یلدا دروازه ورود به عرصه روشنایی است. ایرانیان باستان بر این باور بودند که شب آفریده اهریمن است؛ اهریمنی که دستاوردش نحوست و بدیمنی و شر است و نور را خدای خورشید برای مقابله با این اهریمن نحس خلق کرده است.

همشهری آنلاین - بهاره خسروی : در نخستین روز فصل زمستان، نیروی تاریکی رو به افول می‌رود و روشنایی گامی پیش می‌آید. به همین دلیل، ایرانیان در بلندترین شب سال دور هم جمع می‌شدند و آتش روشن می‌کردند و جشن می‌گرفتند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

مبارزه با نحسی شب

«حسین پدرام» پژوهشگر تاریخ است و با تعریف این ماجرا می‌گوید: «یلدا در ایران باستان جشن پیروزی نور بر تاریکی بود. مردم در خانه‌هایشان از شب تا صبح آتش را برای مبارزه با نحسی شب زنده نگه می‌داشتند و اغلب فردی، به‌عنوان آتروپات، وظیفه روشن نگه‌داشتن آتش را در خانه‌ها برعهده داشت. ماجرا به شب یلدا که می‌کشید، طولانی‌ترین زمان جدال و روز شب، ایرانی‌ها برای زمین زدن این حریف دورهم جمع می‌شدند تا با پایکوبی به روشنایی نیرو بخشند و تاریکی را پس برانند. »

بخش دیگر حکایت شب یلدا برگرفته از سبک زندگی کشاورزی و توجه ایرانی‌ها به گاه‌شمار است. پدرام با اشاره به این موضوع، درباره شب‌نشینی ماندگار ایرانیان توضیح می‌دهد : «با توجه به سبک زندگی مردم که اغلب کشاورز بودند، گاه‌شماری در زندگی آنها مهم بود. کشاورزانی که ۶ ماه تمام بی‌وقفه بر زمین خود مشغول کار و تلاش برای کاشت و برداشت محصول بودند با نخستین سوز سرما و آمدن زمستان چند ماه را فارغ از دغدغه زمین و محصول در خانه می‌ماندند تا به استقبال بهار و شکرگزاری بروند. آنها می‌توانستند به مدد طولانی شدن مدت زمان حضور خورشید، آسمان و روشنایی روز را بیشتر ببینند. همچنین با استراحت و خوردن خوراکی‌های خوشمزه و دیدار اقوام تا بهار و جشن نوروز سر کنند. »

قاشق‌زنی از یلدا تا چهارشنبه آخر سال

واژه «قاشق‌زنی» در بیشتر اذهان یاد آور جشن چهارشنبه آخر سال و استقبال از بهار است. اما بازار این مراسم از شب یلدا داغ بود. پدرام دراین‌باره می‌گوید: «تعریف قصه‌ها و داستان‌های فولکلور و اجرای آیین‌های جالب که در دل هرکدام از آنها فلسفه خاصی نهفته بود از جذابیت‌های شب یلدا میان ایرانیان است. برای مثال، اجرای مراسم قاشق‌زنی و دریافت هدیه‌ای از دوستان و آشنایان در لباس ناشناس که در پایان به دیدار و صله رحم و از میان رفتن کدورت‌ها ختم می‌شد از بخش‌های جالب شب یلدا بود. البته این‌روزها از اجرای مراسم قاشق‌زنی فقط در چهارشنبه آخر سال یاد می‌شود. اما در شب یلدا هم این رسم اجرا می‌شده است.»

گره زدن لباس به درخت آرزوها

در روزگاری که خانه‌ها کاهگلی بودند و حیاط‌ها پر از باغچه‌های رنگارنگ و درختان تنومند و حوض‌های خوش نقش و نگار، طبیعت جزء جدا نشدنی زندگی بود و مردم برای رسیدن به بسیاری از آرزوها و حاجات قلبی خود به نمادهای طبیعت متوسل می‌شدند. یکی از این رسم‌های عامیانه، گره زدن لباس دختران به درختان در شب یلدا بود. پژوهشگر تاریخ از این رسم قدیمی چنین تعریف می‌کند: «قدیم‌ها در حیاط هر خانه‌ای یک درخت بود. به همین دلیل، برای برآورده شدن حاجات قلبی، به‌ویژه بخت‌گشایی دختران، در شب یلدا لباس آنها را به درختی در خانه گره می‌زدند. این مراسم شبیه رسم سبزه گره زدن در سیزدهمین روز بهار است که در گذشته بسیار مرسوم بود، اما به‌مرور در غبار فراموشی آیین‌های یلدا مانده است. »

روشن نگه‌داشتن آتش

میزبانی از نور مهم‌ترین رکن زنده نگه داشتن طولانی‌ترین شب سال میان ایرانیان باستان بود. در این میان، آتش به‌واسطه نور و گرمایی که داشت، یار کمکی شب زنده‌داری یلدا بود تا روز به سلامت راه خود را بازیابد. این باور عامیانه به‌مرور زمان تغییر کرد و در روزگار مدرن دیگری خبری از آتش نیست، اما در روزگار دوردست وضع فرق می‌کرد: «خوردن خوراکی‌های خوشمزه و پختن حلوا، آماده کردن آجیل مخصوص و شیرینی‌های ویژه و شام رنگین، البته بر اساس وسع هر خانواده، از بخش‌های پرطرفدار دورهمی‌های شب یلدا بود. از طرفی پوست آجیل، هندوانه و... برای روشن نگه‌ داشتن و امتداد آتش استفاده می‌شد. »

