همشهری آنلاین - مریم باقرپور: خسته از راه میرسند و با گذر زمان کمکم به تعدادشان در راهروها، اتاقها و آشپزخانه اضافه میشود. به آنها تأکید شده تا قبل از ساعت ۹ شب وارد ساختمان شوند و اگر هم قرار بر دیررسیدن باشد، باید اطلاع دهند. دورهم که جمع میشوند هر یک احوال بیمار طرف مقابلش را میپرسد. مادری از دختر یک و نیم سالهاش میگوید که به تازگی جراحی قلب انجام داده و دختر جوانی که به نظر بوشهری میآید تعریف میکند که دکتر برای مادرش «ام آری آی» نوشته و بیمارستان برای اوایل آذر ماه وقت داده، برای همین ۱۰ روز دیگر را باید در تهران بگذرانند. در این میان خانمی با لباس سنتی بلوچ که به زور قدم از قدم برمیدارد، به جمعشان اضافه شده و میگوید: «۲ روزه که تمام مسیر را پیاده میروم و میآیم و یک ساعتی در راهم. کرایههای تاکسی تهران چرا این همه بالاست؟» اینجا همراه سرای منطقه۲ تهران است. جایی که به گفته دختر جوان ایلامی که به همراه پدرش برای پیگیری روند درمان سرطان مادرش آمده و یک ماه از حضورشان در همراهسرا میگذرد، مثل خانه پدری اما دور از خانه اصلی است.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
پذیرش از کل تهران
همراه سرای منطقه۲، چند کوچه دورتر از بیمارستان رسول اکرم(ص) قرار دارد و از ۲ ساختمان تشکیل شده که در یکی بانوان و دیگری آقایان اسکان داده میشوند. این مرکز زمان افتتاح یعنی آذرماه ۱۳۹۷ قرار بود، فقط همراهان بیماران مراجعهکننده به مراکز درمانی تکه دوم پایتخت یعنی بیمارستانهای رسول اکرم(ص)، شهید مدرس و میلاد را پذیرش کند اما این روزها از بیمارستانهای امام خمینی(ره)، شریعتی، مرکز طبی کودکان در منطقه۶ و حتی دورترین مراکز درمانی مانند فارابی، شهدای تجریش، لقمان و شهید رجایی افرادی معرفی میشوند.
این افراد جایی برای ماندن در پایتخت ندارند و پرداخت کرایه هتل و حتی مسافرخانههای جنوب شهر هم در توانشان نیست. بنابراین با معرفی مددکاری به همراهسرا معرفی میشوند تا حداقل دغدغه استحمام و اسکان نداشته باشند. گرچه برایشان گاه غذای گرم و صبحانهای تدارک دیده میشود و حتی با کمک خیّران هزینههای درمان بستگانشان هم کاهش مییابد.
زوجی که خودجوش در کار خیر قدم گذاشتند
بانی شکلگیری همراه سرای منطقه ۲، زوجی هستند که خودجوش و چند دهه قبل در محله سعادتآباد تهران، یکی از طبقههای ساختمان خود را به همراهان بیماران مدرس اختصاص داده بودند و از آنها بهعنوان خیّران سلامت نام برده میشد. «منیژه میمنت» و «محمدعلی خاکپرور با همه مخالفتهای فرزندانشان به محدوده بیمارستان مدرس رفته و همراهان بیماران شهرستان را به خانه خود میبردند. برایشان غذا درست کرده و اتاقی را در اختیارشان میگذاشتند. تا اینکه با شلوغ شدن محله، تصمیم به جابهجایی میگیرند و در نتیجه ساکن آپارتمان میشوند.
«آنوش خاکپرور» دختر این زوج که این روزها مدیریت همراهسرا را به عهده دارد میگوید: «وقتی پدر و مادرم به آپارتمان جدید نقل مکان کردند، پدرم گفت، چشم امید همراهان به ما بود. حالا چه کنیم؟ بعد از مدتی دیدم که آنها در طول روز غیبشان میزند و جواب تماسهای ما را نمیدهند تا اینکه فهمیدم خانه قدیمی را در محله هاشمی اجاره کرده و شیوه گذشته خود را ادامه میدهند. وقتی اعتراض کردم مادرم گفت اگر میخواهی مدام با ما در تماس باشی، همراسرایی را راهاندازی کن. همه این موارد باعث شد تا سراغ شهرداری منطقه ۲ بیایم و با مساعدت شهردار وقت این ۲ ملک در اختیارمان قرار گرفت تا بتوانیم همراهان بیماران را اسکان دهیم.»
