نام این کتاب را دکتر شفیعی از یکی از غزلهای عطار گرفتند، این کتاب مجموعهای است که درباره زندگی عطار نوشته شده و بخش اصلی آن غزلهای عطار است و بخش پایانی، تعلیقاتی است که توضیحاتی مبسوط در مورد غزلیات ارائه شده است.
این مقدمه مبسوط حاصل سؤالات بیشماری است که جان استاد شفیعی را سالها بیقرار کرده بود. سؤالهایی مثل تعدد عطارهای شعر فارسی، معلوم کردن صحت انتساب آثار عطار، پرسش در باب سلسله مشایخ و سلسله معنوی عطار، استاد عطار در شاعری و عرفان که به این سؤالات در زبور پارسی پاسخ داده میشود.
مقدمه کتاب شامل 10 بخش است، در بحث ابتدای مقدمه، دکتر شفیعی آرای دکتر حمیدی را زیر سؤال میبرند و سعی میکنند به اشکالات و انتقادات دکتر حمیدی پاسخ دهند. قسمت دوم مقدمه که هویت تاریخی دارد، یادداشتی است بر زندگینامه عطار که با اسناد قابل اعتمادی فراهم شده است.
استاد شفیعی همواره در مقدمههای آثارشان بزرگترین نظریههایشان را در باب ادبیات به ویژه ادبیات عرفانی بیان میکنند. قطعا شاگردان و خوانندگان آثار شفیعی این تعریف استاد از عرفان را به یاد دارند که ایشان عرفان را بیان هنری از مذهب دانستند.
ایشان در مقدمه زبور فارسی این تعریف را کاملتر میکنند؛ تعریفی از شعر عرفانی به دست میدهند و شعر عرفانی را هنر مضاعف تعبیر میکنند؛ یکی از زیباترین تعریفهایی که از لحاظ زیباییشناسی مطرح شده است. در این مقدمه استاد، هنر شعر عطار را هنری پیچیده بر هنری دیگر تعریف میکند.
بخش دیگر مقدمه در مورد صحت انتساب آثار عطار است که استاد شفیعی با تحقیقاتی که داشتند آثار مسلم عطار را قطعا دو مثلث شعری دانستند که شامل الهینامه، عطارنامه، مصیبتنامه، مختارنامه، دیوان عطار و تذکرهالاولیای عطار است. قطعا این هفت مجموعه از آن عطار است و فرمودند بقیه آثار که به عطار نسبت داده میشود به 114 میرسند، قطعا از آن عطار نیست.
بخش دیگر این مقدمه که بسیاری از ناشناختههای ادب و عرفان را مشخص میکند در مورد سرچشمههای شعر عطار است. در این باب استاد شفیعی نخستین شاعر شعر عرفانی را ابوذر بوذرجانی معرفی میکنند که در قرن 4 میزیسته و قبل از سنایی بوده است.
بخش دیگر مقدمه در باب شاعران بین سنایی و عطار است. سه ضلع بزرگ شعر عرفانی، سنایی، عطار و مولوی هستند. این سه شاعر برجسته قلههای شعر عرفانی هستند اما در میان آنها شاعران دیگری بودند که ابیاتی از آنها باقی مانده است. استاد برخی از این شاعران را معرفی کردند و شکرنام شاعری را معرفی میکنند که احتمالاً استاد شاعری عطار بوده از مردم کدکن و هم ولایتی عطار.
نکته جالب توجه زبور فارسی، نسبنامه معنوی عطار است که پیران او که بودند؟ آیا سلسله پیران داشته و همانطور که بسیاری از عارفان ما سند و خرقه عرفانی خود را به کسی میسپردند، آیا میتوانیم چنین مسئلهای را برای عطار نیز در نظر بگیریم؟ که پاسخ به این سؤال در نسبنامه زبور فارسی آورده شده است.استاد، نظرات فصیحی خافی را میپذیرند .
او اعتقاد دارد که استاد عرفانی عطار در معرفت عرفانی شخصی به نام محمدنقاندری است که همشهری عطار بوده و از تفاوت سالهای زندگی او با عطار میتوان پی برد که عطار حضور او را درک کرده و نقاندری خودش شاگرد شخص دیگری به نام شرفالدین ندار بوده و او شاگرد صلاحالدین احمد استاد بوده که این سلسله مشایخ عطار از طریق ابوالفضل طاهر که نوه شیخ ابوسعید ابوالخیر بوده به ابوالخیر میرسد. زبور فارسی فرصتی است که به همه شک و تردیدها و ایرادات در مورد زندگی عطار پاسخ میدهد.
آخرین پرسشی که استاد شفیعی در مقدمه زبور فارسی به آن پاسخ میدهند در باب عطارهای شعر فارسی است.
تعداد زیادی شاعر به نام عطار در ادبیات فارسی وجود داشته که هر کدام منظومهای را بهخود نسبت دادند. استاد شفیعی فقط 24 شخص را در زمان زندگی عطار معرفی میکنند که نام عطار داشتند، بعد از آن عطارهای گوناگونی از ولایتهای مختلفی معرفی میشوند که دکتر شفیعی در باب هویت آنها بررسیهای کاملی را انجام دادهاند که مراجعه به زبور فارسی این سؤالات را برطرف خواهد کرد.