همشهری‌آنلاین - هوشنگ سامانی: نگاهی به نمایشگاه موسیقی Musikmesse آلمان: با موسیقی زندگی کنید

نمایشگاه صنعت موسیقی آلمان تا چند روز دیگر آغاز به کار می‌کند. یادداشت زیر ضمن تاکید بر کم توجهی دولت برای بستر سازی نسبت به صنعت موسیقی به  این رخداد مهم و حضور دو نماینده از ایران در این نمایشگاه  می‌پر‌‌دازد.

مقوله موسیقی در کشور ما،تفاوتی بنیادی با سایر شئون زندگی‌مان دارد و آن مسئله بودن و نبودن است. بودن از این جهت که به هر حال در سی سال گذشته هیچ گاه به معنی کلمه تعطیل نبوده است و نبودن هم از این جهت که همانند سایر امور عادی کشور، نگریسته نمی‌شود. برای مثال مقولاتی مانند سینما، بهداشت و درمان، ارزاق عمومی، زیرساخت‌های اقتصادی، امنیت اجتماعی و غیره در نگاه مردم و دولتمردان تقریباً جایگاه شناخته شده‌ای دارند و اگر گاهی، کمی و کاستی در آن‌ها مشاهده می‌شود، دلیلی معمولاً اقتصادی دارند و هیچ‌گاه اصل موضوع زیر سوال نمی‌رود. اما در خصوص موسیقی چنین نیست.

 یعنی رونق و بی‌رونقی موسیقی، غالباً دلایل غیرموسیقایی دارد . در نتیجه هر آن ممکن است شاهد رونق نسبی آن باشیم و در برهه‌ای نیز، رکود بخشی از آن را به نظاره بنشینیم. به همین دلیل ظرفیت‌های مختلف اقتصادی و فرهنگی‌اش دست کم برای بدنه مدیریتی کشور ناشناخته مانده است و هیچ‌گاه اقدامی جدی برای توسعه هنر موسیقی پا به پای سایر مقولات فرهنگی و اقتصادی کشور برداشته نمی‌شود. یکی از وجوه مورد غفلت واقع شده این هنر ناشناخته در کشورمان، جنبه اقتصادی آن است که امروزه در جهان از آن به عنوان صنعت موسیقی یاد می‌شود و طبق معمول، کشورهای توسعه یافته بیشترین سهم را به خود اختصاص داده‌اند.

نمایشگاه موسیقی Musikmesse فرانکفورت یکی از بزرگ‌ترین و معتبرترین نمایشگاه‌های موسیقی در سطح جهان که هر ساله هم زمان با عید نوروز ایرانی ها در آلمان برگزار می‌شود، یکی از نمودهای روشن رونق صنعت موسیقی در جهان توسعه یافته است. آلمانی‌ها با پذیرش میزبانی چنین رویداد مهمی در حوزه صنعت موسیقی، عملاً نبض بازار موسیقی دنیا را به نوعی در کنترل خویش دارند. آن‌ها برای این نمایشگاه، شعار جالبی انتخاب کرده‌اند. Live in music به واقع نشان دهنده مکنونات قلبی‌شان است. ایهام نهفته در این شعار به روشنی می‌گوید که "در موسیقی زندگی کنید" و این می‌تواند به دو معنی تعبیر شود. یکی جاری بودن هنر موسیقی در زندگی شهروندان است که در جهان غرب دقیقاً همین گونه دیده می‌شود و معنی دیگر این است که از طریق صنعت موسیقی، زندگی خود را بگذرانید. شاید باز گفتن برخی آمار و ارقام نمایشگاه موسیقی فرانکفورت، جنبه اقتصادی هنر موسیقی را کمی برجسته کند.[حضور ایران در نمایشگاه موسیقی فرانکفورت]

