همشهری‌آنلاین- سید ابوالحسن مختاباد: عزلیات شمس تبریز به بازار کتاب عرضه شده است: با گزینش و انتخاب شفیعی کدکنی

پس از 15 سال انتظار اهل فرهنگ، گزینش و انتخاب دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی از کتاب دیوان شمس تبریزی مولانا جلال الدین به بازار کتاب عرضه شده است

استاد محمدرضا شفیعی کدکنی این ویژگی را دارد که در تصحیح متون به درجه‌ای از تخصص رسیده است که باید ازآن به عنوان اجتهاد در برابر نص یاد کرد.

مرتبه‌ای که محقق به دلیل گستره و پهنایی که در کسب اطلاعات و آگاهی‌ها در یک موضوع به دست آورده است، سخنش حجت و یقینی برای دیگران می‌آورد که کمتر کسی را یارای رسیدن به چنین مرتبه‌ای در حوزه ادبیات است.

دکتر شفیعی کدکنی با آگاهی گسترده‌ای که در تمامی زمینه‌های فرهنگ نو و کهن ایران دارد و با ذوق شاعرانه‌ای در استاندارهای بالا، نشان داد جای‌ خالی  استاد بزرگ و نامدارش، بدیع الزمان فروزانفر را به حق پر کرده و البته که در برخی خصوصیات حتی از وی برکشانیده شده و بالاتر رفته است. چرا که استادش فروزانفر اندکی هم با سیاست‌مردان دوره خود حشر ونشری داشت ،اما  شفیعی را با سیاست و دولت و حکومت کاری نیست. نگاهی به کارنامه استاد شفیعی کدکنی  در همین چند سال اخیر نشان می‌دهد وی یک تنه به اندازه چند نهاد پرطمطراق و بودجه خوار، در زمینه احیای متون پایه و اساسی کار کرده و کتاب انتشار داده است.

تازه‌ترین کار استاد شفیعی کدکنی که پس از 35 سال کار تحقیقی و چندین سال کار فشرده دو ناشر،  به بازار کتاب عرضه شد دیوان«غزلیات شمس تبریز»مولانا جلال‌الدین بلخی با مقدمه‌، گزینش و تفسیر ایشان است که  در دو جلد و بیش از 1600 صفحه از سوی انتشارات سخن به بازار کتاب راه یافت.

اهل فرهنگ سال‌ها منتظر این کتاب بودند، به خصوص که ابتدا قرار بود، ناشری گزیده کار و به قول‌آقای شفیعی‌با وسواس جمال‌شناسانه این اثر را انتشار دهد ، اما از قرار محمد زهرایی که به زودی کتابی مهم را از آقای شفیعی منتشر خواهد کرد، در نهایت نتوانست ایشان را راضی به صبوری و شکیبایی بیش از این کند و در نهایت کتاب به انتشارات سخن و اصغر علمی رسید و بعد از سه سال کار انتشارات سخن روی این اثر ، کتاب در هئیت کنونی به بازار کتاب عرضه شده است.

در این دو جلد 1075 غزل و 256 رباعی از دیوان شمس تبریز، گزینش و تفسیر شده است.
150 صفحه ابتدایی کتاب به مقدمه آقای شفیعی کدکنی اختصاص دارد که همانند تمامی مقدمه‌هایی که بر تصحیح آثار گذشتگان زده است، حاوی اطلاعاتی کاربردی و خواندنی درباره شخصیت مولانا، زندگی و زمانه‌اش و تاثیرگذاران بر وی و  عوالم روحی و بدعت‌ها و بدایعش، و شیوه تصحیح غزل‌ها و رباعی‌هاست. این مقدمه‌ها این ویژگی را دارد که خواننده را در فضای فکری شاعری چون مولانا قرار می‌دهد و به وی یادآور می‌شود  مولانا که بود؟ از کجا برخاست؟ در چه بستر علمی و فرهنگی رشد کرد؟ و همعصران وی چه کسانی بودند؟ و وی چگونه در میان عصر غول‌های فرهنگ ایرانی ، همانند نصیر الدین طوسی، ابن عربی، سعدی، عطار، صدرالدین قونوی و .... خود را برکشانید؟ و به چنان درجه‌ای از شهرت و اعتبار رسید که همه آنها در پرتو درخشش خیره کننده وی قرار گرفتند و به حاشیه رفتند. خواننده در مسیر خواندن این مقدمه به داوری‌های دقیق و مستند استاد هم وقوف می‌یابد که از دل انواع منابع و متون کهن، به صحت و سقم برخی از خرافه‌پردازی‌ها درباره مولوی و شمس و شاگردانش، اشاره و سپس بر‌آنها نقد می‌زند.

