«داود فتحعلی بیگی» چهره‌ای شناخته شده با دغدغه کار فرهنگی و از آن دست آدم‌هایی است که اگر نبود، نمایش‌های آیینی ایران چیزی کم داشت.

همشهری آنلاین - مانی شکرچی: او دلش به حال نمایش‌های سنتی‌ـ ایرانی می‌سوزد؛ دلش می‌سوزد از اینکه قامت میراث گذشتگان با بی‌توجهی یا در حالت خوش‌بینانه کم توجهی آنهایی که دستی بر آتش امور فرهنگی دارند و با حداقل امکانات مادی و سر سوزن ذوقی می‌توانند این آیین‌های نمایشی را زنده و شاداب نگه‌ دارند، هر روز خمیده‌تر می‌شود. راه‌اندازی مرکز نمایش‌های آیینی‌ـ سنتی در تابستان امسال در منطقه ما آنقدر جذابیت دارد که این چهره شناخته شده و پژوهشگر و نویسنده حوزه هنرهای آیینی کشور، لابه‌لای همه گرفتاری‌هایی که دارد ساعتی از وقتش را برای گفت‌وگو با ما کنار بگذارد. مسیر پرسش‌ و پاسخ‌های این گفت‌وگو از حال نزار نمایش‌های آیینی و نقش مرکزی می‌گذرد که تا چندی دیگر توسط شرکت توسعه فضاهای فرهنگی به منطقه ما پیشکش می‌شود تا درد این هنر رو به احتضار را درمان کند.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

این‌طور که پیداست، حال نمایش‌های آیینی خوب نیست و اهل فن، نگران رو به احتضار رفتن این هنر هستند. چه عواملی به این نگرانی‌ها دامن می‌زنند؟

چند دلیل وجود دارد. به‌عنوان مثال درباره تعزیه باید گفت که در گذشته، شیوه آموزش سینه به سینه در خانواده‌هایی که تعزیه‌خوانی در آنها مرسوم بود، رواج داشته و بچه‌ها را از خردسالی به خواندن مجالس تعزیه تشویق می‌کردند که خیلی وقت است این وضعیت تغییر کرده. دیگر اینکه اگر به حدود ۱۰۰ سال پیش برگردیم، می‌بینیم که جایی مثل تهران ۵۰‌ـ ۶۰ تکیه داشته و تعزیه اغلب در مکان ویژه خودش، یعنی تکیه و با تمام معیارها و قراردادهای خودش اجرا می‌شده اما وقتی تعزیه یا سایر نمایش‌های ایرانی در مکان‌هایی غیر از جایگاه اصلی خود اجرا می‌شوند، یک بخش از سازوکارهای آنها از دست می‌رود.

اجرای نمایش‌های آیینی و سنتی در مکان‌هایی مثل خانه ‌هنرمندان و حتی خیابان را باعث شکستن پرو بال این نمایش‌ها می‌دانید؟

یکی از آسیب‌های تعزیه، همین اجرای خیابانی و بدون مکان خاص است که معمولاً یک عده از سر بیکاری و ناچاری و بدون اینکه با قواعد اجرا آشنا باشند، دست به این کار می‌زنند. اما درباره اجرای نمایش‌های آیینی در مکان‌هایی مثل خانه هنرمندان باید گفت که حداقل نکته مثبتی که در این زمینه وجود دارد این است که با این کار جلوی فراموش شدن این هنر گرفته می‌شود.  

این اجراها هم که به قول شما چندان با قواعد سازگار نیست.

بله. دیگر اینکه از حدود ۳۶۵ مجلس تعزیه عمدتاً ۸ الی ۱۰ مجلس و معمولاً بدون توجه به همه قراردادهای اجرا خوانده می‌شود و بقیه مجالس غریب می‌مانند. در ضمن عده‌ای پیدا شده‌اند که به اسم نوآوری به موسیقی نمایش‌های سنتی آسیب می‌زنند.