گردش مالی نمایشگاه Musikmesse آلمان در سال 2007 رقمی نزدیک به ششصد میلیون یورو بوده است. بخش بزرگی از این درآمد، به واسطه کرایه دادن 180000 متر مربع از این نمایشگاه به غرفه داران مختلف از سرتاسر جهان حاصل شده است که بطور متوسط هر شرکت کننده برای هر متر مربع از غرفه‌اش، حداقل 300 یورو هزینه کرده بود. البته درآمدهای غیر مستقیم این نمایشگاه برای اقتصاد آلمان و به ویژه شهر فرانکفورت، خیلی بیشتر از این مبلغ است. سیل غرفه داران و بازدید کنندگانی که در طول تقریباً یک هفته به فرانکفورت می‌آیند و هزینه‌های متعددی چون بلیت هواپیما، اقامت هتل، غذا و خریدهای گوناگون دارند، عملاً مبلغ در گردش این نمایشگاه را به چند میلیاد یورو می‌رسانند. یا می‌توان به گردش مالی فقط یک محصول موسیقی کشور ترکیه اشاره کرد که مبلغ در گردش آن، اساساً خارج از تصور اهالی موسیقی ایران است. یکی از غرفه داران ترک در Musikmesse 2007 آلمان عنوان کرده بود فروش داخلی ساز باقلاما در سال 2006، به یک میلیون عدد رسیده است. اگر متوسط فروش هر ساز باقلاما به پول خودمان را، یکصد هزار تومان در نظر بگیریم –که البته رقم بالایی هم نیست- در مجموع مبلغ یکصد میلیارد تومانی نشان می‌دهد که جهان فرامرزی ما، چگونه با نداشتن منابع غنی زیر زمینی، گذران زندگی می‌کند.

یکی از دلایل توسعه نیافتگی بخش خصوصی در کشورمان، سایه سنگین درآمدهای نفتی است که همه‌گاه، دولت‌های وقت را از درآمد مالیاتی ناشی از فعالیت های کوچک بخش خصوصی بی‌نیاز می‌کند و در نتیجه هیچ‌گاه بنگاه‌های خصوصی کشورمان همانند جهان فرامرز ایران، نقشی تعیین کننده و پویا در اقتصاد خرد و کلان ما ندارند. طبیعی است در چنین شرایطی، صنعت موسیقی کشورمان به مراتب نحیف تر و ناکارآمدتر خواهد بود. چه این که این صنعت نو پا، علاوه بر مشکلات اقتصادی از جمله دولتی بودن غالب امور، با مسائل خاص هنر موسیقی هم درگیر است که هر چند یک بار، دامنش را می‌گیرد و تا حد بودن و نبودن پیش می‌رود. یعنی حتی اگر قوانین اقتصادی کشور، شرایط آرمانی را داشت و بخش خصوصی پویایی داشتیم، صنعت موسیقی ایران همچنان نحیف می‌بود. چه این که موسیقی هنوز به عنوان یک شغل در کشور ما جایگاه روشن و مطمئنی ندارد.

اما تجربه سال‌های پر درآمد نفتی نشان داده است، دولت با اتکاء به چنین پول هایی نمی‌تواند بحران بیکاری را به طور کامل مهار کند و این در حالی است که بخش‌های زیادی از کشور، بدون اتکاء به حتی یک دلار نفتی می‌توانند، اشتغال زایی کنند ولی چون مورد غفلت واقع شده‌اند و یا اساساً در معادلات کلان کشور دیده نمی‌شوند، عملاً نقشی را پذیرا نیستند. بی‌گمان هنر موسیقی دارای چنین ظرفیتی در شاخه‌های مختلف تولید و آموزش موسیقی و همچنین صنایع مربوط به آن است.

