همشهری آنلاین - زهرا بلندی: اسفند سال۱۳۹۴ بود که پدرش را از دست داد. از آن وقت به بعد دنبال کوچکترین بهانه بود تا برای پدر خیرات بدهد؛ با آمدن ماه مبارک رمضان دیگ آش نذری را به راه کرد تا کل ۳۰ روز را آش بپزد و بین همسایهها پخش کند.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
تجربه لذت مکرر پخت آش نذری، بهانهای شد برای برداشتن بزرگترین قدم زندگی «مینو ستاری» : «بعد از چند روز عادت به انجام این کار انگار دیگر آرام و قرار از من گرفته شد. چیزی در جانم من را به انجام کارهای خیر دیگری فرامیخواند.»
دکتر ژنتیک مولکولی، که از ۲۰سالگی در آزمایشگاه کار میکرد، شد بانی گروهی جهادی؛ یک گروه متشکل از پزشکان و فعالان حوزه درمان را دور هم جمع کرد تا بشود گرهگشای بیماری خیلی از افرادی که در نقاط محروم به دور از امکانات درمانی زندگی میکنند: «چون بزرگشده محله نعمتآباد منطقه ۱۹ بودم و تا حدودی در جریان مشکلات ساکنان نقاط حاشیهای قرار داشتم، کار جهادی را همزمان با نخستین روزهای پخت آش نذری در محدودههای حاشیهای منطقه۱۹، ۲۰ و حتی شهرقدس شروع کردم. آن روزها ۳۹ساله بودم و همراه دوستم آزمایشگاهی راه انداخته بودیم و در آن مشغول کار بودیم. از طریق پایگاههای بسیج و فرهنگسراها خانوادههای کمتربرخوردار را شناسایی میکردم، میرفتم مقابل خانههایشان، رایگان از آنها آزمایش میگرفتم و جواب آزمایش را هم برایشان میبردم و در صورت لزوم به پزشک معرفیشان میکردم. تمام تلاشم این بود که بیسروصدا کار کنم و کسی متوجه کارهایم نشود، اما مسئول سازندگی بسیج منطقه متوجه این موضوع شدند و از من خواستند تا کارم را بهعنوان یک گروه جهادی گسترش دهم و با ثبت نام گروه به صورت رسمیتر در این حوزه فعالیت کنم.»
از کار انفرادی تا جذب ۴۰۰ نیروی جهادی
دل را زد به دریا و گروه جهادی را با نام یاس فاطمی تیر سال۱۳۹۵ راه اندازی کرد. گروهی که با خدمات آزمایشگاهی کلید خورده بود با اطلاعرسانی بیشتر و ثبت رسمی، به مرور زمان ارتقا پیدا کرد. هر روز تعداد نیروهای جهادی گروه بیشتر شد تا جایی که خدمات پزشکی، دندانپزشکی، مامایی، روانشناسی و... را هم به آن اضافه کردند: «اکنون با ۴۰۰ نفر نیروی داوطلب فعال در حوزه درمان، نه فقط به روستاهای کمتربرخوردار منطقه۱۹ و ۲۰، بلکه به مناطق و شهرهای دیگر هم سر میزنیم. مثلاً جاده امام رضا(ع) را روستابهروستا از نخستین تا آخرین روستا رفتهایم، همینطور به ساکنان جاده ورامین سر زدهایم. حتی برای ارائه خدمات درمانی به روستاهای دورافتاده استان خوزستان، کرمانشاه، لرستان، آذربایجان، زنجان و... میرویم، اما همچنان نگاه ویژهای به روستاهای منطقه ۱۹ و ۲۰ داریم و در این نقاط فعالتر حاضر میشویم. حداقل در ماه یک بار با حضور جهادگران به یکی از این نقاط سفر میکنیم و با استقرار یک تا ۳روزه به روستاییان خدمات رایگان ارائه میکنیم.»
گذراندن تعطیلات در اردوی جهادی
مدام در تقویم دنبال تعطیلات میگردد تا تیم را برای اعزام به اردوی جهادی بچیند. بعد از سالها فعالیت در این حوزه، حالا دیگر حتی خانواده هم ترجیحشان این است که تعطیلاتشان را در اردوهای جهادی سپری کنند. همسر و فرزندان خردسالش پای ثابت قرارهای ماهانه هستند و هرکاری از دستشان بربیاید برای انجام هرچه بهتر کارها انجام میدهند. ستاری میگوید: «دروغ نیست اگر بگویم حالا دیگر آنها از من مشتاقتر شدهاند و حتم دارم این اتفاق از برکات سالها کار در این زمینه است. همسرم بیشتر کارهای تدارکاتی و پشتیبانی گروه را به عهده دارد و انجام حتی خردترین کارهای گروه برای بچههایم به دلخوشی بزرگی تبدیل شده که آن را با تمام علاقه انجام میدهند.»
گروهشان را یک خانواده ۴۰۰نفره خطاب میکند، گروهی بیتاب برای حضور در کار خیر: «برای رسیدن قرارهای ماهانه همگی لحظهشماری میکنیم. بعد از هماهنگی با هریک از روستاهای محروم روزش را و اعضایی را که شرایط حضور دارند مشخص میکنیم و عازم میشویم. با استقرار در دهیاری، مدرسه یا حتی در شرایط آبوهوایی خوب در فضای آزاد، اتاقهای مخصوص دندانپزشکی، روانشناسی، بیناییسنجی، شنواییسنجی، خدمات غربالگریهای مختلف زنان، آزمایشگاه و... را دایر میکنیم و ضمن ارائه خدمات موقت به عزیزان روستایی برای تأمین داروها و حتی معرفی آنها برای انجام مراحل درمان پیشرفتهتر هم تا حد امکان اقدام میکنیم.»