قصه‌های بلندترین شب سال

در روزگاری که خبری از رسانه‌های جمعی کوچک و بزرگ نبود، این حافظه قدیمی‌ها و روایت‌های شفاهی بود که به‌عنوان یک رسانه آموزشی عمل می‌کرد. البته در این میان گلستان و بوستان سعدی، دیوان حافظ، ماجراهای امیر ارسلان نامدار، شاهنامه، تاریخ بیهقی و کلی داستان اساطیری و حکایت‌های شفاهی گره‌خورده با شب یلدا و روایت‌های بزرگان است. پدرام مهم‌ترین بخش دورهمی یلدا را خوانش قصه‌ها و داستان‌های عامیانه در جمع‌های خانوادگی می‌داند و می‌گوید : «یلدا فرصتی برای دورهمی همه اعضای خانواده محسوب می‌شد. دیدارهایی که کارکرد تربیتی داشت. در این گردهمایی خانوادگی، زوج‌ها جوان با هم آشنا می‌شدند و فرصت همزیستی پیدا می‌کردند و از طرفی، بسیاری از نکته‌های آموزشی مردان و زنان خانه در ارتباطات روزمره به‌راحتی به اهل خانه انتقال می‌یافت. نقل‌قول‌های قهوه‌خانه‌ای، نقالی، خواندن و تعریف کردن قصه‌های جذاب و عبرت‌آموز که همه اعضای خانواده بتوانند با آن ارتباط بر قرار کنند و درسی آموزنده بگیرند، محور این شب‌نشینی‌ها بود. »

پیمانه اول برای نیازمندان  

هنوز سوز چله‌کوچک از راه نرسیده، کدبانوها با خشک کردن و ذخیره میوه‌های متنوع به استقبال شب یلدا و آماده کردن سورسات طولانی‌ترین شب سال می‌روند. کافی بود مخفیانه به کنج انباری‌ها و زیرزمین‌ها سرک بکشید تا با انواع خوراکی‌ها و میوه‌های خوشمزه‌ای مواجه ‌شوید که دور از گزند و ناخنک زدن اهل خانه برای شب یلدا و میزبانی از مهمانان ذخیره شده بودند. کمک به نیازمندان با حفظ‌شان و آبروی آنها یکی از سنت‌های حسنه‌ میان مردم تهران قدیم و هر خانواده‌ای بود.

«فاطمه ربیعی» از اهالی قدیمی محله سلیمانی با یادی از این موضوع می‌گوید : «پیمانه اول گونی برنج، بنشن و هر خوراکی دیگر را به نیت همسایه نیازمند محله کنار می‌گذاشتیم. این پیمانه‌ها وقتی به میزان قابل‌توجهی می‌رسید، حتما قبل از یلدا به‌دست فرد نیازمند می‌رساندیم تا در این شب ویژه، اگر مهمانی در خانه‌اش را زد، شرمنده نشود. درواقع با این کار برکت رزق و روزی خانه هم بیشتر می‌شد. »

میوه تابستانی خشک‌شده

قدیم‌ها در خانه‌ها که مثل امروز یخچال و انواع و اقسام اجاق‌های خوراک‌پزی نبود. از همان چله تابستان، خانم‌های خانه به فکر آماده کردن خوراکی‌های شب یلدا بودند. از طرفی، دسترسی به میوه‌های خشک‌شده، آجیل و خشکبار مثل امروز آسان نبود. » ربیعی با بیان این مطلب و یادی از مادر همسرش ادامه می دهد: «خدا رحمت کند! مادر همسرم زن مدیر و مدبری بود. او از چند روز مانده به شب یلدا برای پذیرایی و استقبال از مهمان‌ها کارها را میان اعضای خانه تقسیم می‌کرد. از همان فصل تابستان هر میوه‌ای را که در دسترس بود برای آجیل شب یلدا خشک می‌کردیم. تهیه شیرینی و شکلات مهم‌ترین بخش کار برای این شب بود و هر خانمی با پختن بهترین شیرینی برای مهمانان دوست داشت مهارت و سلیقه‌اش را محک بزند. »
به گفته این همسایه قدیمی، تهیه لباس نو برای بچه‌ها، زغال و خاک زغال برای کرسی و سماور و شست‌وشوی ملحفه‌های لحاف‌کرسی با لاجورد از دیگر کارهای مهم هر خانه برای استقبال از شب یلدا بود.

جوراب پشمی داماد

بردن هدیه برای تازه‌عروس و دامادها از بخش‌های پرهیاهو و جذاب شب یلدا برای خانواده بود. ربیعی با بیان این مطلب از رسم جالب بافت جوراب پشمی برای دامادها یاد می‌کند: «معمولا از طرف خانواده داماد برای هدیه شب یلدا لباس، طلا و میوه را در طبقی می‌چیدند تا به‌عنوان شب چلگی به خانه نوعروس بفرستند. البته در این میان، مادرزن‌ها هم حسابی هوای دامادشان را داشتند و برای حفاظت از او در برابر سرما جوراب پشمی، شال و کلاهی را که خودشان بافته بودند، هدیه می‌دادند.»

برچسب‌ها