به گزارش همشهری آنلاین به نقل از لایوساینس در این رواج دوباره کریستالها به قلب تپنده بازار بدل شدهاند و افراد آنها به چیزهایی گوناگون از آب آشامیدنی و کرم صورتشان تا فضایی داخلی خانههابشان میافزایند و میزان جستجوها در گوگل برای کریستال درمانی و شفا با کریستال مرتبا در حال افزایش است.
در همین زمینه:
شفای با کریستال یک تکنیک به اصطلاح «پزشکی جایگزین» است که در آن از کریستالها و سایر سنگها برای علاج بیماریها و محافظت در برابر بیماریها استفاده میشود. طرفداران این تکنیک میگویند کریستالها باعث جریان یافتن انرژی شفابخش مثبت را به درون بدنشان و خارج شدن انرژیهای منفی و بیماریزا از آن میشوند.
اما با وجود افزایش محبوبیت کریستالدرمانی در سالهای اخیر بسیاری از پزشکان و دانشمندان آن را چیزی به جز «شبهعلم» و اثرات ادعایی آن را چیزی جز «اثر دارونما» نمیدانند.
اگر به زبان علمی صحبت کنیم، هیچ شاهدی وجود ندارد که از کریستال درمانی میتوان برای علاج بیماریهای استفاده کرد، به این دلیل ساده که هیچ بررسی نشان داده است که بیماریها نتیجه تغییرات به اصطلاح «جریان انرژی» در بدن باشند. به علاوه، هیچ بررسی علمی نشان نداده است که کریستالها و جواهرات را میتوان بر اساس ترکیب شیمیایی یا رنگشان برای درمان بیماری معینی به کار برد.
کریستال مانند هر جسم دارای جرم دیگری بر اساس معادله معروف جرم- انرژی آلبرت اینشتین e=mc^2 دارای انرژی است،اما هیچ تبادل انرژی میان کریستالها و انسانها انجام نمیشود.
چطور کریستال درمانی میکنند
طرفداران کریستالدرمانی میگویند سابقه استفاده از این شیوه را میتوان تا دست کم ۶۰۰۰ سال پیش در دوران سومریهای باستان در بینالنهرین و مصر باستان دنبال کرد.
اما فلسفه کریستالدرمانی مدرن بیشتر بر اساس اقتباس از مفاهیم سنتی فرهنگهای آسیایی به خصوص مفهوم «انرژی حیاتی» (چی یا کی) و مفهوم «چاکراها» در هندویسم و بودیسم به عنوان مجراهای این انرژی حیاتی است که عناصر فیزیکی و فوقطبیعی بدن را به هم مرتبط میکنند.
بر اساس این برداشت، کریستالها با میدانهای انرژی بدن درهمکنش دارند و شفای جسمی، روانی و روحی را باعث میشوند و به هر کدام از کریستالها یا سنگها خواص درمانی معینی نسبت داده می شود.
معمولا کریستال درمانگر در جلسه درمانی سنگها یا کریستالهای گوناگونی را روی بدن در مسیر نقاط چاکراها، تقریبا در مناطق بالای سر روی پیشانی، روی گلو، روی قفسهسینه، روی معده، روی رودهها و در منطقه تناسلی میگذارد. این سنگها و نحوه قرارگیریشان ممکن است بر اساس علائمی که بیمار گزارش کرده است، تعیین شوند. همه این کارها بر اساس دانش و عقیده درمانگر درباره فلسفه چاکراها درباره بیماری و عدم تعادل انرژی است که پزشکی مدرن عمدتا آن را رد میکند.
استفاده از کریستالها و سنگها به صورت طلسمهای پوشیدنی یا قرار دادن آنها زیر بالش هم یکی از روشهای دیگر ادعایی برای جلوگیری از بیماری و خارج کردن انرژی منفی یا جذب کردن انرژی مثبت است.
