همشهری آنلاین – حسن حسنزاده: آن روزها در کوی و برزن و هر جا که جوانها برای پیوستن به راهپیمایی گرد هم میآمدند، میشد ابیات این سرود امیدبخش را شنید؛ همان سرودی که مژده رسیدن بهار را در دل زمستان و نوید آمدن رهبر محبوب خلق را در دل آن روزهای تاریک میداد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
اما ماجرای ساخت این اثر در یکی از محلههای ارمنینشین پایتخت هم خود قصه کاملی است از خفقان حاکم بر آن روزها و شور انقلابی جوانان هنرمندی که میخواستند با این سرود سهمی در بازگشت امام به وطن و پیروزی انقلاب داشته باشند. مرحوم «محمدعلی ابرآویز» بچه محله عودلاجان که آن روزها سازنده بسیاری از سرودهای انقلابی بود، سرود «بوی گل سوسن و یاسمن آید» یا همان «دیو چو بیرون رود» را زمانی ساخت که امام خمینی(ره) هنوز در تبعید بود. وقتی امام(ره) هنوز در عراق بودند، انقلابیون خبر علاقه امام(ره) برای بازگشت به وطن را به ابرآویز دادند و از او خواستند سرودی با همین مضمون بسازد.
اما ساخت چنین سرودی آنهم در دل خفقان کار آسانی نبود. ابرآویز اما راهی برای ساخت این سرود پیدا کرد. «مرتضی قاضی» محقق تاریخ شفاهی و خاطرهنگار محمدعلی ابرآویز در یادداشتی درباره آثار او مینویسد: «ابرآویز اعضای گروه سرود خود را با همفکری شهید دکتر مفتح و مرحوم آیتالله طالقانی از جوانانی که در مجالس این بزرگواران شرکت داشتند، انتخاب کرد. او در اوج روزهای حکومت نظامی با هزینه شخصی خود استودیوی موسیقی اجاره کرد، اعضای گروه سرود را در آنجا گرد آورد و به شکل مخفیانه سرودهای انقلابی میساخت.»
ابرآویز برای ساخت سرود «دیو چو بیرون رود» همراه با جمعی از نوازندگان و گروه سرود شبها که حکومت نظامی برقرار میشد به استودیویی در طبقه زیرزمین یک ساختمان در خیابان لارستان واقع در محله مطهری کنونی میرفتند. نوازندگان و خوانندگان حتی پابرهنه وارد استودیو میشدند تا مبادا ردی از آنها بماند و شست گشتیها که تمام شب در خیابانهای اطراف کشیک میدادند خبردار شود.
ساخت سرود آنهم در سکوت نیمهشب کار آسانی نبود. تولیدکنندگان اثر گفتهاند «بوی گل سوسن و یاسمن آید» ساخته نمیشد اگر ارامنه این محله ارمنینشین با آنها همکاری نمیکردند. وقتی آنها مشغول ضبط بودند یا هنگامی که پنجرهها را برای تهویه هوای استودیو باز میکردند، جمعی از جوانان انقلابی ارمنی پشت پنجرهها کشیک میدادند. اما ماشینهای گشت که تمام شب در خیابانهای دور میزدند دست بردار نبودند.
با وجود این، جوانان ارمنی ترفند تازهای رو کردند. آنها یک طناب زنگولهدار را مقابل پنجره استودیو نصب کرده بودند که هر وقت گشتیها رسیدند طناب را بکشند و با به صدا درآمدن زنگوله هنرمندان را باخبر کنند. گشتیها که میرسیدند، زنگوله به صدا در میآمد و صدای سازها میخوابید.
بوی گل سوسن و یاسمن آید
خواننده: گروهی
شاعر: محمدعلی ابرآویز
آهنگساز: محمدعلی ابرآویز
محل ضبط یا اجرا: استودیویی در خیابان لارستان، منطقه ۶
بخشی از سرود:
بوی گل سوسن و یاسمن آید
عطر بهاران کنون از وطن آید
جان ز تن رفتگان سوی تن آمد
رهبر محبوب خلق از سفر آمد
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
بگذرد این روزگاره تلخ تر از تلخ
بار دگر روزگار چون شکر آید
بگذرد این روزگار تلخ تر از تلخ
بار دگر روزگار چون شکر آید
هر چه مجاهد ز بند و حبس در آید
مهر فساد و ستم دگر به سر آید
چشم یزید زمان ز حلقه در آید
رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
بگذرد این روزگاره تلخ تر از تلخ
بار دگر روزگار چون شکر آید
بگذرد این روزگار تلخ تر از تلخ
بار دگر روزگار چون شکر آید