پذیرش در اوج شیوع کرونا
در نهایت آذرماه سال ۱۳۹۷، همراه سرای منطقه ۲ با مشارکت خیّران به بهرهبرداری رسید و از فروردین ماه سال ۱۳۹۸، همراهان بیماران در ۲ ساختمان مجزا ویژه آقایان و بانوان با ظرفیتهای ۳۳ و ۲۰ تخت پذیرش میشوند. البته بیشتر مواقع با توجه به حجم زیاد مراجعهکنندگان برخی هم مجبور هستند روی تشک و در واقع کف خواب باشند. خاکپرور میگوید: «در سال ۱۳۹۸، بر اساس آمار اعلامی وزارت بهداشت ما ۷ هزار و ۲۰۰ نفر پذیرش داشتیم. این آمار در سال ۱۳۹۹ با وجود شرایط شیوع گسترده ویروس کرونا و زمانی که بیشتر مسافرخانهها و هتلها تعطیل بودند، با توجه به اینکه روند درمان ادامه داشت به ۹ هزارو ۵۰۰ نفر رسید. سال ۱۴۰۰، هم ۱۵ هزار و ۵۰۰ پذیرش شدند و در ۷ ماه اول امسال تعداد مراجعهکنندگان به ۱۱ هزار نفر رسیده است.»
اقامت رایگان از یک شب تا...
این روزها همراهان بیمارانی که جایی برای ماندن ندارند، پس از شناسایی مددکاری بیمارستان و معرفی به همراه سرا، میتوانند یک تا چند شب را در این مکان سپری کنند. گرچه برخی هم هستند که به دلیل طولانی شدن روند درمان بستگانشان مانند بیماران سرطانی از یک سال پیش به همراه سرا تردد دارند. آنها از هر قوم و نژادی هستند اما بیشترینشان را ساکنان سیستان و بلوچستان تشکیل میدهند و سپس خوزستان، ایلام، هرمزگان، کردستان، لرستان، هرمزگان و کرمان. به همین دلیل خاکپرور از همراه سرای خیابان ربیعی منطقه ۲ با عنوان ایران کوچک نام میبرد و میگوید: «متأسفانه موضوع همراه بیمار در وزارت بهداشت و شهرداری مغفول مانده است. ما منشور حقوق بیمار در وزارت بهداشت و حقوق شهروندی در شهرداری را داریم اما برای همراهان حقوقی در نظر نگرفتهایم، در حالیکه آنها مهمانان تهران هستند و خودشان به دلیل شرایط اقتصادی و... آسیب دیدهاند پس نباید به دلیل نداشتن جا هم دچار آسیب شوند تاجایی که به چادرها پناه ببرند. به همین دلیل این مکان راهاندازی شده است و در فصل سرما آنقدر مراجعهکننده زیاد میشود که ما حتی مجبور میشویم در راهروها هم جا برای افراد تدارک ببینیم.»
راهکاری برای افزایش خدمات
البته خاکپرور و خیّران تصمیم دارند که همراه سرای فعلی را نونوار کنند. چون ۲ ساختمان فعلی همراهسرا بیش از ۶۰ سال قدمت دارند و به دلیل تعداد کم طبقهها و نوع سازهاش امکان توسعه خدمات برای خاکپرور و دوستانش فراهم نیست. به همین دلیل موضوع تخریب و ساخت و تلفیق ۲ ساختمان برای همراهسرا چندی پیش در بازدید مدیران شهری و اعضای شورایشهر مطرح شده و بسیاری هم با ایده پیشنهادی موفق بودند.