 خوشبختانه در چند سال اخیر، بخشی از ظرفیت های داخلی این هنر برای دولتمردان آشکار شد. چنان که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در هنگام بازدید از نخستین نمایشگاه موسیقی تهران –سالن حجاب زمستان 86- به صراحت گفت "موسیقی نیازی به یارانه دولت ندارد."[مختاباد از نخستین نمایشگاه موسیقی و آثار شنیداری می‌گوید]

 اما این فقط یک روی سکه است و روی دیگرش بستر سازی و موانع زدایی برای پویایی هنر موسیقی است. آن چه که اینک موسیقی ما را با همه متعلقاتش در انزوا نگه داشته است، کمبود و یا نبود کمک‌های دولتی نیست. نمی‌توان منکر بود که در طول سی سال گذشته، مبالغی از دلارهای نفتی برای این هنر خرج شده که غالباً در جهت گذران امور بوده و هیچ گاه  بستر زیرساختی را فراهم نکرده‌اند.

برای نیل به آرمان اقتصادی و فرهنگی در حوزه هنر، هنرمندان و صنعت گران عرصه موسیقی نیاز به آوردگاهی دارند تا با کمترین موانع ممکن، به هنرنمایی بپردازند و برپایی نمایشگاه موسیقی و یا حضور در نمایشگاه‌های معتبری چون Musikmesse آلمان می‌تواند، به ایشان پر و بالی بدهد تا بی نیاز از کمک دولت، سهم بالایی در رشد فرهنگی و اقتصادی کشور داشته باشند. تجربه شیرین نمایشگاه موسیقی تهران در زمستان 86 آن قدر به مذاق اهالی موسیقی خوش آمد که همگان در انتظار دومی‌اش بودند ولی علی رغم گذشت 15 ماه از برگزاری آن، هنوز خبری مبنی بر برپایی دور دوم در میان نیست.

نکته دیگر، حضور قدرتمند ایران در میادین فرهنگی و اقتصادی خارج از کشور است که در خصوص هنر موسیقی تا کنون بسیار کم رنگ بوده است. در همین نمایشگاه Musikmesse آلمان طی چهار سال گذشته، تنها یک شرکت ایرانی موفق شده پرچم کشورمان را در میدان مرکزی فرانکفورت به اهتزاز درآورد و تا کنون، همچنان تنها نماینده ایران در آن نمایشگاه بود که خوشبختانه، با قرار گرفتن مرکز تخصصی تمبک و دف در کنار موسسه صوت آذین، امسال دو نماینده از ایران در آن جا حضور دارد.[نمایشگاه صنعت موسیقی آلمان در گفت‌وگو با سپهوندی] در حالی که حمایت های معنوی و احیاناً مادی دولت می‌توانست، تعداد این شرکت کنندگان را دست کم به ده مورد برساند. به طور کلی هزینه و زحمت شرکت در چنین نمایشگاه‌هایی خیلی بالاست و البته برای شرکت کنندگان کشورهایی مثل ایران که نرخ تبدیل پول شان با ارزهای معتبر دنیا فاصله زیادی دارد، به مراتب گرانتر است.

 علاوه بر مسائل مالی، نوع برخورد سفارت آلمان در تهران  برای دریافت ویزا هم مشکل ساز است. بی‌گمان بدون حمایت‌های سیاسی دولت، به سادگی نمی‌توان بر چنین مشکلاتی فائق آمد. دولتی‌ها اگر به هر دلیلی نمی‌توانند، از طریق مادی به کمک موسیقی بیایند، بدون تردید از ظرفیت‌های سیاسی و دیپلماتیک خود می‌توانند بهره ببرند و در این جهت، فایده‌ای به صنعت نیمه جان موسیقی ایران برسانند و ثمره آن را در پنج یا ده سال بعد ببینند. اگر اکنون از اهل موسیقی بپرسند که آیا سازهای سنتی ما جهانی هستند یا قابلیت جهانی شدن را دارند یا نه؟ پاسخ محکمی نمی‌توان داد ولی می‌توان برای مثال به اقبالی که جهانیان به سازهای کوبه‌ای اقوام مختلف  آفریقایی و استفاده فراوان از آن‌ها در تولیدات موسیقایی نشان داده‌اند، اشاره کرد. آیا هنر موسیقی ایران به اندازه کشورهای آفریقایی ظرفیت دارد که نگاه‌های جهانی را به خود جذب کند؟

برچسب‌ها