اثر دارونما و کریستال درمانی
با اینکه هیچ بررسی علمی درباره اثربخشی کریستال درمانی وجود ندارد، بررسیهای وجود دارند که نشان میدهند که این روش ممکن است در بیماران «اثر دارونما» یا «اثر پلاسبو» را القا کند.
اثر دارونما به معنای اثراتی است که در هنگام تجویز یک روش درمانی در فرد ظاهر میشوند و مربوط به تاثیر خود آن روش درمانی بر بیماری فرد نیستند. در مورد کریستال درمانی ممکن است فرد پس از استفاده احساس بهتر شدن کند، اما هیچ شاهد علمی وجود ندارد که این بهتر شدن مربوط به خود کریستالهایی باشد که به کار رفتهاند.
پژوهشگران در سال ۲۰۰۱ مقالهای به کنفرانس صدمین سال انجمن روانشناسی بریتانیا ارائه کردند که در آن بررسیشان درباره اثربخشی کریستال درمانی را توصیف کرده بودند.
در این بررسی از ۸۰ شرکتکننده خواسته شد که برای پنج دقیقه د رحال در دست داشتن یک کریستال واقعی کوارتز یا یک کریستال تقلبی کوارتز که تصور میکردند واقعی است، مراقبه انجام دهند. قبل از شروع مراقبه، به نیمی از شرکتکنندگان تذکر داده شد که به اثراتی که کریستالها ممکن است بر آنها داشته باشند، مانند مورمور شدن بدن یا گرم شدن دستی که کریستال در آن بود توجه داشته باشند.
شرکتکنندگان پس از مراقبه به پرسشهایی درباره اثراتی که از این جلسه شفای کریستالی احساس کردهاند، پاسخ دادند. نتایج نشان داد که اثرات گزارششده بوسیله افرادی که در هنگام مراقبه کریستال تقلبی داشتند، هیچ تفاوتی با اثرات گزارششده بوسیله افرادی که کریستال واقعی را نگهداشته بودند، ندارد.
بسیاری از شرکتکنندگان در هر دو گروه احساس گرما در دستی که کریستال واقعی یا تقلبی را نگهداشته بود و نیز افزایش احساس سلامتی کلی را گزارش کردند. آنهایی که قبل از جلسه توجه کردن به این اثرات به آنها یادآوری شده بود، اثرات قویتری را نسبت به افرادی که در این مورد به آنها یادآوری نشده بود، گزارش کردند. اما قدرت این اثرات هیچ رابطهای با اینکه فرد مورد نظر کریستال واقعی یا تقلبی در دست داشته باشد، نداشت. افرادی که با توجه به پرسشنامههای پرشده به قدرت کریستالها باور داشتند، نسبت به افراد بیاعتقاد به آن با احتمال دو برابر بیشتر اثرات درمانی را گزارش کردند.
همدلی پزشکان با بیماران لازم است
بسیاری از اشکال دیگر شیوههای مشابه هم وجود دارند که معلوم شده است که اثر درمانیشان بیشتر اثر دارونما نیست. در این موارد نیز، درمانها ممکن است به طور موقت در افراد احساس بهتر شدن ایجاد کنند، اما هیچ شاهدی درباره اثر واقعی آن در علاج بیماری یا درمان عوارض سلام وجود ندارد.
بنابراین اگر دچار یک بیماری جدی هستید، باید به سراغ یک پزشک تحصیلکرده دارای مجوز طبابت بروید، نه یک شفادهنده رشتههای به اصلاح «پزشکی جایگزین».
اما قانع کردن کسی به خواص شفابخش کربستالها اعتقاد دارد، به اینکه آنها بیاثر هستند، کار مشکلی است. از طرف دیگر گرایش مردم به رشتههای «پزشکی جایگزین» نشاندهنده بیاعتمادی فزاینده به پزشکان حرفهای هم هست که باید باعث شود شاغلان حرف پزشکی همدلی بیشتر با بیماران نشان دهند، وقت کافی برای آنها بگذارند و به حل مشکلاتشان علاقه نشان دهند.