اگر به تاریخچه شکل‌گیری انقلاب اسلامی و دوران ٨ سال دفاع مقدس دقت کنید، متوجه تاثیرگذاری و نقش‌آفرینی‌ بانوان در این‌ رویدادها و حماسه‌ها می‌شوید. بانوان از اولین کسانی بودند که در صف‌ اول مبارزه با رژیم طاغوت قرار گرفتند. این تلاش‌ها و رشادت‌ها در سال‌های جنگ تحمیلی نیز ادامه یافت.۵

همشهری آنلاین - مریم قاسمی: بانوان پس از آشنایی با آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی در پذیرفتن آن شکی به دل راه ندادند و این مسیر را در طول دوران دفاع مقدس ادامه دادند. با قدردانی از متولیان ستاد مردمی شهدای منطقه ۱۶ که اطلاعات جامع و کاملی در این زمینه در اختیارمان گذاشتند، این چند سطر تقدیم می‌شود به روح پاک و مطهر بانوان شهیده و شیرزنان ایثارگر منطقه ۱۶ تهران. 

خواندنی‌های بیشتر را اینجا ببینید

شهدای مظلوم خانواده غریبی

حکایت شهادت شهیده‌های مظلوم خانواده غریبی را اهل محل به‌خوبی می‌دانند. اینها از اهالی قدیمی محله خزانه بودند. شهیده «لیلا» و شهیده «طیبه» غریبی، فرزندان شهید «غلامعلی غریبی»، «بتول غریبی» فرزند «علی‌حیدر غریبی» و همچنین «اشرف‌السادات موسوی» عروس ۶ماهه خانواده و همسرش «محمدرضا غریبی» که همه‌شان همزمان و در یک روز، ۱۲ فروردین ۱۳۶۴، به درجه رفیع شهادت نائل شدند.


حجاب بانوان خانواده شهیدان غریبی چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب‌اسلامی زبانزد خاص و عام محله بود. لیلا کوچک‌ترین خواهر بود، اما همیشه سعی می‌کرد، مثل خواهران بزرگ‌تر، فرایض دینی را به‌جا آورد. خانواده‌اش را آنقدر دوست داشت که نمی‌توانست دوری آنها را تحمل کند. وقتی جنگ شروع شد، او به همراه چند تن از اعضای خانواده‌اش به شهرستان رفته بود. وقتی از آغاز جنگ خبردار شد، اصرار کرد تا او را به خانه خودشان و نزد پدرش برگردانند. می‌گفت اگر پدرش شهید شود دیگر دنیا را بدون او نمی‌خواهد و بالاخره در اثر یکی از بمباران‌هایی که در محله خزانه روی داد لیلا، پدر و خواهر، دختر عمو و  همسر جوان برادرش به شهادت رسیدند.

شهیده‌ «اعظم‌بخشی» و دختر خردسالش

شهیده «اعظم بخشی»، از بانوان فعال محله نازی‌آباد، را همه به خاطر کمک‌هایی بی‌دریغش به رزمندگان اسلام می‌شناختند. با شروع جنگ، اوقات بسیاری را در مسجد محل می‌گذراند تا برای رزمندگانی که در جبهه‌ها می‌جنگند، لباس گرم و دارو و تجهیزات آماده کند. در اولین روز ماه مبارک رمضان، در حالی که با دختر ۵ ساله‌اش در خانه مشغول تهیه افطاری بودند، یکی از بمب‌های رژیم بعثی به خانه آنها اصابت کرد و هر ٢ شهید شدند. وقتی همسر و پسرش به خانه بازگشتند با ویرانه‌های خانه و جنازه ٢ شهیده روبه‌رو شدند. شهیده «اعظم بخشی» همسر و مادر خانواده جان خود را در راه میهن از دست داد.

