اما زندگی معاصر زمان زیادی را برای ایجاد و حفظ دوستیهای معنادار در اختیار انسان قرار نمیدهد؛ پس تعداد مناسب دوست چند نفر است؟
به گزارش بیبی سی، همگان این امر را میپذیرند که دوستان نقش مهمی در زندگی انسان دارند، اما شاید کمتر کسی بداند که دوست به ثروت افراد نیز کمک میکند. مطالعهای که طی 35 سال روی 10 هزار دانشجوی آمریکایی صورت گرفت، حاکی از آن است که ثروتمندترین افراد آنهایی هستند که در مدرسه بیشترین دوست را داشتهاند.
داشتن هر یک دوست بیشتر در دوران مدرسه میتواند حدود 2درصد به درآمد اضافه کند. محققان میگویند این امر به آن دلیل است که محیط کار مکانی اجتماعی است و کسانی که بهترین مهارتهای اجتماعی را دارند، از نظر مدیریت و کار گروهی برتری دارند.
اگر داشتن حلقه بزرگی از دوستان را شاخص محبوبیت در نظر بگیریم، آیا این امر سبب میشود که هر چقدر تعداد دوستان زیادتر باشد، شخص موفقتر و راضیتر است؟ یا آیا ممکن است تعداد دوستان بیش از اندازه باشد؟ یا اصولاً تعداد مناسب دوستان چقدر است؟
رابین دانبار - مردمشناس برجسته - معتقد است میانگین تعداد دوستان 150نفر است. شاید این رقم زیاد بهنظر برسد، اما اگر هر دوست را شامل یک زوج بدانید، به 50 زوج میرسید که خیلی زیاد نیست. اینان افرادی هستند که نسبت به آنان نوعی وظیفه دوستی احساس میکنید. دانبار اضافه میکند: حلقه دوستان معمولاً شامل یک حلقه 5 نفره اصلی و یک حلقه 10 نفره دیگر است که مجموع آنان 15 نفر میشود. برخی از آنان شاید اعضای خانواده باشند. اینان همگی گروه مرکزی هستند و حلقه بعد شامل 35 نفر دیگر است. خارجیترین حلقه شامل 100 نفر دیگر است. این افراد جهان اجتماعی هر فرد را تشکیل میدهند.
مارک ورنون - نویسنده کتاب فلسفه دوستی - میگوید: دوستی به رشد شخصیت انسان کمک میکند، اما عبارت دوست، انواع زیادی از رابطه را دربرمیگیرد. انسان با شریک زندگیاش رابطه دوستی بسیار تنگاتنگی دارد، اما فصل مشترک با دیگران ممکن است صرفا یک علاقه مشترک یا داشتن فرزندان هم سن و سال باشد. ورنون خاطرنشان میسازد: ارسطو میگفت دوستان باید نمک خورده هم باشند و منظورش این بود که آدمها باید بخش قابل توجهی از عمرشان را با هم زیسته باشند. با هم نشست و برخاست کرده و غذا خورده و نشیب و فرازهای زندگی را با هم پشت سر گذاشته باشند. میتوان فقط به خاطر کاری که آدم انجام میدهد یا از انجام آن لذت میبرد (مثل فوتبال یا خرید کردن) با کسی دوست شد، اما این نوع دوستی به عمق دوستی با افرادی نخواهد بود که به خاطر چیزی در شخصیتشان به آنان علاقه دارید.
ورنون معتقد است که داشتن دوستانی از این دست محدودیت دارد و رقم آن احتمالاً بین 6 تا 12 نفر است. به گفته وی، این فکر که میتوان تعداد بیشماری دوست داشت، مفهوم دوستی را فرومیکاهد. یک بار روزنامهنگاری نوشت که سعی کرد با فردی دوست شود و به این منظور وی را به ناهار دعوت کرد. اما در پایان ناهار، این فرد گفت، متأسفانه جای خالی برای دوست جدیدی ندارد! وی افزود: سیاست وی در این مورد آن است تا فردی از جرگه دوستانش خارج شود تا جای خالی را به شخص تازه بدهد. 6 ماه بعد این روزنامهنگار کارتی از آن فرد دریافت کرد که وی را به دوستی دعوت کرده بود! شاید این نمونه بسیار سختگیرانهای باشد، اما بسیاری از افراد به دوستی بهعنوان موضوعی مهم نگاه و برهمین اساس آن را تنظیم میکنند.
یک مشاور روابط عمومی در لندن میگوید که 3 دسته دوست دارد. نخستین گروه شامل 9 دوست صمیمی میشود که وی آنان را لیگ برتر میخواند. آنان افرادی هستند که در هر لحظه از شبانهروز میتوان به آنان زنگ زد و آنان هم درصورت لزوم، آب دستشان باشد، آن را زمین میگذارند و به کمکشان میشتابند.
این مشاور اضافه کرد سعی میکند هر چند هفته یکبار با یکی از آنان دیدار کند و دستکم هر 2هفته یک بار با آنا صحبت کند. به این ترتیب هر شب باید با یک نفر از آنان تلفنی صحبت کند. گروه بعدی دوستان وی شامل 20 نفر است که هر چند ماه یک بار آنان را میبیند. 100نفر هم در آخرین گروه قرار دارند که شامل دوستان محل کار و دوستانی هستند که در مسافرت پیدا کرده است.
ورنون در پایان خاطرنشان میکند که کمیت دوستان و دوستی مهم نیست، اما کیفیت دوستان و دوستی است که حائز اهمیت بسیار است.
بیبیسی