پنجشنبه های طلایی
یادمه وقتی کتاب شازده کوچولو رو میخوندیم، همه به اتفاق به این نتیجه میرسیدیم که هیچوقت آدم بزرگ نشیم و همیشه کودکیمون رو حفظ کنیم.
قول میدادیم همیشه اگر یک تصویر جلومون گذاشتند که شبیه کلاه بود، نگیم کلاه، بگیم یک مار بوآ که یک فیل رو خورده!
ولی چه میشد کرد؟ وقتی هر روز که از خواب بلند میشی، یک موی دیگه رو صورتت رشد کرده، قدت بلندتر شده و صدات دورگه! پس زمینه حرکتهات هم صدای بابا و مامانته که میگن: بزرگ شدی، زشته برات، از اون هیکلت خجالت بکش...
اون وقت دیگه یادت نمیآد که یک روزی تو همین روزهای تکراری، گریه کردی و قول دادی آدم بزرگ نباشی.
تصویرگری : زهرا بیرامی ، خلخال
نه اینها مال بچههاست؛ مال دورهای که دلت برای همهچیز تاپتاپ میکرد، دورهای که دوچرخه رو بایگانی میکردی و همه چیز برات یک کشف بزرگ بود . بعد یک روز پاشدی و دیدی یکی تو گوشت میخونه: هی... این عکسهای رنگی و این حرفهای قشنگ واست نون و آب میشه؟ به آیندهات فکر کن... همهمون گوشمون پره از این حرفها.
آره، آدم بزرگ بودن یک مرحله نیست، نمیتونی انتخابش نکنی. اون انتخابت میکنه، مجبورت میکنه بزرگ بشی.
بگذریم...
جشن تولد رو بهونه کردم و این نامه رو نوشتم. نوشتم تا بدونی هنوز به یادتم؛ حتی اگر در حال تست زدن باشم و به عظمت در ورودی دانشگاه تهران فکر کنم، باز هم به یادتم.
و در این روزهای خاکستری پنجشنبههای طلایی بود که مال من بود، که غرق بشم تو صفحههای رنگی و دوست داشتنی دوچرخه.
اگرچه هنوز هم گاهی وقتها کودک درونم قلقلکم میده که هی، بیدار شو، میشه آدم بزرگ نبود، میشه به چیزهای خوب هم فکر کرد.
پس منم فکر کردم به دوچرخه، به چهره خندان یک سردبیر همه شکلی و آدمهایی که به نوجوون ها فکر میکنند و به احترام نوجوونی نوشتم.
آرش رحمتی، 19 ساله از تهران
از خودش بگو
سراغ دوچرخه را گرفتی در چند خط.
گفتم: «لاغر، اما گرد و رنگارنگ.»
گفتی: «از درونش بگو.»
گفتم: «از ورزش و هنر و چیستان تا شعر و سینما و داستان.»
گفتی: «اینها را میدانم...»
میان حرفت پریدم: «چه بگویم که هر چه بگویم کم است!»
حانیه جانباز، خبرنگار افتخاری از تهران
تصویرگری : صدف مهدی پور، خبرنگار افتخاری ،تهران
آرزوهای من برای تو
حالا که تولدته چشمهام رو میبندم ومثل بچگیهام یواشکی نگاه نمیکنم؛ آخه آرزوهای مهمی دارم.
- همه رنگهای دنیا قشنگن. آرزو میکنم نه فقط روزهات، که تکتک ثانیههات رنگیرنگی باشن.
- وقتی از کارها و اتفاقهای روزمره خسته میشم، مطمئنم که هستی. امیدوارم همیشه به عنوان یه دوست باشی. همیشه همیشه.
- امیدوارم دوستان جدیدی که به جمع تو اضافه میشن، خوب بشناسنت و بدونن بهترین دوست جون دنیایی و حسابی هوا تو داشته باشن.
- من درد پنجشنبههای بیدوچرخهرو کشیدم، آرزو میکنم هیچ کدوم از دوستهای دوچرخه پنجشنبههای بیدوچرخه رو تجربه نکن.