 این گونه داوری‌ها البته آسان به دست نیامده است و از کاری فشرده و تمام وقت   و ذهنی نقاد و وقاد حکایت می‌کند. مختصر و چکیده بودن این مقدمه که به شکلی موجز عمده موضوعات مرتبط با مولانا و دیوان شمس را به لحاظ تاریخی و محتوایی در پیش چشم خواننده قرار می‌دهد از دیگر مزایای نوشته‌های استاد شفیعی کدکنی است. کاری که خود در برخی از مقدمه‌هایش به آن اشاره کرده و گفته است که هدفش «برف‌انبارکردن اطلاعات» نیست ، چرا که در غیر این صورت می‌توانست ده برابر این حجم را درباره مولانا یا دیگر بزرگان بنویسد.

مقدمه دکتر شفیعی از چند بخش تشکیل شده است.
اکنون اما، کتاب انتشار یافته است و صورت و محتوای آن نشان می‌دهد، بعد از کاری که استاد بدیع الزمان فروزانفر از سال 1336 تا 1347 در ده‌جلد انتشار داده بود، این اثر جدی‌ترین تلاش بر اثر سترگ مولانا است که هم اکنون آوازه‌ای جهانی یافته‌است.
خوبی این کار در این است که اگر تا پیش از این و به گواهی بزرگانی چون عبدالباقی گولپینارلی تصحیح دکتر فروزانفر از دیوان کبیر بهترین تصحیح موجود در جهان دانسته شد،‌ اکنون هم این منزلت و قرب به پارسی‌زبانان و ایران رسیده است.

 شفیعی کدکنی در این دوجلد،‌ سعی‌کرده است، فهم غزلیات و رباعیات شمس برای خواننده امروزی  را آسان کند. شیوه وی در این کار همانند آثار گذشته‌ای که تصحیح کرده و شرح داده ‌است، حل تمامی معضلات و مشکلات متن برای خواننده است، به نحوی که خواننده در کنار خواندن هر غزل با دریایی از اطلاعات لغوی، نحوی، عرفانی، حدیث و رجال، جغرافیایی و تاریخی روبرو می‌شود که تا پیش از این و در کتاب‌های مشابه مواجه نشده بود.
[2000هزار صفحه مقدمه و تعلیقات شفیعی کدکنی بر آثارعطار]

شفیعی البته پیش از این هم گزیده‌ای از دیوان کبیر شمس را در سال 1352 با همین اسلوب و شیوه انتشار داده بود که در تمامی این سال‌ها با اقبال علاقه‌مندان شمس ومولوی روبرو  و بیش از 40 بار تجدید چاپ شد.

کتاب حاضر اما به تعبیری صورت گسترش یافته آن اثر است با این تفاوت که به گفته آقای شفیعی کدکنی در مقدمه کتاب«در حقیقت کتاب مستقل دیگری است که تمام ظرایف کتاب پیشین را دارد و بسیاری مزیت‌ها بر‌آن افزوده شده است: نخست‌آنکه حجم غزل‌های مولانا در‌آن تقریبا سه برابر شده است و درخشان‌ترین رباعی‌های دیوان شمس را نیز  به همراه خود دارد. دیگر این که دامنه مقدمه و تعلیقات به گونه چشم گیری چندین برابر گسترش یافته‌است»

شفیعی چنان که خود گفته است،‌اگر در تدوین کتاب نخست چند ماهی وقت صرف کرده بود، برای این کتاب حدود 35 سال از عمر خویش را به تفاریق هزینه کرده  و در هر گوشه‌ ادب و فرهنگ ایرانی و اسلامی، اگر نکته‌ای دیده که می‌توانسته است در فهم سخن مولانا یاری دهنده خواننده باشد، آن را در تفسیر و شرح غزل‌ها و رباعی‌ها‌آورد و این را می‌توان از مقایسه چند تعلیقه با تعلیقه کتاب نخست به راحتی دریافت که چه میزان به کیفیت کار افزوده شده است.

