همشهری آنلاین - مریم سرخوش: تنها در یک تا دو ساعت مرز اشک و شادی را تجربه میکنند؛ تیم پزشکی که قرار است در یک ماموریت سخت از شهر اهداکننده عضو، قلبی را از جان عزیزی بردارند و در تهران به عزیزی دیگر پیوند بزنند.
ماموریتی سخت که حتی شنیدن حواشیاش هم استرسی عجیب دارد و خبری هم از آن جراحان شیک و تروتمیز فیلمها نیست که دستکش بهدست راهی اتاق عمل میشوند. اینجا حاذقترین پزشکان پیوند قلب ایران شتابان از بالگرد پیاده و بلافاصله سوار هواپیما میشوند که ثانیهها را به هم بچسبانند و حتی یک لحظه را هم برای زودتر رسیدن «قلب نجاتبخش» از دست ندهند.
نقطه قوت این ماموریت اما کسی نیست جز «محمد قادری» تنها هماهنگکننده انتقال هوایی قلب در کشور که این عضو ارزشمند را از شهرهای دور و نزدیک کشور به بیمارستانهای تهران میرساند.
قادری، رئیس اداره اورژانس هوایی است اما زیباترین ماموریتش را برای سختترین کاری که میتوان تصور کرد، برنامهریزی میکند. خودش میگوید: «همیشه در یک سو با فضایی غمگین و ناراحت مواجهیم که خانوادهای در سوگ عزیزشان نشستهاند و آن سوی دیگر خانوادهای که با دیدن ما لبخند به لبشان مینشیند و میگویند «قلب آوردین!»
این شرایط بسیار سخت است اما اگر این قلب همراه با صاحب اول آن وارد خاک میشد از بین میرفت و حالا نجاتبخش جان یک انسان شده.» او در گفتوگو با همشهری درباره ماموریتهای عجیبش برای انتقال هوایی قلب توضیحات بیشتری میدهد اما پیشتر از همه تأکید میکند: «همه من را بهعنوان مسئول این حوزه میشناسند، اما افراد زیادی هستند که در اینباره ایفای نقش میکنند، همانهایی که اگر حضور نداشته باشند، یک جای کار لنگ میشود و ثانیهها از دست میرود.»
* نخستین انتقال هوایی قلب در ایران چه زمانی انجام شد؟
سال ۷۹ نخستین انتقال هوایی در کشور انجام شد که برعهده ما نبود و با موفقیت هم همراه نبود. دلیل شکستش طولانی شدن زمان سفر بود. دقیقا ۵ تا ۶ ساعت طول کشید تا قلب به تهران رسید و از دست رفت. برای این انتقال با یک هواپیمای خصوصی هماهنگ شده بود تا قلب از بوشهر به تهران بیاید اما در نبود هماهنگیهای لازم آنها مجبور شدند از سالن ترانزیت عبور کنند و زمان را از دست دادند.
* از چه زمانی این ماموریت به شما محول شد؟
قبل از سال ۹۸ دو ماموریت ناموفق برای انتقال قلب رخ داد. به همین دلیل اداره پیوند وزارت بهداشت تصمیم گرفت از اورژانس هوایی کمک بگیرد. تفاهمنامهای امضا و از اردیبهشت ۹۸ این ماموریت به ما محول شد. ما هم با هوانیروز ارتش قرارداد بستیم و یک هواپیما را خریدخدمت کردیم. از آن سال یک شاخه به وظایف اورژانس هوایی اضافه شد و انتقال هوایی قلب را هم برعهده گرفتیم. در کل کشور هم تنها یک سازمان انتقال هوایی قلب را انجام میدهد که مسئولیت آن برعهده ماست.
با بالگرد از فرودگاه مهرآباد تا بیمارستان امام خمینی ۳ دقیقه است تا بیمارستان رجایی ۶ دقیقه و تا بیمارستان مسیح دانشوری ۱۰ دقیقه. این مسیر با آمبولانس تا بیمارستان مسیح دانشوری ۵۵ دقیقه میشود
* تجربه مشابه تأخیر در انتقال برای شما هم وجود داشت؟
اگر زمان رسیدن به مقصد ۳.۵ تا ۴ ساعت طول بکشد، جراحان قلب دیگر پیوند را انجام نمیدهند. اوایل این اتفاق برای ما هم رخ میداد و زمان سفر طول میکشید. در یک مورد زمانی که وارد تهران شدیم با وجود اینکه بیمار در بیمارستان مسیح دانشوری منتظر پیوند بود، اما جراحی کنسل شد. آن زمان بخش حفاظت و امنیت فرودگاه شهر اهداکننده تأکید کرد که ما هم باید مثل مردم عادی از گیت و سالن ترانزیت عبور کنیم. مذاکرات هم جواب نداد و زمانی که وارد تهران شدیم، پزشک جراح اعلام کرد با توجه به عبور قلب از زیر دستگاه ایکسری و تأخیر در رسیدن، ریسک عمل بالاست و بهتر است انجام نشود. اما حالا تمام این موارد حذف شده است.