سحر عظیمی، خبرنگار جوان از قرچک
فرصت تبریک
فقط هشت ثانیه
از نوجوانی فرصت گرفتهام
تا نامهای برایت بنویسم...
تولدت مبارک!
سمانه مالمیر، خبرنگار جوان از قم
تصویرگری : فهیمه اصغری، خبرنگار افتخاری ،تهران
هشت سال ممنون
دوچرخه شاد و رنگارن از همه دوستانش که تولدش را تبریک گفتند، به اندازه هشت سالگیاش تشکر میکند؛ یعنی از همه این دوستان: آیدا نقره، بهنوش خامسی، مونا خامفروش، فوزیه خالصی، سهیلا گزانی، گلاویژ ایوبی، سحر کاسب، هیوا معصومی و
رهانا مکرونی از سنندج- عباس منتظری شاد از همدان -تهمینه آشورپوری از قائمشهر- آناهیتا خاقانی (رباطکریم)- فاطمه غفاریان از اندیشه- مونا حاجیشکری و مهناز محمدی از کرج- فرزاد زارعزاده، غنچه آزادگان، فرناز میرحسینی ، ملیحه آجرلو و زهرا جمالی از تهران.
و یک توضیح: مثل همیشه خیلی از شما کارهایتان را خیلی دیر فرستادید و ما نتوانستیم از آنها در این شماره استفاده کنیم.
تصویرگری : فرزانه جعفری، خبرنگار افتخاری ،تهران
خنده باران
با تو خندیدم، با تو گریه کردم، با تو رکاب زدم، با تو درددل کردم، با هم بزرگ شدیم و همه این سالها تو به من یاد دادی... تو به من نوجوان بودن را یاد دادی... تولدت خنده باران!
یاسمن رضائیان، خبرنگار افتخاری از تهران
تصویرگری : مرضیه ضربتی، خبرنگار افتخاری ،تهران
مسابقه: قهرمان زندگی من
خیلیها توی زندگیشون، یه نفر رو خیلی دوست دارن. این یه نفر لازم نیست حتماً از اعضای خانواده یا دوستانشون باشه. ممکنه حتی اون یه نفر رو توی زندگیشون ندیده باشن؛ اما کارها،رفتارها و شخصیت اون آدم رو اونقدر دوست دارن که یه جورایی قهرمان زندگیشون میشه.
این قهرمان زندگی بعضی وقتها به یه هدف و بعضی وقتها هم فقط به یه آرزو تبدیل میشه. البته حواستون باشه که قهرمان زندگی با الگوی زندگی متفاوته. شما از الگوی زندگی منش و راه و روش زندگی رو یاد میگیرین و توی زندگیتون انجام میدین. اما اگه قهرمان زندگیتون از رنگ مشکی خوشش بیاد، شما اتاقتون رو مشکی رنگ نمیکنین! اما میشه بعضی وقتها آرزو کنین جای قهرمان زندگیتون بودین.
به هر حال بیشتر وقت ها وقتی از کسی بپرسین قهرمان زندگی اش کیه؟ با اطمینان جوابتون رو میده.
حالا هم ما از شما میپرسیم: قهرمان زندگیتون کیه؟ این یه مسابقه است.
و شما هم میتونین به راحتی توی این مسابقه شرکت کنین. فقط برای ما بنویسین یا اون رو نقاشی کنین. این که قهرمان زندگیتون کیه و چرا اون آدم قهرمان زندگیتون شده و چه فایدهای براتون داشته. یا اگه اصلاً به قهرمان اعتقادی ندارین برای ما بنویسین.
چند نکته:
* مسابقه برای 12 تا 17 سالههاست.
* مسابقه را در پاکت جداگانهای قرار دهید و روی پاکت بنویسید: «قهرمان زندگی من»
* مهلت شرکت در مسابقه تا بهمن ماه است.
* دوستانی که برای اولین بار در مسابقه های دوچرخه شرکت می کنند ، کپی شناسنامه بفرستد.