خاکپرور میگوید: «ما ظرفیت پذیرش بیش از ۱۵۰ نفر را هم داریم و اگر مجوز صادر شود با تخریب و نوسازی میتوانیم همراه سرای منطقه۲ به یکی از شناخته شدهترین همراهسراها تبدیل کنیم. البته این به معنای تعطیلی همراهسرا تا زمان آمادهسازی ملک نیست. چون همین حالا همراه سرای دیگری را در خیابان ستارخان در حال آمادهسازی داریم و مطمئناً مکان دیگری را هم تا بهرهبرداری کامل این ساختمانها راهاندازی خواهیم کرد. چون نمیخواهیم همراهان بیماران در خیابانها بمانند و درد بکشند.»
خدمات تنها در اسکان نیست
غروب که از راه میرسد، همراهان بیماران خسته از نالههای بیمارشان، هزینههای درمان، شهر ناشناخته و هزینههایش به مامنگاه خود در ساختمانهای ۲طبقه خیابان ربیعی برمیگردند تا در خانهای گرم استراحتی کنند، بدون اینکه مبلغی پرداخت کرده باشند. بیشتر اوقات هم غذای گرم آماده است. چون همراهسرا با کمک خیّران اداره میشود و در بسیاری اوقات خیّران تلاش میکنند مهمانان پایتخت را از حمایتهایشان محروم نکنند.
خاکپور میگوید: «اینجا هتل یا اقامتگاه برای همراهان نیست، بلکه آنها مدتی مهمان ما هستند، البته در کنار اقامت با توجه به سنجش مددکاران، کمکهای درمانی هم ارائه میشود و چه بسا کاری کردهایم که هزینههای ترخیص هم پرداخت شده است.»
ایران کوچک در ساختمان ۲ طبقه
برای همراهان بیماران امکان آشپزی در آشپزخانه هست و چه بسا در یکی از روزها بانوی کرمانی غذای محلی خود را بپزد و در روزی دیگر بانوی لر و آذری. اما بیشتر اوقات یک وعده غذای گرم آماده شده توسط همراهسرا فراهم است. برای همین با پخش آبگوشت که یکی توسط کارکنان همراه سرای تدارک دیده شده و جمعآوری ظروف، هر فردی به سمت تخت خود میرود، برخی هم دورهم مینشینند تا گپ بزنند.
یکی از دوری راه میگوید و آن دیگری از طولانی شدن روند درمان. بیشتر اوقات خاکپرور و حتی مادرش همصحبت همراهان بیماران میشوند. چون همدلی با وجود حضور اقوام مختلف در اینجا حرف اول را میزند. خاکپرور تأکید میکند: «در این مرکز آنقدر اتفاقهای مختلف افتاده که فکر کنم چند کتاب قطور میتوان نوشت.»
همدلی قومیتها
او ناگهان یاد خاطرهای میافتد و میافزاید: «خانمی از کهنوج کرمان با دختر ۱۵ سالهاش برای درمان فرزند یک و نیم سالهاش به تهران آمده بودند. بچه یک و نیم ساله از بدو تولد ناراحتی قلبی داشته و چون خانواده دیر اقدام کرده بودند باید عمل میشد، اما پس از مدتها دوندگی و ۸۰ روز ماندن خانواده اینجا و ۲ بار عمل در نهایت کودک فوت کرد. یادم هست مادر بچه خیلی بیتابی میکرد و حتی نمیدانست چطور باید فرزندش را به شهرش انتقال بدهند. آنروز من هم خیلی درگیر بودم. به همین دلیل از هم اتاقیاش که بانوی عرب خوزستانی بود خواستم کمکش کند. او پا به پای مادر کودک دوید تا کودک ترخیص و به شهرستان انتقال یابد. در روز خداحافظی مادر کودک گفت، من در ساختمان شما خدا را دیدم. ۸۰ روز هزینهای نپرداختم و حالا هم توانستم بچهام را با خودم ببرم.»
تا نیمهشب، ساعتی باقی مانده اما کمکم چراغهای ۲ ساختمان به خاموشی میرود و هریک از همراهان خودشان را برای خواب آماده میکنند. چون روز بعد باید تا بیمارستان بروند و دیداری با بیمارشان داشته باشند و...