کامران محمدی: (1) «گابریل گارسیا مارکز» می‌‌گوید: «ضبط صوت دشمن خبرنگار است، زیرا درست از لحظه‌ای که تکمه دستگاه ضبط را فشار می‌دهد، ذهنش از تفکر باز می‌‌ایستد.»

این همان چیزی است که تقریباً‌ در تمام نشست‌های خبری عیناً‌ دیده می‌شود؛ خبرنگارانی که ضبط‌هایشان را روشن کرده‌اند، سرشان روی کاغذشان خم شده و تند و تند، هر چه «مسئول» می‌گوید، می‌نویسند... به عنوان یک خبرنگار، از همین حالا از تصور مصاحبه‌ مطبوعاتی احتمالی مارکز با خبرنگاران ایرانی، غصه‌ام می‌گیرد.

(2)
وقتی خاطره سفر چند سال پیش پائولو کوئیلو را به ایران مرور می‌کنم، ابتدا یاد نمایش عمومی تالار وحدت او با خیل دوستدارانش می‌افتم و سپس، بی‌برنامگی و شلوغی و آبروریزی. کوئیلو که البته از وضع پیش آمده چندان هم ناراضی به نظر نمی‌رسید، بیش از هر چیز به فروش هر چه بیشتر آثارش می‌اندیشید و حتی حاضر شد هزار دلار هم بابت اهدای جایزه‌ای در ایران، ولخرجی کند. (البته می‌دانید که کوئیلو با فروش میلیونی آثارش در جهان، نویسنده‌ای بسیار ثروتمند محسوب می‌شود.)

حضور کوئیلو به هر حال، شور و حال قابل توجهی در فضای ادبیات ایران ایجاد کرد، اما به علت نبود برنامه‌ریزی مناسب، آن چه رخ داد، بیشتر به نمایشی تبلیغاتی برای یک نویسنده متوسط شبیه بود.

(3)
اما مارکز، کوئیلو نیست. او روزنامه‌نگاری کار کشته، با نگاهی چنان تیزبین و دقیق است که کافی است یک بار در یک نشست مطبوعاتی با خبرنگاران، آن هم خبرنگاران ادبیات حضور یابد و بر تجربه چندین و چند ساله‌اش از نابود کردن هر چه خبرنگار روی زمین است در مؤسسه آموزش روزنامه‌نگاری خودش، بیفزاید! مارکز چنان است که سال‌ها پیش در سفر فیدل کاسترو به کلمبیا، با خواهش مسئولان کشورش، تمام مدت در کنار او نشست تا کسی به سویش شلیک نکند.

«گابو»، نویسنده‌ای است که با رئیس جمهور کشورش درگیر شد و تا پای ترک کشور پیش رفت و حالا در مکزیک زندگی می‌کند. او پائولو کوئیلو نیست و قطعاً  برای نمایش سفر نمی‌کند.

(4)
آن طور که می‌گویند مارکز اواخر فروردین یا اوایل اردیبهشت  86 در ایران خواهد بود. تا آن زمان حدود پنج ماه فرصت است. هر چند که از این نوع اخبار، هر از چند گاهی منتشر می‌شود و بعد، معلوم هم نمی‌شود که چه شد و  چه بود، اما اگر واقعاً  این اتفاق رخ دهد، پنج ماه زمان برای برنامه‌ریزی درست و مراسم استقبال و دیدار و مصاحبه مطبوعاتی و غیره، حتماً کافی است.

حضور مارکز، به عنوان تنها برنده نوبلی که به ایران می‌آید، به تنهایی، فرصت بسیار مناسبی است. برای همه چیز. پس منتظر مارکز می‌مانیم.