ساخت مرکز نمایش‌های آیینی‌ـ سنتی در منطقه ما می‌تواند جلوه‌ای از پاسخگویی به این دغدغه فرهنگی شما و سایر فعالان این حوزه باشد؟

صددرصد. تا به حال هیچ مرکزی که متولی ثبت و ضبط تجربه‌های اجرا باشد و متون مربوط به نمایش‌های ایرانی را گردآوری و منتشر کند وجود نداشته. پژوهش‌ها تا به حال فردی و خودجوش بوده و افق دید بانیان و سرمایه‌گذاران روی این هنرها محدود است. خود پژوهشگران هم که بضاعت مالی آنچنانی ندارند تا روی این قضایا یعنی ثبت و ضبط این میراث سرمایه‌گذاری کنند.

این‌طور که متوجه شدم، منظورتان این است که گرچه تأسیس مراکزی با کارکرد مشابه مرکز نمایش‌های آیینی در منطقه ما به تداوم حیات صحیح نمایش‌های آیینی کمک می‌کنند اما صرف وجود آنها کافی نیست و پیش‌بینی فضاهای لازم برای پژوهش و آموزش هم در آنها ضرورت دارد.  

دقیقاً. ببینید اگر سرمایه‌ها و تجربه‌های گرانقدری که طی سالیان متمادی به دست آمده با از میان رفتن هنرمندان از بین برود، چند سال بعد هیچ‌کس نمی‌داند مثلاً اجرای صحیح تعزیه حضرت علی اصغر(ع) چگونه بوده. این میراث فرهنگی باید متولی و نظم و نظام داشته باشد که برای ثبت و ضبط تجربه‌های صحیح اجرا سرمایه‌گذاری کند. در بعد کوچک‌تر باید بگویم که ایده‌آل این است که حتی مدیران مرکز نمایش‌های آیینی و سنتی منطقه ۷ هم باید از بین متخصصان و کسانی که سره را از ناسره در این زمینه تمیز می‌دهند انتخاب شوند و تشکیلاتی علمی و فرهنگی راه بیندازند. نه اینکه هر گروهی که مبلغی پرداخت، بتواند از امکانات آنجا استفاده کند. مدیر این مجموعه باید بداند هر کسی که صورتش را سیاه کرد نمایش سیاه بازی اصولی اجرا نمی‌کند یا نمایش تخت حوضی چه ویژگی‌هایی دارد.

آنقدر خوشبین هستید که این مرکز در منطقه بتواند مشتاقان تماشا و پژوهش در زمینه نمایش‌های سنتی و ایرانی را جذب و تداوم حیات نمایش‌های آیینی را تضمین کند؟

چرا که نه. اگر نظم و نظام خاصی بر آن حاکم باشد به جز گروه‌هایی که برای استفاده از امکانات به این مرکز رجوع می‌کنند، عده‌ای پژوهش‌گر در همه زمینه‌های مربوط به نمایش‌های آیینی از موسیقی، تاریخ و ادبیات جذب کند و به جایی تبدیل شود برای تماشای نمونه اصلی هر یک از این نمایش‌های ایرانی، مخاطبان زیادی جذب آن خواهند شد و برای علاقه‌مندان و به‌ویژه کسانی که قصد ورود به این رشته را دارند انگیزه ایجاد خواهد شد و می‌دانند بالاخره یک جایی که بتوانند کارشان را در آن عرضه کنند و نمونه اصلی نمایش‌های ایرانی را ببینند وجود دارد. همه این ایده‌آل‌ها بستگی به این دارد که چه کسی این مرکز را اداره کند و روی چه اصولی. این‌طور بگویم که اگر برنامه‌ریزی و مدیریت کاردان نباشد، تلاش‌ها به هدر می‌رود. این مکان یک سخت‌افزار است که بدون نرم‌افزارهای مناسب به هیچ دردی نخواهد خورد.

 به عقیده شما سنگ اول فعالیت مرکز نمایش‌های آیینی و سنتی منطقه را باید روی چه هدفی گذاشت؟

قدم گذاشتن در راه حفظ و اعتلا و اشاعه این قبیل نمایش‌ها. برای نیل به این هدف باید حداقل ۲ گروه زبده برای مدت یک تا نهایتاً ۵ سال برنامه‌ریزی و مثلاً همه مجالس تعزیه را اجرا و به‌صورت صوتی وتصویری ثبت و ضبط کنند تا علاقه‌مندان و پژوهشگرانی که فرصت آمدن تا منطقه ۷ و تماشای این نمایش‌ها را ندارند، بتوانند از این آثار در اقصی‌نقاط کشور بهره‌ببرند. در کنار این کار، انتشار نسخ معتبر تعزیه و مقالات و کتاب‌های مربوطه، برگزاری نشست‌ها و کلاس‌های آموزشی هم کارگشاست. وقتی چنین مجموعه‌ای را در نظر بگیریم می‌توانیم امیدوار باشیم که شهرداری، طی کوتاه مدت شرایطی را فراهم کرده که از اضمحلال و انقراض این نمایش‌ها جلوگیری می‌شود.

دیدمان را وسیع‌تر کنیم و ببینیم آیا امکان اجرای نمایش‌های سنتی سایر ملل هم در این مرکز منطقه‌ای وجود دارد؟

نه اینکه نشود و این کار اشکال داشته باشد اما در وهله اول باید شرایطی فراهم کنیم که به حفظ و اشاعه نمایش‌های سنتی خودمان بینجامد و آنها را از خطر انقراض نجات دهد بعد سایر ملل را برای اجرای نمایش‌های سنتی دعوت کنیم.  

***

از مرکز نمایش‌های آیینی چه می‌دانید؟  

بدون در، بدون دیوار

مرکز نمایش‌های آیینی با مساحت ۵۹۸۷‌مترمربع و زیر بنای ۱۶۱۱۸‌مترمربع دارای دو سالن تئاتر با ظرفیت ۶۰۰ صندلی است که براساس آخرین استانداردهای دنیا طراحی شده و امکان اجرای نمایش‌های آیینی ‌ـ ‌ایرانی را با بهترین وضعیت فراهم کرده است. مرکز نمایش‌های آیینی از دو بخش شمالی و جنوبی تشکیل شده است که قسمت شمالی آن شامل فضاهای فرهنگی و قسمت جنوبی شامل فضاهای تجاری، تأسیسات و پارکینگ مجموعه بوده که هر بخش با توجه به کاربری آن طراحی شده است و ملزومات مورد نیاز هر بخش به‌طور کامل در آن دیده و پیش‌بینی شده است.

 قسمت شمالی مرکز نمایش‌های آیینی مربوط به بخش فرهنگی است که در۵ طبقه ساخته شده که با توجه به کاربری آن در هر طبقه فضاهای مورد نیاز بخش فرهنگی تفکیک شده و قسمت جنوبی مربوط به بخش تجاری است. ورودی و رمپ دسترسی به پارکینگ مجموعه نیز در این قسمت قرار دارد.

در این مرکز، شیشه جای دیوارهای گچی و آجری را گرفته است و بخش‌های مختلف با جدارهای شیشه‌ای از یکدیگر تفکیک شده‌اند. این خصوصیت به تماشاگران امکان می‌دهد تا بازیگران را حین تمرین، گریم یا ورود به صحنه تماشا کنند و احساس نزدیکی بیشتری با آنها داشته باشند.

با میکروسکوپ هم که بگردیم، از در برای ورود به سالن‌های نمایش خبری نیست. وقت نمایش که برسد، دیوارهای جداکننده صحنه از سالن انتظار، بالا خواهند رفت و آن وقت است که تماشاچی از هر سمت صحنه که دلش بخواهد وارد تالار می‌شود و در انتظار اجرای نمایش می‌نشیند.