کار آقای شفیعی کدکنی در این اثر به گزینش و شرح لغات منحصر نشده است،‌بلکه وی در برخی موارد به تصحیح متن هم پرداخته که با متن استادش ، فروزانفر تفاوت‌های اساسی یافته است و دلایل این تفاوت‌ها را هم در تعلیقه هر غزل و نیز در مقدمه‌های عالمانه توضیح داده و  و حتی در بخشی از مقدمه نوشته است« ما نمی خواهیم در ساختار ‌آن کتاب( تصحیح استاد فروزانفر) به تشکیک بپردازیم. اگر قرار شود چنین نقدی عملا بر آن چاپ وارد شود، شاید 25 درصد غزل‌ها حذف شود، زیرا به دلایل سبک شناسی و قراین نسخه شناسانه، این امر اجمالا مسلم است» اما از قرار ارادت بیش از اندازه وی به استادش سبب شده است حتی برخی از غزل‌هایی که سروده مولانا نیست هم درمتن آورده شود.

شفیعی خود در پاسخ به این پرسش که «وقتی شعری مسلما سروده شخص دیگری است چرا باید درین کتاب بیاید؟» توضیح می‌دهد«آنچه بین الدَِِفتین چاپ استاد فروزانفر بوده است، در تعریف ما دیوان کبیر مولاناست و ما نمی‌خواهیم در ساختار آن کتاب به تشکیک بپردازیم» اگر چه به نظر می‌رسد همین نکته آورده شده از سوی آقای شفیعی که 25 درصد غزل‌های منتشره در تصحیح استاد فروزانفر، از آن مولانا نیست، خود تشکیکی ساختاری ،‌اما بسیار محققانه و محترمانه، شاگردی نامدار از استادش به شمار آید.

از نظر دکتر شفیعی کدکنی« با اینکه دیوان کبیر چاپ استادبدیع‌الزمان فروزانفر بر دست بزرگترین مولوی شناس قرون و اعصار فراهم آمده است، ولی هنوز هم خالی از اشکال‌ها و نقص‌هایی نیست. اجمالا می‌توان گفت که درین دیوان هنوز حجم قابل ملاحظه‌ای از شعر دیگران وجود دارد که کار را بر هر پژوهنده‌ای دشوار می‌کند» اما ایراد روشی که شاگرد نامدار بر استاد فرهیخته‌اش می‌گیرد این است که« استاد فروزانفر به جای اتکا بر اقدم نسخه‌ها، بیشترین بهره را از نسخه‌ای برده اس که قریب یک قرن بعد از وفات مولانا کتابت شده بوده است و از آنجا که نسخه‌ای«جامع» و «خوش خط» بوده است، همان را اساس کار خود قرار داده است؛ در صورتی که قواعد جهانی تصحیح متن، در این گونه موارد، چنین ایجاب می‌کند که از نسخه‌های کهن‌تری که حجم کمتری دارند، به عنوان پایه و اساس کار استفاده شود. به همین دلیل در کنار شعرهای دخیلی که از دیگران در چاپ استاد فروزانفر وارد شده است،‌در آنچه عین گفتار مولانا بوده نیز ضبط‌ها در مواردی اصیل و درست نمی‌نماید.

در انتشار فهرست غزل‌ها چند ابتکار از سوی ناشر و آقای شفیعی به کار رفته  که قابل اعتنا و اشاره است. اگر چه به نظر می‌رسید اگر فهرست‌ها به انتهای کتاب انتقال می‌یافت، بهتر بود،‌ چرا که خواننده شعرفارسی بنا بر یک سنت مالوف ،عادت کرده است‌، فهرست غزلیات دیوان‌ها را در انتهای کتاب جست و جو کند.

