پهلوی انجام می‌گرفته است. ‌

متأسفانه عمر آقای پورجوادی زیاد به دنیا نبود و مصداق خوبان در جوانی می‌میرند در سن جوانی در دهه چهل فوت می‌کند.

احیای دوباره مدرسه ای که پس از کش و قوس فراوان 

ناگفته نماند هر چند مدرسه ملی بود و از شاگردان شهریه دریافت می‌شد اما تأکید و فشاری روی پرداخت شهریه نداشتند و از طرفی پولی هم که به‌عنوان شهریه می‌گرفتند می‌شد صرف نگهداری و امور جاری و ساختمان مدرسه و همچنین برای تأمین مخارج بچه‌های بی‌سرپرست، هزینه می‌شد.

سال‌ها مدرسه به همین منوال به کار خود ادامه می‌دهد تا اینکه مدرسه در اختیار آموزش و پرورش قرار می‌گیرد و بعد از چند سال در سال ۱۳۷۷ که به حال خود رها می‌شود و تقریباً تا سال ۱۳۸۵ همین‌طور مخروبه ماند. تا اینکه آقای دکتر جعفری از استادان دانشگاه تهران می‌آید و مدرسه را از اداره اوقاف برای دبیرستان غیرانتفاعی اجاره می‌کند و این‌طور مدرسه دوباره احیا می‌شود.

اما متاسفانه از سال گذشته دوباره این مدرسه تعطیل شده که گفته می شود به علت عدم توانایی در پرداخت اجاره بوده است.