افتتاح موزه گرافیک در عمارت ارباب هرمز ما را بر آن داشت پیگیر شخصی شویم که به‌طور مستقیم با ارباب هرمز ارتباط داشته است.تلاش‌هایمان ما را به نوادگان ارباب هرمز نمی‌رساند ولی با «هرمز فیروزمند» مرد ۸۱ ساله‌ای آشنا می‌شویم که سالیان سال در این عمارت رفت و آمد داشته است.

همشهری آنلاین - فاطمه شعبانی:   فیروزمند درباره این عمارت و مالکان قدیمش اطلاعات خوبی دارد و  این گزارش را با گزارش‌های قبلی درباره ارباب هرمز متفاوت می‌کند.فیروزمند متولد یزد و نخستین بار نام ارباب هرمز را سال ۱۳۲۷ در روزنامه کیهان یا اطلاعات خوانده است. هنوز روزنامه‌اش را دارد و آن را نشانمان می‌دهد. خبری با این عنوان که پسر میلیاردر معروف، سانحه دیده و فوت کرده است. این خبر مربوط به فوت «روئین تن آرش» پسر ارباب هرمز بوده است. سال ۱۳۳۶ و بعد از اخذ دیپلم به تهران می‌آید و در جست‌وجوی کار به دفتر ساختمانی ارباب هرمز مراجعه می‌کند و مشغول به کار می‌شود. با او به عمارتی می‌رویم که چند روز پیش تبدیل به موزه گرافیک شد. بعد از بازسازی نخستین بار است که عمارت را می‌بیند. از همان ورودی بوستان پلیس، فضای سال‌ها قبل را توصیف می‌کند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

گوشه‌ای را نشان می‌دهد که زمانی گاوداری بوده و حالا پارکینگ اتومبیل‌ شده است. هر گوشه بوستان برایش خاطره‌ای را زنده می‌کند و نشاط ناشی از آن در کلام و چهره‌اش خوب نمایان است. می‌گوید: «تابلویی با اطلاعات نادرستی درباره این عمارت و ارباب هرمز نصب شده بود و برای همین مدتی پیش نوشته‌ای درباره این بنای تاریخی و مالکان اصلی‌اش در اختیار شهرداری قرار دادم و مدت‌ها پیگیر بودم تا اینجا نصب شود.» نزدیک دیوارهای عمارت که می‌شویم نگاهش خیره می‌شود به نوشته‌ای که تاریخ عمارت را توصیف می‌کند. بعد کاغذهایی را از کیف بیرون می‌آورد و با لبخند می‌گوید: «این همان نوشته‌ای است که من تهیه کرده بودم. به خدا خیلی خوشحال شدم.» جمله «به خدا خیلی خوشحال شدم» را طی بازدید از نقاط مختلف عمارت تکرار می‌کند.

قطع پای هرمز

کنار حوض قدیمی عمارت می‌ایستد و غرق خاطرات می‌شود. ادامه می‌دهد: «عمارت همین شکل بود، فقط انگار نو شده است. دورتادور باغ دیوار چینه‌ای بود و ۲ تا در داشت؛ یکی در بزرگ آهنی درست همین جای در ورودی کنونی پارک بود که مستقیم به سمت عمارت می‌رود و کامیون‌رو بود و اغلب آمد و شدها از این در انجام می‌شد. یک در کوچک هم سمت فلکه چهارم داشت. از در بزرگ که وارد می‌شدی سمت چپ حدود ۲۰ خانه کارگری بود که به آن قلعه می‌گفتند و کارگرها و باغبان‌ها در آن زندگی می‌کردند. تعدادی از کارگرها مازندرانی و تعدادی هم یزدی بودند. بعضی هم از بستگانش بودند، مثل پسر عمویش خدایار ماندگاریان که مباشرش بود.

سمت چپ هم گاوداری و استخر آب بود. راهی که به عمارت می‌رسید سنگفرش نشده و خاکی بود و ارباب هرمز با ماشینش‌ـ که اوایل فورد بود و بعدها بنز خریدـ وارد باغ می‌شد. تا سال‌ها خود ارباب هرمز رانندگی می‌کرد اما بعدها بیماری قند اواخر ارباب را خیلی اذیت کرد و منجر به قطع پایش شد.»

ساکنان قدیمی عمارت

بی‌تردید کسانی که در موزه گرافیک رفت و آمد دارند کنجکاوند که اطلاعات بیشتری درباره ساکنان قدیمی موزه فعلی بدانند. سؤالی که فیروزمند این‌طور پاسخ آن را می‌دهد: «طبقه بالا اتاق خواب و پذیرایی و آشپزخانه و محل زندگی ارباب بود و طبقه پایین مختص مهمان‌ها و مباشرها. خدیجه خانم و دختر و پسرش آشپزی و امورات داخل عمارت را برعهده داشتند. برق عمارت از برق تهرانپارس تأمین می‌شد. پری خانم همسر ارباب هرمز و بچه‌ها اغلب ساکن هندوستان بودند و خود ارباب هم تا آبان ماه ساکن عمارت بود و محصولات باغ را که جمع می‌کرد به هندوستان می‌رفت. ارباب ۸ شهریور ۵۱ فوت کرد و در جایی در قصر فیروزه دفن شد، آرامگاه روئین تن فرزندش هم آنجاست. بعد از فوت او، چند سالی پسر دیگرش تهمتن با خانم و بچه‌هایش داخل عمارت زندگی می‌کردند و بعد آنها هم رفتند خارج از کشور.»