  نکته مهم در چینش فهرست‌ اشعار ،همانا توجه به سنتی است که در خاندان مولانا ونظام خانقاهی مولویه جاری بوده است و آقای شفیعی در این کتاب هم آن را مرعی داشته است. به این معنا که دیوان مولانا را به ترتیب عروضی تدوین می‌کرده‌اند، مثلا تمام غزل‌هایی را که در بحر  را هزج یا رمل یا سریع بوده است، به ترتیب پشت سر هم قرار می‌داده‌اند و تا آخر  و آنگاه در داخل هر بحری، غزل‌ها را به نظام الفبایی تدوین می‌کرده‌اند تا وقتی که در مجلس سماع بخواهند غزلی را قوّالی کنند به راحتی به آن دسترسی داشته باشند. در این کتاب این کار صورت گرفته است ضمن آنکه خواننده برای هر غزل سه فهرست دارد. ابتدا فهرست مطلع غزل‌ها به ترتیب حروف اول مثل غزل« آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن» سپس  مطلع غزل‌ها به ترتیب قافیه و ردیف مثل«ای خواجه نمی‌بینی این روز قیامت را؟» آمده است. پیدا کردن غزل‌ها هم بر اساس شماره غزل است و در جلوی هر یک از فهرست‌های سه گانه، شماره غزل‌ها‌ آمده که به راحتی قابل دسترسی است.

گزینش از میان برخی غزل‌های طولانی دیوان کبیر که گاه تا 50  و 60 و حتی 90  بیت می‌رسد ، دیگر مزیت این کتاب است. شفیعی با اشاره به  دلیل این گزینش که خود آن را نوعی جسارت و حتی فضولی نامیده، نوشته است«من با در نظر گرفتن معیارهایی، گاه از میان حدود 40 بیت ده تا دوازده بیت را برگزیده‌ام»  و البته منتقدان این نوع گزینش را این گونه خطاب قرار داده است« ...کسانی که این کار را نپسندند، دیوان کبیر را کسی از ایشان نگرفته است و می‌توانند بدان کتاب مراجعه کنند»

وی  دلیل این کار را هم توضیح داده است:« همگان، هر قدر شیفته مولانا و عوالم روحی او باشند، در همه احوال آمادگی التذاذ از آن غزل‌ها را ندارند، چرا که در دیوان کبیر غزل‌هایی هست که گاه حوصله‌ خواننده را به سر می‌آورد، اما در این کتاب هر نوع سلیقه‌ای که داشته باشید وهر صفحه کتاب را که بازکنید،‌ محال است با شعری برخورد کنید که شما را مجذوب نکند»

شیوه تفسیر شفیعی در این اثر فیلولوژیک و تاریخی است، همان شیوه‌ای که استادش(فروزانفر) در شرح مثنوی اختیار کرد. به تعبیر دقیق‌تر، وی تمام همت خویش را صرف کرده تا خواننده را در جغرافیا و حال و هوای فرهنگی شعر مولانا و فضای معرفتی عصر او قرار دهد و نشان دهد مولانا و معاصران او از یک کلمه یا اصطلاح چه فهمی داشته‌اند.

شفیعی در مقدمه کتابش ضمن تشریح شیوه تفسیرش از دیوان شمس تعریضی تند زده است به پژوهش‌های دانشگاهی درباره ادبیات کهن و‌آنها را شارحانی خوانده که سنگ خود را در ترازو می‌نهند و از گزافه‌ هزینه می‌کنند:«به تعداد لحظه‌های بی‌شمار خوانندگان این غزل‌ها، ما می‌ توانیم معنی‌هایی برای هر مصرع فرض کنیم، یعنی بی‌نهایت. نه تنها برای این غزل‌ها، که برای «اتل متل توتوله/گاو حسن چه جوره» نیز می‌توانیم، با پارادایم‌های ابن عربی و هگل و مارکس و افلاطون، تا بی‌نهایت معنی بتراشیم»

 بعد از انتشار مجموعه آثار منثور شیخ فرید الدین عطار نیشابوری توسط شفیعی کدکنی ،انتشار کتاب «غزلیات شمس تبریز» یک اتقاق برکت خیز در عرصه کتاب ایران است، به خصوص که مولانا و دیوان کبیرش در این سال‌ها اقبالی جهانی یافته‌اند و این کتاب می‌تواند وزن واعتبار این « آتش افروخته در بیشه اندیشه‌ها» را بیش از گذشته بیفزاید و نشان دهد، اگر چه جهانیان مولوی را به نام رومی و اهل ترکیه بیشتر می‌شناسند، اما آنانکه از این آبشخور عظیم مدام ارتزاق کرده و در عمق این اقیانوس معرفت مدام غواصی می‌کنند، مردمانی از دیار خود اویند. دیار ایران و خراسان بزرگ که پدر مولانا و فرزند 14 ساله‌اش به جهت نداشتن امنیت روانی از هجوم قوم تاتار مجبور به کوچ به دیار عثمانی و ترک شدند.

برچسب‌ها