حدود ۲۵۰ سال پیش، آقامحمدخان قاجار، قوم کلهر، بزرگ‌ترین طایفه کرد کرمانشاه، را به دلیل حمایت سران این طایفه از خاندان زندیه تبعید می‌کند. برخی از این مردم برای ساختن زندگی جدید به خراسان و آمل می‌روند و برخی هم راه تهران را در پیش می‌گیرند.

همشهری آنلاین - نصیبه سجادی: کلهرها وقتی به مکانی می‌رسند بسیار خوش‌آب‌وهوا در جنوب‌ شرقی پایتخت همین‌جا بیتوته می‌کنند، در مسگرآباد امروز، جایی که گفته می‌شود بنیان سکونت مردم در حاشیه جنوب‌ شرقی تهران از همان‌جا پا گرفت.

مسگرآباد تا همین چند سال پیش عنوان یکی از قدیمی‌ترین روستاهای تهران را یدک می‌کشید. سال ۱۳۹۳ شهرداری وقت تصمیم می‌گیرد اینجا را به محدوده شهری وارد کند. بعد از چند سال کش و قوس مسگرآباد می‌شود بیست و یکمین محله منطقه ۱۵ با خانه‌ها، کوچه‌ها و خیابان‌هایی با بافت روستایی تمام‌عیار.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا بببینید

از مسگرآباد در مجاورت شهرک مسعودیه امروز به‌عنوان شهرک صالحیه نیز نام برده می‌شود. قدمت سکونت در این محله تاریخی بنابر نقل سینه به سینه، اسناد و مدارک موجود، ابنیه و آثار باستانی و همچنین سن درختان بارور به حدود ۳۰۰ سال پیش می‌رسد. تنها تاریخ مکتوب محله سند مالکیتی است که در تاریخ ۱۱۹۸هجری شمسی تنظیم و توسط علمای آن زمان امضا شده است. اینها را «مسعود قاسمی»، از جوانان مسگرآباد، که درباره گذشته آن تحقیق کرده می‌گوید و اضافه می‌کند: «مدتی پیش برای تحقیق درباره روستاهای قدیمی اطراف تهران با یکی از اهالی قدیمی مسگرآباد همراه شدم. اما به این نتیجه رسیدم که مسگرآباد از بسیاری از روستاهای اطراف تهران قدیمی‌تر است. به همین دلیل تصمیم گرفتم درباره پیشینه زادگاهم تحقیق کنم. نخستین ساکنان این محل در دوره کریمخان‌زند از محدوده کرمانشاه به اینجا مهاجرت کردند. مذهب اهالی اولیه این محله (کلهر) شیعه اثنی‌عشری بود. پایبندی به اعتقادات و سنن مذهبی آنها به حدی بود که در گذشته به این منطقه، دارالمؤمنین می‌گفتند. بعدها با گسترش تهران و رفت‌وآمد اهالی به پایتخت و تغییر در زندگی مسگرآبادی‌ها آنان به‌تدریج سنت‌ها و آیین‌های زندگی روستایی را کنار گذاشتند و شهری شدند.»

روستانشینان دامدار

قاسمی می‌گوید: «روزگاری اینجا روستای کوچکی بود با جمعیتی اندک که ساکنان آن با یکدیگر نسبت فامیلی داشتند. خانه‌ها به شکل گنبدی و کاهگلی در قلعه‌ای محصور بود که برای حفاظت از این روستا ساخته شده بود. به جای قلعه‌ الان  بیمارستان سبز شده است. بیمارستانی که  در ورودی محله مسگرآباد است دیوار گلی قلعه بود. با ساخت خانه در بیرون قلعه توسط فردی به نام مرحوم ابوالقاسم محله‌ای به نام قاسم‌آباد در کنار مسگرآباد شکل گرفت. پس از آن مسگرآباد توسعه یافت و مردم در محدوده خارج از قلعه هم ساکن شدند و محله به شکل و شمایل امروز درآمد. شغل بیشتر اهالی این محله دامپروری بود و ییلاق و قشلاق می‌کردند. زمستان گوسفندان را در زاغه‌هایی نگهداری می‌کردند که خودشان در دل کوه کنده بودند.»

دامداران مسگرآباد در فصل گرما، از ابتدای اردیبهشت بار و بنه‌هایشان را می‌بستند و به لار شمیرانات مهاجرت می‌کردند. هنوز هم برخی از اقوام محله عشایر هستند و در فصل گرما به ییلاق می‌روند.

نه اناری مانده نه باغی

اگرچه مسگرآباد در فهرست اماکن گردشگری تهران ناشناخته مانده و حالا دیگر از باغ‌ها و کوچه‌باغ‌های دیدنی آن خبری نیست، اما معماری و بافت مسکونی آن به برخی از روستاهای تفریحی شمال تهران بی‌شباهت نیست. کوچه‌ها شیب تندی دارد و خانه‌ها به دلیل این شیب، پلکانی ساخته شده. شکل و نمای خانه‌ها، مسگرآباد را از بسیاری از محله‌های تهران متمایز کرده است. «مهدی شریف‌پور»، از معتمدان محله، می‌گوید: «مسگرآباد را به باغ‌های انارش می‌شناختند. چند صد سال پیش سرسبز و خرم بوده و حالا از آن همه باغ تک نارستانی باقی مانده است. قنات پرآبی از میان مسگرآباد عبور می‌کرد که آب شرب و کشاورزی مردم از آن تأمین می‌شد.»

او اضافه می‌کند: « این‌طور که قدیمی‌ها برای ما نقل کرده‌اند، روزی ناصرالدین شاه گذرش به این محله می‌افتد و از سرسبزی روستا خوشش می‌آید. همه زمین‌های کشاورزی را از مالکانشان می‌خرد و مسگرآباد را به شکارگاهش تبدیل می‌کند. بعد از گذشت چند سال که قنات مسگرآباد خشک می‌شود و سرسبزی باغ‌ها هم کمتر می‌شود زمین‌ها را یکی یکی به کشاورزان واگذار می‌کند. کوه هزارچم تفریحگاه خیلی‌ها از گذشته تاکنون در این محله است. در گذشته عصرهای تابستان که هوا گرم بود و امکانات سرمایشی مانند این روزها نبود مردم برای هواخوری به دامنه کوه می‌رفتند و چای و عصرانه با خود همراه می‌بردند و ساعاتی آنجا استراحت می‌کردند. بچه‌ها هم روزی چندبار از این کوه بالا می‌رفتند و همانجا بازی می‌کردیم

از مسگرآبادی که شریف‌پور تعریف می‌کند چیزی باقی نمانده است. نه خبری از باغ‌های انار است و نه خرمی زمین‌های کشاورزی، تا چشم کار می‌کند ساختمان‌های‌ریز و درشتی است که  کنار هم جاخوش کرده‌اند.