نام ماندگار شهیده «مدینه جلویی» و خانواده‌اش

شهیده «مدینه جلویی» یکی دیگر از بانوان فعال و انقلابی بود که در برنامه‌های مسجدی و امور خیرخواهانه مشارکت داشت و برای همین  بین زنان محلی محبوب شده بود. در نخستین روزهای بهار سال ۱۳۶۴ که به همراه «بتول غریبی» دختر و «اشرف السادات موسوی» عروسش به دیدار اقوام نزدیکش رفته بود، به همراه دیگر اعضای خانواده‌ میزبان، در زمان بمباران هواپیماهای رژیم بعثی و اصابت بمب به خانه و انفجار شدید، به شهادت رسیدند و نامشان برای همیشه جاوید و ماندگار شد. 

شهیده «تبرک علایی» و پرواز تا ملکوت در ماه مبارک‌ رمضان

چند ساعت قبل از اصابت بمب به خانه‌شان در محله یاخچی‌آباد همسر شهیده تبرک علائی خواست که از خانه بیرون برود تا برای افطار تدارک ببیند. شهیده که انگار به او الهام شده بود اتفاقی در راه است، از همسرش خواهش کرد که دختر کوچکشان را هم با خود ببرد. دخترک با گریه و زاری از مادر درخواست می‌کرد که اجازه دهد او پیشش بماند، اما تقدیر چیز دیگری رقم‌زده بود. بالاخره پدر، دختربچه را در آغوش کشید و بیرون رفتند. وقتی به خانه بازگشتند، همه‌جا را آتش فرا گرفته بود و مادر خانواده به شهادت رسیده بود. شهیده «تبرک علایی»، از بانوان ساکن در محله نازی‌آباد، در سال ۱۳۶۷، مصادف با اول ماه مبارک رمضان، به شهادت رسید و تا ملکوت و محضر پروردگار پرگشود.

سجاده خونین شهیده «زهرا عبداللهی» 

شهیده «زهرا عبداللهی» ساکن یاخچی‌آباد بود و همه او را به عنوان بانویی مومن و متدین می‌شناختند. همیشه سعی می‌کرد بیشترین تلاش را در رعایت کردن حجاب و به‌جا آوردن فرایض دینی داشته باشد. او مروج حجاب در بین دختران نوجوان و جوان بود و گاهی به هزینه خودش برای آنها چادر می‌دوخت و به آنها هدیه می‌داد. این بانوی شریف در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۷ در زمانی که محله‌شان بمباران شد، در حال خواندن نماز مغرب و عشاء، بر سجاده‌اش به شهادت رسید. 

شهیده «فاطمه گلبرگ غلامی»؛ شهادت به وقت‌ افطار

همراه با خانواده‌اش در کوچه شهید صنیع خانی زندگی می‌کرد. اهالی بومی و قدیمی محله یاخچی‌آباد آنها را می‌شناختند. شهیده «فاطمه گلبرگ غلامی» آن روز برای افطار میزبان خانواده دایی خود بود. دختر و پسر کوچک شهیده فاطمه دور خانه می‌چرخیدند و با هم بازی می‌کردند و میهمان‌ها در حال آماده کردن مراسم برگزاری افطار بودند که خانه مورد اصابت موشک‌های رژیم بعثی قرار گرفت و همه اهل خانه به شهادت رسیدند.

خانواده شهیدان بیات؛ گمنام‌ترین و مظلوم‌ترین‌ها

به تعبیر یکی از بانیان ستاد مردمی شهدای منطقه ۱۶، یکی از مظلوم‌ترین و گمنام‌ترین شهدای این منطقه خانواده شهید بیات هستند که هنوز برای نسل جدید ناشناخته مانده‌اند. در زمان حمله موشکی عراق به میهنمان، یکی از موشک‌ها درست زمانی به خانه خانواده بیات اصابت می‌کند که در آنجا میهمانی برقرار بود و به همین دلیل بر اثر شدت انفجار و حادثه همه اعضای خانواده و میهمان‌ها در یک لحظه شهید می‌شوند. «رحمان بیات»، «حسین بیات» برادرش، «اکرم‌السادات میراحمدی»، همسر و مادر خانواده، دخترانشان «مریم»، «فاطمه» و «میترا» بیات، پسرشان «محمدرضا بیات» و همچنین «اعظم بخشی» همسایه‌شان  که برای دید و بازدید به خانه‌شان رفته بود، در این حادثه به شهادت می‌رسند. مزار این شهدای گرانقدر در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) است.

