همشهری آنلاین - مریم سرخوش: حوالی خیابان ولیعصر تقاطع نیایش، تنها مرکز پیوند قلب اطفال ایران و بزرگترین مرکز درمانی عملهای جراحیهای بیماریهای مادرزادی قلب و بیماریهای قلب اطفال جا خوش کرده و هر روز میزبان کودکانی است که دست در دست والدینشان به امید برگشت به زندگی عادی پا به این مرکز میگذارند. کودکانی که گاهی برای یک عمل ساده قلب ۳ سال منتظر میمانند و تنها برخیشان با هشدار خطر زندگی کوتاهمدت شانس جراحی زودهنگام را پیدا میکنند.
اما این همه ماجرا نیست و در مرکز قلب شهید رجایی، داستان عجیب دیگری هم وجود دارد، بیمارستانی که در دوران کرونا رکورددار پیوند قلب در کل جهان بوده، به دلیل کمبود پزشکان فوقتخصص این حوزه محدودیتهایی را تجربه میکند.
داستان عجیب این محدودیتها را دکتر مازیار غلامپور دهکی، فوق تخصص جراحی قلب و رئیس بخش جراحی بیماری مادرزادی قلب در بیمارستان شهید رجایی به همشهری توضیح میدهد، او که خودش رکورددار جراحی قلب نوزادان است و همین حالا هم لیست انتظار جراحیهایش تا ۱۴۰۵ پُر شده و نمیتواند هیچ کودک نیازمند جراحی غیراورژانسی را تا ۱۴۰۶ پذیرش کند.
روزمرگیهایش با خواهش و التماس خانوادههایی پُر شده که میخواهند مشکل فرزندانشان هر چه زودتر رفع شود و کودکانی که پس از ۲ تا ۳ سال انتظار گاهی همچنان معطل ورود به اتاق عمل ماندهاند چون پشت عملهای اورژانسی و کودکان در معرض مرگ قرار میگیرند. عملهایی که گاهی ۱۲ ساعت به طول میانجامد اما شاید باورش سخت باشد که یونیکترین پزشک جراح قلب کودکان در ایران با ۲۱ سال سابقه و بدون یک دقیقه فعالیت در بخش خصوصی، برای هر عمل ۱۰، ۱۲ ساعته حتی ۴۰۰ هزار تومان هم دستمزد نمیگیرد، کمتر از هزینه یک بوتاکس در کلینیک زیبایی یا تعویض روغن در تعمیرگاهها.
آقای دکتر درباره وضعیت بیمارستان و میزان جراحیهایی که در این مرکز انجام میشود، بیشتر توضیح میدهید؟
بیمارستان شهید رجایی، از نظر تعداد عملهای جراحی بیماریهای مادرزادی قلب و بیماریهای قلب اطفال، بزرگترین مرکز درمانی کل کشور است و سالانه ۱۵۰۰ تا ۲ هزار عمل جراحی قلب در این مرکز انجام میشود. جراحی قلب و پیوند قلب اطفال هم بخشی از این عملهاست. یکی از اتفاقات ویژه درباره بیمارستان طی ۳، ۴ سال اخیر رکوردی بود که درباره پیوندها داشتیم. در پاندمی کووید-۱۹ تعداد دهندههای قلب اطفال برای پیوند در دنیا کم شد، اما مرکز ما فعالیت خود را ادامه داد و طی این مدت رتبه برتر را به خود اختصاص داد.
زمان جراحی قلب نوزادان و کودکان چیزی حدود ۱۰ تا ۱۲ ساعت است اما دستمزد پزشکانش در بخش دولتی به اندازه یک تزریق ۱۰ دقیقهای بوتاکس یا تعویض روغن هم نیست
با این وصف به نظر میرسد که آمار مراجعات به بیمارستان قابل توجه است؟
همین یک مثال میتواند وضعیت مراجعات بیمارستان را نشان دهد، تمام نوبتهای جراحیهای قلب اطفال برای من تا سال ۱۴۰۵ پُر شده و همین حالا برای ۱۴۰۶ به بعد نوبت عمل میدهیم. این خبر بدی است و باید به گوش دولتمردان و وزارت بهداشت برسد که همه شنوندههای خوبی هستند اما در عمل آن چیزی که مورد انتظار است، محقق نمیشود. این که من سه سال نوبت عمل داشته باشم نه افتخار است و نه مناسب. چیزی هم برای ما ندارد جز این که زجر پدر و مادرهایی را میبینیم که نگران فرزندانشان هستند.
