همشهری آنلاین- سمیرا باباجانپور: آنتوان سوریوگین عکاس معروف قاجار در مجموعه عکسهای خود عکسی از مسابقات اسبدوانی در دوره قاجار ثبت کرده است. مسابقات اسبدوانی هر ساله با شور و هیجان زیاد و با جماعتی که برای تماشا میآمدند برگزار میشد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
علاقه ناصرالدینشاه به اسب و اسبدوانی باعث شده بود تنها مجسمهای که از خود به یادگار گذاشت او را سوار بر اسب نشان دهد. هر چند این مجسمه سرنوشت نیکی نداشت و در دوره رضاشاه به دستور رئیس بلدیه ذوبشد و برای ساخت اسلحه مورد استفاده قرار گرفت.
عبدالله مستوفی در کتابش «شرح زندگانی من» در باره این مجسمه و مراسم اسبدوانی که از آن بهعنوان مراسم جذاب دوران سلطنت ناصرالدینشاه یاد کرده مینویسد: «یکی از روزهای غیر جمعه مراسم اسبدوانی برگزار میشد. از اوایل اسفند، درباریها و پارهای از رجال اسبها را سوغان (آماده کردن اسب برای مسابقه) میگذاشتند و اکثراً دیده میشد چابکسوارها اسبها را گردش میدهند.
میدان اسبدوانی دایرۀ هندسی بود که نیم فرسخ دور آن و بیرون و نزدیک دروازهای به همین اسم و در گوشۀ غربی از بالای شهر واقع بود. بعد از اینها این میدان به باغی به اسم باغ شاه تبدیل و اسم دروازه هم به دروازۀ باغ شاه معروف گشت و در وسط این باغ استخری و وسط آن جزیرهای و در آن جزیره، مجسمۀ ناصرالدینشاه را هم نصب کردند.
برای افتتاح این مجسمه مقرر گشت اشخاصی که معمولاً به سلام میرفتند دعوت شوند که در موقع بریدن نوار و رد شدن پرده از روی مجسمه همگی تعظیم کنند و احترام بهجا آورند. این کار را کردند، ولی غرغر مردم بلند شد و تعظیم به مجسمۀ شاه را مانند بتپرستی تلقی کردند و شاید به همین جهت بود که ناصرالدینشاه جز این مجسمه، مجسمۀ دیگری از خود به یادگار نگذاشت. این مجسمه شاه را بر اسب جهانپیما، در حالی که اسب زمین سنگلاخی را پیموده و یکدست اسب از زمین بلند شده بود، مجسم میکرد.»
شلیک توپ و آغاز مسابقه
او در ادامه به مسابقات اشاره میکند و مینویسد: «در روز اسبدوانی، همه از شاه و خدمه و مردم برای تماشا به بیرون شهر میرفتند و دور میدان را میگرفتند. ساعت سواری شاه را شلیک توپ اعلام میکرد. شاه با قدرت به اسبدوانی میپرداخت و پس از کمی استراحت نظارهگر سایر اسبدوانان میشد.
رجال درباری هم از همه صنف دعوت شده و حاضر بودند. در اینجا نظامالملک وزیر لشکر اسامی را با رنگ اسبها و اسم چابکسوارها یکییکی میخواند. چابکسوارها با اسبهای خود، سان داده از جلوی شاه میگذشتند و بعد مسابقه را شروع میکردند. کیسۀ پول جایزه در هر مسابقه مرتب چیده میشد که هر اسبی جلو میآمد چابکسوار پیاده شده کیسۀ جایزه را به سر گرفته تعظیمی میکرد.
بزرگترین جایزه که جایزۀ اول نام داشت یکصد و پنجاه تومان بود. ختم اسبدوانی را شلیک توپ اعلام و شاه با همان شکوه و قدرت به شهر برمیگشت. مردم هم که به تماشا رفته بودند متفرق شده افواج و سوارۀ پادگان به سربازخانههای خود برمیگشتند.»