پرویز داوودی گفته است: بهنظر میرسد با حمایتهایی که از فعالیتهای دانشگاهی صورت میگیرد بهویژه اگر بتوانیم ساز و کارهای لازم و ویژه تری برای مراکز رشد، پارکهای علم و فناوری، شرکتهای دانش بنیان و تجاریسازی و صنعتی کردن نتایج تحقیقات پژوهشگران کشورمان ایجاد کنیم شاهد رشد و شکوفایی قابل توجه در عرصه علم، تحقیق و فناوری میشویم.
سالهاست که صاحبنظران کشور در باره مشکلات اساسی تحقیق و پژوهش در ایران هشدار میدهند، امروز دانشگاههای ما به مدارسی بزرگ تبدیل شدهاند که در آنها بیشترین اهمیت به آموزش داده میشود نه پژوهش.
در حالی که به گفته کارشناسان «امروزه ارزیابی علمی دانشگاههای دنیا بر مبنای 95 درصد حوزه پژوهش و 5درصد حوزه آموزش انجام میگیرد»، همچنین کل بودجه پژوهشی کشور حدود 63 صدم درصد تولید ناخالص ملی است که در مقایسه با آمار مشابه در کشورهای توسعه یافته (3تا 5درصد) و مقیاسهای جهانی ناچیز است.
با این همه این سؤال مطرح میشود که پیشرفتهای چشمگیر علمی ایران در سالهای اخیر در پرتو کدام برنامه و نگرش صورت گرفته است؟ اگر وضعیت پژوهش در ایران چنین است چرا حرکت کلی ایران در این زمینه رو به جلو و ترقی بوده است؟
پاسخ به این سؤال مستلزم بررسی وضعیت سایر کشورهای مشابه ایران است. همچنین بررسی وضعیت نیروی انسانی آموزش دیده و متخصص و تعداد دانشجویان و استادان ما میتواند بیانگر این مطلب باشد که نسبت تولیدات علمی این قشر در مقایسه با سایر کشورها مناسب نیست.
اما از همه اینها مهمتر متصل نبودن فرایندهای پژوهشی کشور به بازار تولید و فناوری است، حلقه مفقودهای که بارها از سوی دلسوزان دانشگاهی بر آن تاکید شده است. امروز حجم اعظم تحقیقات علمی ایران فاقد جنبههای مؤثر در زندگی روزمره مردم است.
مثلا بخش اصلی مقالات منتشر شده علمی ایران در زمینه شیمی است که به جرات میتوان گفت 99 درصد آنها در داخل کشور به محصول نهایی تبدیل نمیشود؛ به عبارت دیگر ما در بهترین حالت، تحقیق برای دیگران انجام میدهیم.
همچنین میتوان گفت 99 درصد تحقیقات دانشگاهی ایران که در قالب رسالههای پایان نامه دانشجویی در مقاطع تحصیلات تکمیلی انجام میشود جنبه اجرایی بهخود نمیگیرد و به کنج کتابخانههای دانشگاهی روانه میگردد.
از سوی دیگر، آن دسته از دانشگاهیانی که توان تبدیل پژوهشهای خود به محصول نهایی را دارند در پیچ و خمهای بروکراتیک کشور خرد میشوند و یا بهعلت ضعف مالی توان راهاندازی شرکت یا کارگاهی که بتواند آن پژوهش یا یافته تحقیقاتی را در قالب یک محصول به بازار داخلی ارائه کند، ندارند.
اکنون بعد از سالها دولت به این نقطه ضعف اساسی پی برده و قرار است با بردن لایحهای به مجلس، بودجه لازم برای حمایت از شرکتهای دانش بنیان را که قبلا در چارچوب پارکهای علم و فناوری و یا مراکز رشد تحت حمایت قرار میگرفتند، تخصیص دهد.
با وجود این، تجربه نشان داده که بهعلت فوریت نداشتن اینگونه لوایح، سالهای متمادی طول میکشد تا نمایندگان مجلس آن را در دستور کار خود قرار دهند.
بودجههای تحقیقاتی در دراز مدت جواب میدهند و به درد تبلیغات سیاسی نمیخورند؛بنابر این اهمیت آنها به سرعت درک نمیشود.
شاید تا آن موقع بهتر باشد دولت از محل بودجههای موجود و در چارچوب قوانین مصوب مجلس که اجازه صرف تا 3 درصد بودجه برای امور پژوهشی را داده است به حل این مشکل کمک کند.