همشهری آنلاین – حسن حسنزاده: هنوز هم در پسکوچههای پلکانی محله دربند، خانههای کاهگلی با گلدانهای رنگارنگ روی ایوان پیدا میشود که ساکنان قدیمی این محله را با خود به روزگار گذشته آبادی دربند ببرد؛ به دورانی که دربند روستایی خوش آب و هوا پای کوههای سر به فلک کشیده شمال تهران بود و در کوچههایش عطر میوههای نوبرانه میپیچید.
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
اگرچه امروز دربند برای تهرانیها یادآور طبیعتگردی و کوهنوردی است، اما آبادی دربند بیش از ۲۰۰ سال قدمت دارد و از دوران ناصرالدینشاه برای مردم تهران روستایی شناخته شده بود. از همان گذشته اگر زمستانها مسیرهای صعبالعبور و برفگیر این روستای کوهپایهای مانع سفر میشد، در عوض تابستان خیلیها برای تفریح از مغمحله میگذشتند تا با گذر از روستای دربند به پس قلعه و ارتفاعات البرز بروند. نام «مغمحله» یکی از آن نامهایی است که هنوز میشود آن را از زبان قدیمیهای دربند شنید و یادی از روزگار گذشته این آبادی کرد.
در روزگاری که هنوز از خیابانکشیها و خانههای مدرن خبری نبود، مسافران دربند و به ویژه مسافرانی که قصد داشتند به پس قلعه سفر کنند، با نام «مغمحله» آشنا بودند. گذر از دربند بدون عبور از دل باغهای انبوه گیلاس و آلبالو که در پیشانی این آبادی قرار داشت امکانپذیر نبود. دربندیها به محله کوچکی که پر از دار و درخت و باغ میوههای نوبرانه بود و در پیشانی دربند قرار داشت، مغمحله میگفتند. مغمحله همان مرغمحله بود که به زبان شمیرانی مغمحله تلفظ میشد و از زندگی روستایی و وجود مرغهای فراوان در مزارع و باغهای آن خبر میداد.