(نفر اول نشسته، از سمت چپ)

هرمز آرش که بود؟

هرمز آرش فرزند تیرانداز متولد روستای خیرآباد یزد است که گفته می‌شود در دوران نوجوانی با سرمایه‌ای کمتر از ۵۰ تومان عازم هندوستان می‌شود و فعالیت ‌کاری خود را آنجا شروع می‌کند. در این راه با موفقیت مواجه می‌شود و در همانجا با دختر دایی خود پری بانو آگاهی فرزند گشتاسب ازدواج می‌کند و حاصل این ازدواج ۳ دختر به نام‌های زرین، دلنواز، یاسمین و ۲ پسر به نام‌های رویین تن و تهمتن است. سال ۲۷ زمانی که ابوالقاسم بختیار تصمیم به فروش مجیدآباد می‌گیرد با درج آگهی در روزنامه قصد فروش آن را اعلام می‌کند و آن زمان سند اراضی به نام عظیمه همسر یا خواهر ابوالقاسم خان بوده است.

این اراضی در ۲ مرحله به نام هرمز آرش و پری آگاهی هرکدام ۳ دانگ انتقال می‌دهد. پس از خرید اراضی، ارباب هرمز تصمیم به‌ آبادانی و شهرسازی در آن می‌گیرد که مقرر شده بود این کار توسط ارباب وفادار تفتی انجام شود. او با همکاری ارباب رستم دینیار مرزبان گروهی از مهندسان مهندس ناصرزاده، پورتیمور، مهاجر را برای انجام کارهای زیرساختی نظیر نقشه‌برداری، خیابان کشی، ساخت مخازن آب و برپایی کارخانه برق و مرکز مخابراتی به کار دعوت می‌کند.

گفته می‌شود عمارت قاجاری را امیر مفخم در دوران مالکیتش بر این باغ برای سکونت خود ساخته اما طبق شواهد باستان‌شناسی احتمال ساخت آن به قبل از میر مفخم بر می‌گردد و بعد از امیر مفخم مجیدآباد و عمارت به فرزندش ابوالقاسم بختیار می‌رسد. ارباب هرمز و همسرش یکی از واقفان بزرگ تهرانپارس هستند. از موقوفات آنها به دبیرستان پری آگاهی، مدرسه‌راهنمایی هرمز آرش، زایشگاه رویین تن آرش، مسجد خیابان بهار و اهدای چندین هکتار زمین به هلال احمر توسط پری بانو است.

موزه‌ای که به عمارت ارباب هرمز آمد

عمارت ارباب هرمز عصر یکشنبه ۲۸ دی ماه در میان غافلگیری و خوشحالی تهرانی‌ها از بارش برف با حضوراحمد مسجد جامعی، سید محمد بهشتی و جمعی از گرافیست‌ها به‌عنوان موزه گرافیک ایران افتتاح شد. ‌در این برنامه اسکندر مختاری به‌عنوان مشاور طرح با اشاره به ضرروت نگهداری این ساختمان می‌گوید: «زمانی که این ساختمان را دیدیم مانند یک بیماری لاعلاج بود که ۲ مشکل عمده داشت؛ یکی اینکه تداخل دوره‌های مختلف این ساختمان زیاد بود و دیگر آنکه بازشناسی اصالت اثر ممکن نبود و دیگر اینکه متوجه شدیم این بنا نمی‌تواند سرپا بایستد.

طرح مقاوم‌سازی بنا متکی بر مطالعات بم انجام شد. می‌توانم بگویم تاکنون ساختمانی به این درجه از موارد فنی و مهندسی در حوزه مرمت وجود نداشته است. دانشی که در این بنا به کار رفته در ایران یگانه است. اگردر تهران یک ساختمان خوب متری ۴ میلیون قیمت داشته باشد این بنا با متری ۲ میلیون تومان بازسازی شد. برخی می‌گویند هزینه مرمت زیاد است اما ساختمان ارباب هرمز نمونه‌ای است تا این گفته را رد کند چرا که به‌طور حتم مرمت یک بنا از ساخت یک بنا هزینه کمتری دارد.»‌ 

یاد باغ اناری

داخل حوض محوطه انارهای سرخی غوطه‌ور بود که همه از جمله احمد مسجد جامعی‌ـ عضو شورای شهر تهران‌ـ را به روزگاری برد که اینجا باغ اناری بود و افسوس خورد که کاش هنوز باغ اناری بود و با انار از مهمان‌ها پذیرایی می‌شد. مسجد جامعی با اشاره به اینکه این بنا متعلق به زرتشتیان ساکن بوده است ادامه می‌دهد: «من در بازدیدم از این بنا پیشنهاد دادم که اینجا موزه ادیان شود چرا که جای خالی چنین موزه‌ای در تهران حس می‌شود.»
 در این برنامه مسئولان حاضر از کسانی که در طرح مرمت بنا دخالت داشتند قدردانی کردند.

همچنین از رشیدی رئیس انجمن گرافیک، شاپور دیو سالار معاون سابق زیباسازی، اسکندر مختاری مشاور عالی طرح مرمت، افشین جوبه مدیر طرح، رضا جلالی مدیر فنی‌ـ اجرایی، قاسم مرادی استادکار و معمار، مجید بلوچ رئیس کمیته موزه‌ای انجمن گرافیک، خانیان، سیامک اربابی، مریم رونقی و فریبا سلیمانی به‌عنوان اعضای کمیته موزه در انجمن گرافیک قدردانی شد.

----------------------------------------

منتشر شده در همشهری محله چهار به تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۸

برچسب‌ها