انبار نفت غرب تهران از نقاط استراتژیک پایتخت و هدف برجسته‌ای برای حملات هوایی عراق در روزهای آغاز جنگ بود. به قصد تخریب همین مرکز هم بود که هواپیماهای عراق هنوز دو هفته از جنگ نگذشته به این هدف حمله کردند، اما در اشتباهی محاسباتی، بمب‌ها به سنگ خورد؛ ۴۲ سال پیش، در چنین روزی این اتفاق رخ داد.

انبار نفت

همشهری آنلاین – سمیرا باباجانپور: غرب تهران به غروب نزدیک می‌شد. آفتاب نیمروز پشت کوه‌های البرز جا خوش کرده و کم‌کم پایین می‌آمد. خنکای باد نوید پاییز سردی را می‌داد و گندمزارهای حوالی رودخانه کن را نوازش می‌کرد و برگ درختان توتستان را می‌رقصاند. روستا در سکوت روزمره خود فرورفته بود که صدایی مهیب چرت بعد از چاشت مشتری‌های قهوه‌خانه حاجی‌آقا را پراند. صدا از سمت رودخانه بود. جوان‌ها به سمت جاده کن می‌دویدند. دودی از دوردست نمایان بود. روایت روزهای نخست جنگ و بمب‌هایی که سکوت ماه اول پاییز را شکست هنوز در تاریخ شفاهی قدیمی‌های محله کن تازه است. علیرضا بزرگی، معتمد محله کن، خود ناظر ماجرا بوده است.

    خواندی‌های بیشتر را اینجا دنبال کنید

  • فاصله روستای کن تا محل اصابت بمب زیاد نبود. واکنش اهالی بعد از صدای بمب چه بود؟

هیچ‌وقت چنین صدایی را نشنیده بودیم. تصور کنید در زمانی‌ که همه‌چیز آرام است صدایی رعب‌آور شنیده شود. همه دستپاچه شده بودند. رد صدا را که گرفتیم سمت توتستان‌ها و خارج از روستا بود. کمی جلوتر، سمت جاده که رفتیم دود را در آسمان دیدیم. یادم می‌آید یکی فریاد می‌زد: «جایی منفجر شده».

  • شما چند سالتان بود؟

تقریباً بیست‌ساله بودم.

  • فکر می‌کردید بمباران ‌شده باشد؟

فکر نمی‌کردیم هواپیماهای عراقی به کن حمله کرده باشند.

  • زمان و مکان حمله را یادتان هست؟

فقط می‌دانم از ظهر گذشته بود. ناهار را خورده بودیم. سمت کوه‌ کن و رودخانه را زده بودند.

  • واکنش اهالی بعد از اینکه فهمیدند بمباران ‌شده است چه بود؟

پیرمردها می‌گفتند بلا از محله کن دور است. این حرف را بارها از بزرگ‌ترها شنیده بودم که می‌گفتند ملاعلی کنی، از روحانیون و واقفان بزرگ محله کن، برای این محله دعا کرده و همین باعث شده تا بلا و حادثه از کن دور باشد. این ماجرا که بمب‌ها تا چندمتری روستا افتاده بود و به محل زندگی اهالی اصابت نکرده بود هم برایشان دلیل محکمی بود.

  • خودتان محل حادثه را دیدید؟

بله، یادم می‌آید بعد از شنیدن صدای بمب به‌سمت صدا دویدیم. محله اصابت بمب جایی نزدیک استادیوم آزادی و دهکده المپیک امروز بود. آن روزها آن اطراف بیابان بود و در بخش‌هایی هم گندم کشت کرده بودند. کم‌کم خانه‌هایی هم آن اطراف ساخته‌ شده بود.

  • جایی هم تخریب شد؟

یک ‌خانه چندطبقه در حال ساخت مورد اصابت قرار گفته بود. خودم با چشمم دیدم که چطور تیرآهن با آن ضخامت کج شده بود.

  • کسی هم مجروح یا شهید شد؟

آن موقع گفتند یکی از کارگرهایی که آنجا زندگی می‌کرد شهید شده، ولی من چیزی ندیدم.

  • گویا بمب به کوه‌های کن هم اصابت کرده بود؟

بله ۲ بمب به کوه‌ها خورده بود.

  • بمباران این محدوده دلیلی داشت یا اشتباه خلبان بود؟

یقیناً هدف انبار نفت بوده است که امروزه در محدوده محله شهران قرار دارد. این محدوده استراتژیک است. حتماً می‌خواستند آنجا را بزنند.

  • اگر انبار نفت مورد حمله قرار می‌گرفت، ابعاد حادثه گسترده‌تر می شد؟

یقیناً این‌طور است. فاجعه پیش می‌آمد. البته خوشبختانه جانمایی این انبار نفت کاملاً حساب‌شده است و در بین کوه‌ها قرار گرفته و به‌سادگی در دسترس نیست.

  • بعد از این ماجرا اهالی احساس ناامنی نکردند؟

احساس ناامنی برای همه جای تهران بود. وقتی صدام شروع به بمباران شهرها کرد با هر صدای آژیر و شنیدن صدای انفجار صدای الله‌اکبر اهالی بلند می‌شد. چون مطمئن بودیم که هموطنی بی‌خانمان شده یا عزیزی را از دست ‌داده. بعدها که ماجرای بمباران موشکی و شیمیایی سردشت پیش آمد، هر موقع بمباران می‌شد می‌ترسیدیم شیمیایی باشد.

کد خبر 708414

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار زیر پوست شهر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha