تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۵

قرار شد برای یک روز از مادر پیری مراقبت کند تا همسایه فرصت کند به‌ کارهایش برسد، اما یک روز شد ١٠ روز.

به گزارش همشهری آنلاین، دختر همسایه آنقدر خوشش آمد که مرتب زنگ می‌زد و درخواست می‌کرد پرستار دائم آن مادر شود. او هم تا آنجا که از دستش برمی‌آمد، دریغ نمی‌کرد.

اینها را «شهلا چمندار» می‌گوید. ساکن منطقه ۵ است و پونک، اما با ارتباط‌هایی مجازی که در گروه بانوان دارد دلش برای سالمندان منطقه ۶ و امیرآباد هم می‌تپد و می‌خواهد هوای آنها را هم داشته باشد . خانه دارد و همسر و بچه؛ او این کار را حالا هم فقط برای رضای خدا و حال دلش انجام می‌دهد. به گفته او، با این کارها حال دلش خوب‌ خوب می‌شود. خودش می‌گوید: «همسایه‌ها مواقعی که کار ضروری برایشان پیش می‌آید و سالمندشان در خانه تنها می‌ماند می‌دانند باید در خانه مرا بزنند. من هم نه نمی‌گویم.»

منطقه ۶ سالمندنشین است. امیرآباد هم همینطور. سالمندانی هستند که برای فرزندان‌شان همه‌کار کرده‌اند.حالا بچه‌هایشان زندگی مستقلی دارند یا در خارج زندگی می‌کنند، اما پدر و مادرها مانده‌اند تنهای تنها. بعضی از آنها می‌توانند کارهای خودشان را انجام دهند. بعضی اما توان آمدن کنار پنجره و نگاه کردن به بیرون را هم ندارند که  کمی دل‌شان باز شود. چمندار می‌گوید: «گاهی با همسایه‌ها دو سه نفر می‌شویم و به آنها سر می‌زنیم.»

بانوی خوش‌قلب محله امیرآباد خود را آدم شادی می‌داند و می‌گوید: «همه باید در بانک زندگی‌شان اعمالی را پس‌انداز کنند که به آنها این رضایت قلبی می‌دهد و خوشحال‌شان می‌کند.»