* هر ماموریت از چه زمانی آغاز میشود؟
اول از همه باید یک مرگ مغزی وجود داشته باشد و تأییدیه یک گروه ۴ نفره. پس از این مرحله اداره پیوند وزارت بهداشت برای گرفتن رضایت از خانواده آن فرد مرگ مغزی ورود میکند و اگر منجر به رضایت شد، در سیستم وارد میشود که قلب دارای چه مشخصاتی است تا بهترین گیرنده برای آن انتخاب شود. برای پیوند قلب ۱۶ فاکتور وجود دارد که تعیین میکند این عضو به چهکسی اهدا شود و این تازه آغاز راه ماست برای یک انتقال حیاتی. زمانی که تکلیف گیرنده قلب مشخص شد، ما یک شب قبل از عمل کار را آغاز میکنیم. ۲۰ تا ۳۰ ارگان برای تحقق این ماموریت با هم هماهنگ و گاهی حتی بدون نامهنگاری هم مقدمات فراهم میشود. شاید برایتان جالب باشد بدانید که ما هفته پیش برای انتقال یک قلب از ارومیه از بیمارستان اهداکننده سوار بالگرد سپاه و برای سفر به تهران سوار هواپیمای هوانیروز شدیم، در تهران هم سوار بر بالگرد ناجا. البته این نکته را هم باید بگویم که ۳ روش انتقال قلب داریم از جمله آمبولانس، انتقال بیمار و هواپیما یا هلیکوپتر. زمانی که اهداکننده و دریافتکننده هر دو در یک شهر باشند، جراحان و پزشکان پیوند با آمبولانس، قلب را جابهجا میکنند. در برخی موارد هم بیمار مرگ مغزی را به بیمارستانی که قرار است پیوند انجام شود، منتقل میکنند تا زمان جداسازی و پیوند قلب کاهش پیدا کند که بهترین روش است چون زمان پیوند به حداقل میرسد. اما ترس از دست رفتن بیمار هم وجود دارد و اگر قلب از تپش بیفتد دیگر قابل پیوند نخواهد بود. اما یکی از مهمترین روشها، انتقال هوایی است که تنها برای قلب انجام میشود چون درباره سایر اعضا مثل کبد یا کلیه زمانی بین ۸ تا ۱۲ ساعت برای فاصله جداسازی تا پیوند در اختیار جراحان است. البته کوتاهترین زمان انتقال برای ریه است که دو نفر باید کنار هم باشند و بسیار هم پیوند سختی است. اما درباره قلب حداکثر زمان ۳ ساعت است و ثانیهها دقیقا از جداسازی قلب از فرد مرگ مغزی تا شروع عمل پیوند آغاز میشود.
* این هماهنگی کار سختی است؟
فقط خود من نزدیک به ۲۰۰ تا ۳۰۰ تماس با افراد مختلف میگیرم و هر کدام از این تماسها زیرشاخههایی برای هماهنگیهایی بعدی دارند. این درست که من مسئول انتقال قلب در کشور هستم اما اگر بخواهیم در اینباره آماری ارائه کنیم، چیزی حدود ۱۵۰ نفر برای محقق شدن این ماموریت تلاش میکنند و این عدد قطعا در مجموع سایر ارگانهای فعال در این حوزه چندین برابر هم میشود.
* ماموریت هم از ابتدای صبح آغاز میشود؟
بله، به محض آغاز پرواز به شهر اهداکننده قلب اطلاع میدهیم که بیمار را به اتاق عمل ببرند و آماده کنند. به فرودگاه آن شهر که برسیم، ماشین پای پرواز آماده بردن ماست و بلافاصله راهی بیمارستان میشویم. به بیمارستان اهداکننده اعلام میکنیم که مقدمات عمل، یعنی باز کردن سینه آغاز شود. آنها باید تا رسیدن تیم پزشکی ما تمام این اقدامات را انجام دهند.