نگاهی به نمایش‌های سنتی ایران

نمایش‌های سنتی ایرانی با ریشه در اعتقادات و باورهای اجتماعی مردم، انواع مختلفی را شامل می‌شوند. بعضی از آنها شادی‌آور و بعضی دیگر حزن‌انگیزند. به هرحال چه طرب‌انگیز و چه سوزناک، صیانت از این گنجینه‌های معنوی که از خلاقیت ایرانیان سرچشمه گرفته‌اند تکلیف هر ایرانی است که داعیه فرهنگ دارد. در زیر چند نمونه از نمایش‌های سنتی ایرانی ذکر شده است.  

تخت حوضی، روحوضی یا سیاه بازی 

حوض‌ها در خانه‌های قدیمی به جز تلطیف هوا و زیبایی ظاهری کاربردهای دیگری هم داشتند از جمله آنکه هنگام جشن و سرور روی آن تخته بزرگی می‌گذاشتند تا سروشکلی مانند صحنه نمایش به خود بگیرد. بعد عده‌ای بازیگر روی آن تخته به اجرای نمایش‌های شاد و خنده‌دار می‌پرداختند. آن زمان در ایران یک شخصیت معروف کمدی یعنی «سیاه» وجود داشت که البته زبان سرخی داشت و رک و بی‌پرده حقایق را به شکلی طنزآمیز بیان می‌کرد و به انتقاد می‌پرداخت. این نمایش‌ها رفته رفته رفته به سیاه بازی معروف شد.  

تعزیه

 بیشتر آن را نمایشی مذهبی و سنتی می‌دانیم که در آن واقعه کربلا توسط افرادی که هر یک نقشی از شخصیت‌های اصلی را بر عهده دارند، نشان داده می‌شود. تعزیه جدا از شباهت‌هایش با عزاداری‌های آیینی گذشته شکل تکامل یافته‌تر و پیچیده‌ترِ سوگواری‌های ساده شیعیان سده‌های نخستین برای کشته‌شدگان کربلاست. اهمیت موسیقی آوازی در تعزیه چشمگیر است. موسیقی تعزیه متناسب با نقش‌ها انتخاب می‌شود. برای پیشگیری و آمادگی برای جابه‌جا شدن نقش ناگهانی، هر کس باید لحن‌ها و شعرهای دیگر نقش‌ها را هم یاد بگیرد.  

خیمه شب بازی 

خیمه شب بازی در قدیم اعتبار ویژه‌ای داشت و در اصل نمایشی کمدی و انتقادآمیز بود که در خانه‌های اعیان و اشراف و آن هم در برنامه‌های مخصوصی از قبیل عروسی‌ها، مولودی‌ها و جشن‌هایی از این دست برگزار می‌شد. به جز عروسک‌ها که لعبت هم نامیده می‌شوند، خیمه، نطع (سفره‌ای چرمی) و صندوق (جعبه‌ای که عروسک‌ها را در آن می‌گذارند) از ابزار خیمه شب بازی محسوب می‌شوند. بیشتر عروسک‌های خیمه شب‌بازی دارای شخصیت هستند مثل «مبارک» که سال‌های سال نقش اصلی خیمه شب‌بازی را داشت.  

بقال بازی 

ریشه‌های این نمایش در میان خرده نمایش‌هایی است که حول محور دعواهای میان ارباب و رعیت و استاد و شاگرد رواج داشت و عمدتاً متکی بر کمدی لهجه و لوده بازی و درگیری‌های فیزیکی بود. رشد و تکامل این خرده نمایش سرانجام در دوران قاجار به نمایشی منجر شد که عوام آن را بقال بازی نامیدند. در پوشش یک داستان ساده بسیاری از مشکلات جامعه از طریق ارائه تیپ‌های گوناگون اجتماعی توسط رندهای دغل باز برملا می‌شد. تقریباً از اوایل دوران پهلوی دیگر نامی از بقال بازی به میان نیامد.

----------------------------------------

منتشر شده در همشهری محله منطقه ۷ به تاریخ ۱۳۹۳/۲/۲۱