با بیماران جدید چه میکنید؟
ما روزانه حداقل ۶، ۷ پدر و مادر را داریم که برای فرزندانشان التماس میکنند تا زودتر جراحی شود. اما دستمان بسته است. همین چند روز پیش یک بیمار کوچک داشتیم که پس از دو سال نوبت عمل او شده بود، اما از ۲۲ آبان تا ۲۱ آذر منتظر ماند که به اتاق عمل برسد. اکثر بیمارانی که پس از مدتهای مدید به نوبتشان میرسند همین میزان تاخیر روزانه و ماهانه را دارند، چون مجبوریم لابلای این نوبتها، کسانی را عمل کنیم که اورژانسی هستند و جانشان به شدت در خطر است. مثل یک نوزاد ۸ روزه و یک نوزاد ۱۰ روزه که طی چند روز اخیر، به صورت اورژانسی عمل شدند و اگر تاخیر میکردیم جانشان را از دست میدادند. این شرایط باعث رنج سایر کودکان و خانوادههای آنهاست اما شرمنده بیماران هستیم و حتی خود خانوادهها هم میبینند که ما یک بیمار را هم جابجا نمیکنیم.
مسیرجراح قلب اطفال شدن بسیار طولانی است؛ ۷ سال پزشکی عمومی، ۴ تا ۵ سال جراحی عمومی، طرح و سربازی برای آقایان، ۳ سال فوق تخصص جراحی قلب بزرگسال و در نهایت ۱.۵ سال دوره برای جراحی قلب اطفال، ۵ تا ۷ سال هم دوره آموزشی و حضور در سمینارهای جهانی
چرا این میزان از کودکان مبتلا به بیماریهای قلبی داریم؟
آمار سالانه تولد کودکان با بیماریهای قلبی مادرزادی ده در هزار تولد زنده است. یعنی از ۱.۵ میلیون تولد، حدود ۱۵ هزار کودک این مشکل را دارند. هر سال به تعداد این بیماران اضافه میشود چون ما در سالهای قبل نتوانستهایم تمام کودکان نیازمند به جراحی را پوشش دهیم و نهایت ۲ تا ۳ هزار کودک عمل شدهاند. برخی از این کودکان تعداد جراحیهای بیشتری نیاز دارند و این باعث قطورتر شدن لیست انتظار عمل میشود. این در حالی است که نوزاد چند روزه با شرایط حاد، نمیتواند در نوبت بماند و باید بلافاصله مورد عمل قرار بگیرد.
عمده این کودکان به زندگی عادی برمیگردند؟
سالانه ۱۰ تا ۱۵ هزار کودک با بیماریهای قلبی مادرزادی به دنیا میآیند. حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد از این کودکان نیازمند عمل هستند که البته برخی با جراحیهای ساده بهبود پیدا میکنند. عمده این کودکان پس از جراحی به زندگی معمول خود برمیگردند و میتوانند سالها زندگی کنند، تعداد این کودکان کم نیست. اما زمانی که کل کشور برای جراحیهای قلبی کودکان به تهران اعزام میشوند، بار مراجعه چندین برابر است. البته در مشهد، شیراز و اصفهان هم تعدادی از جراحیهای قلب برای کودکان بزرگتر انجام میشود اما بسیار محدود است و زمانی که سن کودک پایینتر یا نوزاد چند روزه است، الزاما به تهران ارجاع میشود.
یعنی این موارد به گوش مسئولان نمیرسد یا آنها چنین وضعیتی را نمیبینند؟
سالهاست که به مسئولان مختلف درباره این مسائل هشدار میدهیم. جراحی قلب کودک رشته سختی است و طرفدار ندارد. به همین دلیل این میزان بیمار را جوابگو نیستیم. این که من ۳ سال نوبت عمل داشته باشم افتخار نیست، ما ماندهایم بین این همه خانواده که حق دارند نگران فرزندانشان باشند، برخی از این کودکان فرزند طلایی یک خانواده و حاصل چندین سال درمان ناباروی هستند. طبیعی است که نگران کودکشان باشند. هر روز ما ۳ بیمار را در لیست قرار میدهیم اما به دلیل زمان طولانی عمل تنها یک تا دو عمل محقق میشود. گاهی خانواده این کودکان به در خانه مادر پیرم در شهرستان میروند و تقاضا میکنند که خارج از نوبت فرزندانشان عمل شود.