* تیم پزشکی از تهران همراه شما میآید؟
جراحی که قرار است عمل پیوند را انجام دهد، باید قلب را تأیید کند. البته شب قبل ۳ تا ۴ بار اکو برای قلب انجام میشود و اگر عملکرد آن پایین بیاید، پرواز انجام نمیشود. حتی ممکن است پرواز داشته باشیم اما پزشک اعزامی قلب اهدایی را تأیید نکند. به همین دلیل درصد موفقیت پیوند قلب در کشور ۹۵ تا ۹۷ درصد است چون تمام اقدامات طوری برنامهریزی میشود که انتقال با کمترین ریسک و موفقیت بالا انجام شود. بلافاصله پس از تأیید پزشک با تهران تماس میگیریم که بیمار نیازمند پیوند راهی اتاق عمل و آماده شود.
بیشتر از هر کسی خانوادههای اهداکننده قلب ارزشمندترین گروه این حوزه هستند. تصمیم سختی است که هر تکه از اعضای بدن عزیزتان را جدا کنید و باید در این شرایط قرار بگیرید تا بدانید که چه شرایط بدی است
* کار بسیار سختی بهنظر میرسد.
کار بسیار سخت و استرسزایی است. وقتی زمان دارید، یک کار سخت را با دقت بیشتری انجام میدهید، اما درباره ما باید یک کار سخت با دقت بسیار بالا و عجله انجام شود. شاید باورتان درباره جراحان پیوند قلب در کشور، کسانی باشند که شیک و راحت مشغول عمل هستند، اما باید بگویم که آنها کسانی هستند که در تمام زمان انجام این ماموریت بدون یک لحظه وقفه برای انتقال یک قلب و احیای جان یک بیمار در حال دویدن هستند. در شهرهایی مثل یزد، اهواز، ارومیه و... پد فرود هلیکوپتر وجود دارد و زمان رسیدن به فرودگاه کم است، اما در شهرهایی که این مسئله وجود ندارد، باید هماهنگیهایی برای باز شدن مسیر، سبزشدن چراغها و... انجام دهیم که زمان را از دست ندهیم. در این فاصله هم به خلبان اطلاع میدهیم که هواپیما را آماده نگه دارد و به محض سوار شدن ما پرواز کند. شاید باورش سخت باشد که زمان سوار شدن ما به هواپیما و پرواز چیزی حدود یک دقیقه است و پس از یک تا ۱.۵ ساعت به تهران میرسیم.
* زمان رسیدن به بیمارستان تهران چقدر است؟
با بالگرد از فرودگاه مهرآباد تا بیمارستان امام خمینی ۳ دقیقه، تا بیمارستان رجایی ۶ دقیقه و تا بیمارستان مسیح دانشوری ۱۰ دقیقه زمان میبرد. گاهی اوقات هوا بد است و مجبوریم از آمبولانس استفاده کنیم. چندی پیش برای رسیدن به بیمارستان مسیح دانشوری از آمبولانس استفاده کردیم و زمان رسیدن قلب ۵۵ دقیقه بود، اینجاست که نقش بالگردها در انتقال این عضو حیاتی مشخص میشود. اما بهطور کلی زمان رسیدن قلب از ۲ اتاق عمل جداسازی تا پیوند چیزی حدود ۲ تا ۲.۵ ساعت است که ممکن است با توجه به نزدیکی یک شهر کاهش پیدا کند.
* چه میزان انتقال قلب در ماه انجام میدهید؟
بهطور کلی طی ۴ سال اخیر حدود ۱۰۰ انتقال هوایی قلب داشتیم که آمار این عدد در سال گذشته ۲۲ بود؛ میانگین تقریبی ۲ قلب در ماه. تمام این ماموریتها از نظر بازه زمانی رسیدن به بیمارستان پیوند، موفق بودند. شاید در یک ماه هیچ انتقال هوایی قلب انجام نشود و شاید یکماه این عدد به ۳ یا ۴ برسد. این مسئله بستگی به فرهنگ اهدای عضو دارد که منجر به افزایش و نجات بیشتر بیماران شود.