شهیده «جمیله رستمی» و دختران شهیده‌اش

یکی دیگر از بانوان شهیده منطقه ۱۶ «جمیله رستمی» است که به گفته اعضای ستاد مردمی شهدای منطقه، خانواده ایشان ابتدا در محله نازی‌آباد زندگی می‌کردند و اکنون تعدادی از آنها در محله جوادیه سکونت دارند. در زمان موشک‌باران رژیم بعث عراق، خانه آنها مورد اصابت یک فروند موشک قرار می‌گیرد و این بانوی شریف به همراه دو نفر از دخترانش به نام‌های زهرا و فریبا صمدی پور به درجه شهادت نائل می‌شوند.

شهیده «حاجیه ساعد»؛ امداد گری که غریبانه شهید شد

اگر از کنارگذر خیابان شهید رجایی به سمت پایین محله بروید، نام مدرسه شهیده «حاجیه ساعد» نگاهتان را به خود جلب می‌کند. به گفته اهالی بومی و قدیمی و اطلاعاتی که در ستاد مردمی شهدای منطقه  ۱۶ گردآوری شده، این بانوی شجاع و دلیر در دوران دبیرستان و زمانی که در مقطع چهارم دبیرستان مشغول به تحصیل بوده، با یک گروه از داوطبان امدادگر به سمت کردستان می‌روند تا با همراهی‌شان مرهمی بر زخم مردمان آن سر زمین باشند. آن زمان به دنبال خرابکاری دشمنان انقلاب، گروهی از کموله‌ها به این گروه امدادگر حمله می‌کنند و همه‌شان را به شهادت می‌رسانند. زمان شهادت «حاجیه ساعد» اوایل دوران پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. 

بانوی ایثارگر، «رقیه ایرانخواه»؛ تدارکاتچی‌جبهه‌ها

دبیرستان زینبیه به خاطر دانش‌آموزان درسخوان و مومنش در نازی‌آباد شهره بود. همه دختران آرزو می‌کردند وقتی بزرگ می‌شوند، بتوانند در این دبیرستان درس بخوانند. با آغاز جنگ تحمیلی، کار دخترهای مدرسه شده بود جمع‌آوری کمک برای رزمنده‌ها. تمام ساعات کلاس کاردستی‌ را می‌گذاشتند برای بافتن لباس‌های گرم برای سربازانی که در جبهه‌ها می‌جنگیدند. «رقیه ایرانخواه» هم یکی از همین دخترهای فعال دوران جنگ و به قول معروف، تدارکاتچی پشت جبهه بود. روزی که موشک‌ دشمن بعثی در حیاط دبیرستان فرود آمد، تعدادی از دانش‌آموزان به شهادت رسیدند و رقیه هم از ناحیه پا، شکم و سر مجروح شد. او در حال حاضر جانباز ٣٠ درصد است و هنوز هم قلبش برای انقلاب و ایران می‌تپد.

بانوی ایثارگر، «زینب مقصودی»؛ میهمانی در سحرگاه‌

در رمضان سال ١٣٦٤ یاخچی‌آباد بارها مورد اصابت موشک‌های دشمن قرار گرفت. در این حملات شهروندان زیادی به شهادت رسیدند و تعداد بسیاری از آنها نیز مجروح شدند. حملات بی‌امان دشمن روز و شب نمی‌شناخت، اما معمولا شب‌ها بیشتر بود. «زینب مقصودی» سحرگاه یکی از روزهای ماه مبارک رمضان سال ١٣٦٤ مجروح شد. او که در حال حاضر جانباز ١۵ درصد است، شبی را به یاد می‌آورد که برای آماده کردن سحری از خواب بیدار شد. او که عادت داشت قبل از همسر و فرزندانش بیدار شود، صدای آژیر را شنید و بچه‌ها بیدار شدند و به پناهگاه رفتند. پس از خاموش شدن صدای انفجارها همه برای کمک به همسایه‌ها به کوچه ریختند. یکی از بمب‌ها در نزدیکی او فرود آمد و به دلیل جراحت وارده، در ردیف جانبازان دفاع مقدس قرار گرفت.

برچسب‌ها