سالانه ۱۰ تا ۱۵ هزار کودک با بیماریهای قلبی مادرزادی به دنیا میآیند. حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد از این کودکان نیازمند عمل هستند، آمار سالانه تولد کودکان با بیماریهای قلبی مادرزادی ده در هزار تولد زنده است
ممکن است این شرایط منجر به مرگ کودکان شود؟
برخی بیماران در نوبتهای عمل آسیب میبینند و حتی ممکن است جان خودشان را از دست بدهند، اما ما به همه خانوادهها اعلام میکنیم که تا نوبت عمل، به صورت مرتب مراجعه کنند. آنها تحت نظر متخصصان قلب اطفال قرار میگیرند و اگر قلبشان از حالت معمول خارج شود، به ما اطلاع میدهند که به صورت اورژانسی تحت جراحی قرار بگیرند. چارهای نیست و باید صبر کنند، هر چند بار روانی این مساله زیاد است. جراحی برخی کودکان را میتوان چند سال به تاخیر انداخت اما به هر حال قلب آسیب میماند. این تاخیرها برای خانوادهها هم آسیبزاست. برخی از آنها برای داشتن فرزند دوم، منتظر خوب شدن فرزند اول میمانند. در نازاییهایی طولانی مدت هم این اتفاق رخ میدهد و خانواده هزینههای زیادی کردهاند، حتی گاهی مجبور به استفاده از رحم اجارهای هم هست، این انتظار و تاخیر در جراحی و سلامت کودک برای چنین خانوادههایی به شدت سختتر است چون وابستگی بیشتری به این کودک دارند.
بیشتر بخوانید
انصراف از مهاجرت یکی از بهترین پزشکان پیوند قلب کودکان
این استان فقط یک جراح قلب دارد!
هشدار مهم درباره کمبود متخصص
۵ تخصص پزشکی که هواخواه ندارد
مهمترین دلیلی که میتوان برای بیرغبتی پزشکان برای ادامه تحصیل در این رشتهها بیان کرد، چیست؟
همه سوق پیدا کردهاند به رشتههای آسانتر با درآمد بیشتر. عمده پزشکان طرفدار بوتاکس و جراحیهای زیبایی هستند که درآمد خوبی دارد. پزشکانی که اکنون در این حوزه خدمترسانی میکنند، با عشق وارد این کار شدهاند. من خودم نفر اول جراحی قلب کشور و رتبه برتر برد در این حوزه بودم. پس از فارغالتحصیلی در سه کشور فرانسه، انگلیس و آمریکا دورههای تخصصی گذراندم. اما همین حال نمیتوانم به پزشکان جوان بگوییم که وارد این حوزه شوند، چون به طور کامل از سختیهای آن آگاه هستند و شرایط را قبول نمیکنند. هر قدر به وزارت بهداشت اعلام میکنیم که یک جراحی صبح تا غروب معادل یک بوتاکس چند دقیقهای هم نیست، کسی توجهی نمیکند. این اعتراض به درآمدهای سایر دوستان نیست اما عدالت بین رشتهای هم برقرار نیست. پزشکانی که در بخش دولتی کار میکنند میتوانند در بیرون هم مطب داشته باشند، اما عمد آنها وقتشان را در این حوزه میگذارند. خود من یک دقیقه سابقه فعالیت در بخش خصوصی را ندارم. ما با درآمد کم دولتی ساختهایم اما در ادامه چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
آمار جراحان قلب اطفال در ایران کمتر از ۱۰ نفر اعلام میشود اما این عدد برای جراحیهای پیچیده و نوزادان به ۵ نفر هم نمیرسد
چه شرایط سختی وجود دارد که این بیرغبتی را تقویت میکند؟
جراح قلب اطفال راه طولانی دارد، ۷ سال پزشکی عمومی، ۴ تا ۵ سال جراحی عمومی، طرح و سربازی برای آقایان، ۳ سال فوق تخصص جراحی قلب بزرگسال و در نهایت ۱.۵ سال دوره برای جراحی قلب اطفال، بعد هم ۵ تا ۷ سال دوره آموزی و حضور در سمینارهای جهانی برای قدرتمند شدن در این حوزه. تا همین جا هم یک پزشک به سن ۴۵ تا ۵۰ سالگی میرسد. بعد از گذشت این همه سال اگر قرار باشد هزینه دستمزد کارش به اندازه یک تعمیر فیلتر و تعویض روغن ماشین نباشد، چرا باید انتظار داشت افزایش متقاضی را داشت. این عادلانه نیست که برای چنین جراحیهای سختی، ارقامی به پزشکان این حوزه پرداخت میشود که حتی از بیان آنها هم شرمنده میشویم.