* در این مدت آیا با اتفاق پیشبینی نشدهای مواجه شدهاید که انتقال قلب را دچار چالش کند؟
یک پرواز به سمت شاهرود داشتیم و به بیمارستان هم اعلام کرده بودیم که بیمار را آماده کنند. یکی از موتورهای هواپیما دچار مشکل شد و خلبان اعلام کرد که باید برگردیم. ما بهشدت نگران وضعیت بیمار بودیم و هیچ راه تماسی برای اعلام وضعیت نداشتیم. خلبان از برج مراقبت درخواست کرد که وضعیت ما را به تیم پزشکی اطلاع دهند. آنها با مسئول پیوند در وزارت بهداشت تماس گرفته و اقدامات را به تأخیر انداختند. ما برگشتیم و با یک ساعت تأخیر و یک هواپیمای دیگر انتقال قلب انجام شد. آلودگی هوا و وضعیت جوی نامناسب هم همیشه باعث میشود که نگران تأخیر در انتقال باشیم. زمان پرواز بالگردها هم مشخص است و ما باید پیش از زمان تعیین شده وارد تهران شویم. درباره قلب کودک ۱۵ ساله ارومیهای که همین چند روز پیش در دختری ۱۳ ساله در تهران پیوند زده شد، ما ۵ دقیقه دیرتر رسیدیم و نتوانستیم قلب را با بالگرد منتقل کنیم. البته قلب به موقع رسید و پیوند با موفقیت انجام شد، اما استرس و نگرانی در چنین شرایطی چندین برابر میشود.
* یکی از مهمترین حاشیههای ماموریت انتقال قلب فرود بالگرد در اتوبان ارتش بود که شهریور سال گذشته رخ داد، درباره این موضوع هم میفرمایید؟
گاهی اوقات اتفاقاتی رخ میدهد که باید در لحظه تصمیم گرفت. برای انتقال قلب به بیمارستان مسیح دانشوری همیشه در یکی از پادگانها انتهای اتوبان ارتش فرود میآییم. برای آن ماموریت هم ما هماهنگیهای لازم را انجام داده بودیم، اما پس از ورود به تهران و روشن کردن موبایلم متوجه شدم که ۱۶ تماس از دست رفته از یکی از مسئولان پادگان داریم که بهدلیل مسائل امنیتی نمیتوانیم فرود داشته باشیم. از مهرآباد تا مسیح دانشوری با آمبولانس حدود یک ساعت زمان میبرد و ما قلب را از دست میدادیم. به همین دلیل سوار بالگرد شدیم و به راهور اعلام کردیم که ته اتوبان مینشینیم. (اینجا بخوانید) حواشی متعددی از آن فرود بهوجود آمد، اما واقعیت ماجرا همین بود و مجبور به این تصمیم شدیم. آن اقدام ما از استاندارد و روال عادی دور بود اما قلب به موقع رسید و جان آن بیمار هم نجات پیدا کرد.»
هفته پیش برای انتقال یک قلب از ارومیه به تهران از بیمارستان اهداکننده سوار بالگرد سپاه و برای سفر به تهران سوار هواپیمای هوانیروز شدیم، در تهران هم سوار بر بالگرد ناجا
* حرف آخر؟
بیشتر از هر کسی خانوادههای اهداکننده قلب ارزشمندترین گروه این بخش هستند. تصمیم سختی است که هر تکه از اعضای بدن عزیزتان را جدا کنید و باید در این شرایط قرار بگیرید تا بدانید که چه شرایط بدی است. از سوی دیگر همکاری و اقدامات مؤثر و ارزشمند گروههای رضایتگیرنده، وزارت بهداشت، اورژانس مقصد و مبدا، هوانیروز، فرودگاهها، سپاه، نیروی انتظامی، ارتش و... هم باید در نظر گرفت. همچنین کسانی با ما همکاری میکنند که ثانیه به ثانیه در کاهش زمان انتقال قلب تأثیرگذارند. ازجمله خلبان پرواز که درخواست مسیر کوتاهتر میکند یا مسئول برج مراقبت که باید هواپیماهای دیگر را مدیریت کند، تا مسیر کوتاه را به ما بدهد. حتی زمانی که با بالگرد وارد باند فرودگاه میشویم یک فاصله ۱۰۰ متری را باید تا رسیدن به هواپیما بدویم، در این شرایط مارشالر فرودگاه (کسی که روی زمین هواپیماها را راهنمایی میکند که کجا بایستند) هم ما را سوار میکند و زمان رسیدنمان به هواپیما از ۱.۵ دقیقه به ۲۰ تا ۳۰ ثانیه میرسد. یا مهندس پرواز که از ساعت ۴ صبح هواپیما را برای پرواز ساعت ۷ صبح آماده میکند. شاید بهنظر شما این ثانیهها مهم نباشند اما مسئول برج مراقبت، نگهبان گیت فرودگاه، مأمور راهور، نیروی انتظامی، ارتش و سپاه، نیروهای فرودگاههای مبدا و مقصد و... هر کدام این یک دقیقهها را برای ما کاهش میدهند تا یک قلب ارزشمند در جانی نیازمند دوباره شروع به تپیدن کند.
بیشتر بخوانید
هر ماموریت اورژانس هوایی ۱۰۰ میلیون تومان آب میخورد
نظر شما