چه تعداد متخصص جراح قلب اطفال در کشور وجود دارد؟
چند سالی است که در ایران و حتی سایر کشورها، جراحان قلب اطفال و بزرگسال را از هم جدا کردهاند. اگر بخواهیم این آمار را تنها برای جراحان قلب اطفال در ایران بیان کنیم، از ۱۰ نفر کمتر است و این آمار برای پزشکانی که صرفا جراحی پیچیده و نوزادان را انجام میدهند هم به عدد ۵ هم نمیرسد.
اگر این یک مشکل جهانی است کشورهای دیگر چه راهکاری برای آن در نظر گرفتهاند؟
برای یک جراحی ۱۲ ساعت سرپا هستیم و سختیهای جراحی روی نوزاد چند روزه یا کودک چند ساله هم به جای خود. اما برای همه این سختیها به اندازه یک بوتاکس یا دستمزد تعویض رونق یک تعمیرکار ماشین هم دریافتی نداریم. مشابه همین عمل در بخش خصوصی ۲۰۰ میلیون دستمزد دارد اما یک درصد این مبلغ را هم در بخش دولتی به ما نمیدهند. زندگی، درآمد و ماشین ما به خوبی مشخص میکند که در تمام این سالها چه اندوختهای برایمان حاصل شده. این مشکلات را نمیگوییم که چیزی به ما افزوده شود، اما دیگران نمیآیند. من ۱۰ تا ۱۵ سال دیگر بازنشسته میشوم، اما این راه دنبالهرو ندارد. در تمام کشورها طرفداران این رشتههای سخت بسیار کم هستند و آنها یا به دنبال پزشکان سایر کشورها هستند یا پرداختیهای این حوزه را آنقدر افزایش میدهند که حداقل مسائل مالی، سختیهای این حوزه را پوشش دهد، اما در نظام سلامت ما چنین تسهیلاتی برای پزشکان بخش دولتی نیست.
برای رسیدن یک قلب پیوندی کودکان از نقاط مختلف کشور به بیمارستان شهید رجایی، حدودا ۵۰۰ نفر زحمت میکشند تا این عضو به سلامت به بیمار برسد.
کمی هم از پیوند قلب اطفال بگویید که به گفته خودتان ایران جزو کشورهای سرآمد در این حوزه است؟
پیوند قلب حمایت زیاد دولت را میخواهد که البته همکاری خوبی هم در این زمینه وجود دارد. البته ما یکسری کمبودها داریم اما وزارت بهداشت در این باره کمکهای زیادی انجام میدهد. پیوند اعضا در واقع آبروی یک کشور از نظر بهداشتی است. هر قدر که آمار پیوندها بیشتر باشد، نشان میدهد که سیستم درمانی و بهداشتی یک کشور ارتقای بالاتری از نظر جهانی دارد. در ایران از پیوندها حمایت و به صورت رایگان هم انجام میشود. آنقدر این مساله اهمیت دارد که در برخی موارد قلبهای پیوندی با هواپیماهای ریاست جمهوری از شهرهای دیگر به تهران منتقل میشوند و در عرض ۲ تا ۳ ساعت به دست ما میرسد. از این نظر همکاریها خوب است و هر جایی که دهندهای پیدا میشود، به سرعت اقدام میشود.
آمار اهدای عضو در کودکان چطور است اما آیا خانوادهها راضی به این کار میشوند؟
قلب، دو کلیه و کبد یک کودک دچار مرگ مغزی میتواند به طور همزمان ۴ کودک را نجات دهد. بسیاری از کشورها پیوند قلب اطفال ندارند و ایران جزو کشورهای یونیک در این حوزه به شمار میرود. کشورهای دیگر امکاناتی که ما در اختیار داریم را ندارند و حتی مردم آنها هم این میزان از نوعدوستی مردم ایران را برای اهدای عضو ندارند. کشور ما در این باره خوب رشد کرده و فرهنگ آن در میان خانوادهها جا افتاده است. همکاریها در این باره هم بسیار بالاست. برای هر پیوند قلب از زمان مرگ مغزی یک فرد تا پایان پیوند به فردی دیگر چیزی حدود ۵۰۰ نفر زحمت میکشند تا قلب به سلامت برسد. البته که امیدوارم از این تیم بزرگ پیوند از پزشک، پرستار و نیروهای اورژانس گرفته تا سایر نیروهای فعال، حمایتهای مالی بیشتری صورت بگیرد، اما تاکنون انتظارها در این بخش برآورده نشده است. همه افرادی که در این حوزه کار میکنند بخش زیادی از فعالیتشان را به دلیل عشقی که دارند انجام میدهند و آورده مالی خاصی برای آنها ندارند.